تبیان، دستیار زندگی
امام حسن عسکری علیه‏السلام اگر چه بسیار جوان بود، ولی به دلیل موقعیت بلند علمی، اخلاقی و خانوادگی، به ویژه رهبری شیعیان و اعتماد بی‏شائبه آنان به حضرت و احترام بی‏چون و چرای مردم، شهرت فراوانی پیداکرده بود. به همین دلیل، حاکمان عباسی نیز به جز در مواردی،
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

از  پدر مهدی موعود چه می دانیم؟

امام حسن عسکری
روز جمعه، هشتم ماه ربیع الثانی سال 232 ق، در تاریخ پرافتخار مسلمانان، روزی به یاد ماندنی است. هنوز بیست بهار از عمر شریف امام هادی علیه‏السلام نگذشته بود که شهر مدینه، شاهد ظهور و تولد ستاره‏ای فروزان از ستارگان حریم نبوی گردید. مدینه، با شکوفه زدن گلی دیگر از گلستان امامت و ولایت نورباران شد و باردیگر، شور و شعفْ بوستان علوی را فرا گرفته، خانه کوچک و با صفای امام هادی علیه‏السلام به نور فرزند پاک و مطهر خود روشن گردید.

فصل هجرت

با تولد امام حسن عسکری علیه ‏السلام در سال 232ق، شور و نشاطْ ساکنان شهر مدینه و خانه با صفای امام هادی علیه ‏السلام را فرا گرفت. بنی‏هاشم از این تولد مبارک، مسرور شده و سجده شکر به جای آوردند. متأسفانه این شور و شادی، بعد از مدتی به حزن و اندوه خاندان علوی تبدیل شد. خلیفه عباسی و درباریان فاسد که نفوذ علمی و معنوی امام هادی علیه‏السلام را در شهر مدینه می‏دیدند، به وحشت افتاده و برای حفظ قدرت ظاهری خود، دستور حرکت امام علیه‏السلام را به دیار غربت عراق صادر کردند. امام هادی علیه ‏السلام به همراه فرزند عزیزش امام عسکری علیه‏السلام در سال 233 ق از شهر مدینه حرکت و به شهر سامراء، مرکز حکومت خلیفه عباسی وارد شد. امام حسن عسکری علیه‏السلام به همراه پدر بزرگوار خود، در یکی از محله‏های سامراء ساکن شده و تا آخر عمر مبارک خود در آن جا اقامت داشت.

زندان بی‏حصار

