تبیان، دستیار زندگی
وقتی که کارد به استخوانمان می رسد چکار کنیم؟ با کی درد دل کنیم ،وقتی شدیدا نیاز داریم به هم صحبت داریم و از گله و شکایت از قضا و قدر هم هنی شده ایم تکلیفمان چیست .
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

با خدا درد دل نکنیم چکار کنیم؟


وقتی که کارد به استخوانمان می رسد چکار کنیم؟ با کی درد دل کنیم، وقتی شدیدا نیاز به هم صحبت داریم و از گله و شکایت از قضا و قدر هم خسته شده ایم تکلیفمان چیست؟


اندوه

آیا شکایت بردن به درگاه خداوند با صبر و بردبارى منافات دارد؟

صبر زیباترین و بهترین عکس العملی است که یک انسان می تواند در برابر آنچه ناخوشایندش می باشد انجام دهد، و زشت ترین حرکت داد و فغان و ناآرامی و ناسزاگویی به زمین و زمان است،

سؤال این جاست که وقتی که کارد به استخوانمان می رسد چکار کنیم؟ با کی درد دل کنیم، وقتی شدیدا نیاز به هم صحبت داریم و از گله و شکایت از قضا و قدر هم خسته شده ایم تکلیفمان چیست؟

از مجموع آنچه که در مورد صبر و بردبارى و نهى از بکار بردن کلمات موهن نقل شده، این شبهه به ذهن مى آید که پس آنچه قرآن از زبان بعضى انبیا نقل مى نماید، مبنى بر اینکه آنها از درد و رنج خویش به درگاه خداوند شکایت برده‏اند چه توجیهى دارد؟ حضرت ایوّب پیامبر (علیه السلام) به خدا عرض کرد:

« رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ وَأَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ » (انبیا آیه 83) ؛ پروردگارا! شیطان مرا سخت رنج و عذاب رسانیده است.

در حالى که در آیه بعد او را به صفت «صابر» ستوده و فرمود:

« إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ» (سوره ص آیه 44) ؛ ما ایّوب را بنده‏اى صابر یافتیم و او بنده‏اى بود که دایم رجوع و توجّهش به سوى ما بود.

همچنین حضرت یعقوب پیامبر (علیه السلام) فرموده است:

« قَالَ إِنَّمَا أَشْکو بَثِّی وَحُزْنِی إِلَى اللّهِ » (یوسف آیه 86) ؛ شکایت غم و اندوه خویش به خدا مى برم.

با اینکه ایشان از پیامبران بوده و قطعاً از صابرین بوده است.

جهت رفع این شبهه مى گوییم که باید بین تضرّع و ناله و زارى به درگاه خدا و درخواست رفع بلا در قالب دعا و بین اعتراض به قضا و قدر الهى و به کار بردن الفاظ سست و بى پایه و موهن فرق گذاشت. آنچه که ممنوع است اعتراض به خواست خداوند است. علاوه بر آن، بعضى از بزرگان فرمودند که مقصود از ترک شکایت و گله، خوددارى از شکایت به مخلوق است نه خالق. (1)

شخصى گفت: دزد وارد منزلم شد و اموالم را ربود. عاقلى گفت: خدا را شکر کن که شیطان وارد قلبت نشد و دینت را نبرد. پس باید خوشحال بود که دین سالم است و خدا را به خاطر آن سپاس گفت

ـ عکس‏العمل انسان کامل

عالى ترین و بهترین نوع عکس‏العمل در برابر مصایب و بلیّات، شکر و سپاسگزارى است؛ اینکه انسان بلا را چون از طرف خداوند رسیده است نعمت ببیند و در قبال آن خدا را سپاس گوید: «هرچه از دوست رسد نیکوست».

براى صبر و بردبارى فضایلى بیان شده و صابران مورد ستایش قرار گرفته‏اند. با این همه مقام صابرین با همه آن آثار و برکات، مقام متوسّطین است.(2) بنده مؤمن، مخلص و کامل خداوند در این جهان آفرینش بلا و مصیبتى نمى بیند؛ هر چه مى بیند خیر محض است و شرّ را امرى عدمى مى پندارد. او بلا و رنج و مصیبت را هم نعمت مى بیند و خود را ملزم به شکر و سپاسگزارى مى داند و البته این مرحله نصیب هر کس نخواهد شد. این مقام ویژه انسان هاى کامل است که جهان را سراسر نور مى بینند. صدیقه صغرى، حضرت زینب کبرى (علیها السلام) در پاسخ سخن نیشدار آن تربیت شده یزید (ابن زیاد) که گفته بود: «زینب! کار خدا را با اهل‏بیت خودت چگونه دیدى؟» (3)

حضرت زینب

کنایه از اینکه دیدى خداوند چه بلائى بر سرتان آورد؟ زینب(علیهاالسلام) جواب دندان‏شکنى به او داد که ضمناً اوج اعتقاد به یگانگى خدا و جهان‏بینى او را نیز میرساند. ایشان فرمودند:

«ما رأیت الاّ جمیلاً.» (4) ؛ من جز جمال و زیبایى از خداى جمیل ندیدم.

او باید چنین نگرشى داشته باشد، چون که دختر بى همتاى على بن ابیطالب (علیه السلام) است و على همان کسى است که زمان فرود آمدن شمشیر شقاوت دشمن بر فرق مبارکش خدا را شکر مى گوید و آن را لحظه رستگارى خود مى داند. آن حضرت خاطره‏اى از پیامبر نقل کرده و مى فرماید:

«...فقلتُ یا رسول اللّه‏! او لیس قد قلتَ لى یوم احد حیث استُشهِد من استُشْهِد من المسلمین و حِیزَت عنّى الشّهادة، فَشقّ ذلک على فقلتَ لى (اَبشِر، فانّ الشّهادة من ورائک؟) فقال لى: انّ ذلک لکذلک، فکیف صبرک اذن؟ فقلتُ: یا رسول اللّه‏ لیس هذا من مواطِن الصّبر و لکن من مواطن البُشرى و الشّکر.» (5)

پس گفتم: اى رسول خدا! آیا نبود که در آن روز اُحد، آنجا که گروهى از مسلمانان به درجه رفیع شهادت رسیدند و کشته شدن در راه خدا از من بازداشته شد، و کشته نشدنم بر من دشوار گردید، به من فرمودى: مژده باد ترا که بعد از این کشته خواهى شد؟ پس به من فرمود: آنچه بیان کردى درست است. هنگام دریافت شهادت، شکیبایى و صبر تو چگونه است؟ گفتم: اى رسول خدا! این کار از موارد صبر نیست، بلکه جاى مژده و سپاسگزارى و شکر است.

مقصود امیرالمؤمنین (علیه السلام) در این جملات این است که کشته شدن وقتى در راه خداوند باشد، درد و رنج و بلا و مصیبت نیست تا آن را تحمّل کنم و صبر نمایم، بلکه نعمت و بزرگترین عطیّه الهى است و باید خدا را بر این نعمت شکر نمایم.

مرحوم فیض کاشانى رحمه‏الله در کتاب شریف «المحجّة البیضاء» شش دلیل اقامه مى کنند بر اینکه انسان باید در مقابل بلا شکر نماید. ایشان ابتدا هر یک از بلا و نعمت را به مطلق و مقیّد تقسیم مى نمایند و سپس مى فرمایند:

یک چیز از جهتى رنج‏آور و از جهت دیگر مسرّت بخش است. به خاطر رنج‏آور بودن باید صبر کرد و از جهت مسرّت بخش بودن آن باید شکر کرد.(6) شخص عاقل باید به خاطر فقر و مرض و امثال این امور خوشحال باشد و خدا را شکر کند، زیرا:

مصایب و بلیّات در امّ الکتاب و در لوح محفوظ ثبت و ضبط است و چاره‏اى از آن نیست. هر بلائى که به مؤمن مى رسد در واقع از بخشى از آن فراغت پیدا کرده است. همانند شخصى که باید یک تُن بار را جا به جا کند. هر مقدار از آن را که جا به جا مى کند، به همان میزان خوشحال مى شود و در دل آرزو مى کند که هر چه زودتر بقیّه آن را نیز به مقصد برساند. بلا دیده باید خدا را سپاس گوید، به خاطر اینکه مقدارى از مصایب مقرّره‏اش را پشت سر گذاشته است

1- هر مصیبت و هر مرضى که تصوّر شود، بزرگتر و سنگین‏تر از آن نیز وجود دارد. پس باید خدا را شکر کرد که گرفتار بدتر از آن نشده است.

2- ممکن است که مصیبت در دین انسان پیدا شود. شخصى گفت: دزد وارد منزلم شد و اموالم را ربود. عاقلى گفت: خدا را شکر کن که شیطان وارد قلبت نشد و دینت را نبرد. پس باید خوشحال بود که دین سالم است و خدا را به خاطر آن سپاس گفت. آنگونه که در دعاها آمده است: «اللّهم لا تجعل مصیبتى فى دینی»

3- خداوند عقوبت بعضى از گناهکاران را به آخرت واگذار کرده و آنجا آنها را مجازات خواهد کرد. چون مجازات در دنیا خفیف‏تر و مدّت آن نیز کوتاهتر است، پس باید خوشحال باشیم که در همین دنیا مجازات مى شویم. چون بلا براى مؤمن کفّاره محسوب مى شود.

4- مصایب و بلیّات در امّ الکتاب و در لوح محفوظ ثبت و ضبط است و چاره‏اى از آن نیست. هر بلائى که به مؤمن مى رسد در واقع از بخشى از آن فراغت پیدا کرده است. همانند شخصى که باید یک تُن بار را جا به جا کند. هر مقدار از آن را که جا به جا مى کند، به همان میزان خوشحال مى شود و در دل آرزو مى کند که هر چه زودتر بقیّه آن را نیز به مقصد برساند. بلا دیده باید خدا را سپاس گوید، به خاطر اینکه مقدارى از مصایب مقرّره‏اش را پشت سر گذاشته است.

5- بلایا و مصایب همانند داروى تلخى است که شفابخش است. یعنى گرچه رنج‏آور است ولى سبب تأدیب و تذکر و تنبّه انسان است. باید به خاطر این جهت هم خدا را شکر کرد و سپاس گفت.

6- در روایات آمده است که عشق و علاقه به دنیا سرچشمه همه گناهان است. بلاها و مصایب از علاقه و محبّت انسان به دنیا مى کاهد و چه بسا انسان را از دنیا متنفّر مى کند. این خود یکى از بزرگترین نعمت هاست و باید خدا را به خاطر چیزى که سبب قطع علاقه ما به دنیا مى شود شکر کرد و سپاس گفت. (7)

این  بحث را با این جمله زیارت عاشورا به پایان مى بریم:

«اللّهم لک الحمد حمد الشّاکرین لک على مصابهم»

پی نوشت ها :‌

1 ـ «عارف معروف، کمال الدّین عبدالرزّاق کاشانى در شرح منازل گوید: مراد شیخ که فرماید صبر خوددارى از شکایت است، شکایت به مخلوق است و الاّ شکایت به حق تعالى و اظهار جزع در درگاه قدس او با صبر منافات ندارد.» امام خمینى، چهل حدیث، حدیث شانزدهم: ص 222.

2 ـ همان مأخذ: ص 228.

3 ـ «کیف رأیت فعل اللّه‏ باهل بیتک؟» مقتل الحسین: ص 324.

4 ـ همان مأخذ.

5ـ نهج‏البلاغه: خ 155، ص 491.

6 ـ البته بُعد مسرت بخش بودن آن بر عوام مخفى است ولى عارف به آن توجه دارد.

7 ـ المحجة البیضاء: ج 7، ص 226 الى 230.

فرآوری : محمدی

بخش قرآن تبیان


منبع : کتاب بلاها و بلا دیدگان ، فرج اللّه‏ هدایت‏نیا گنجى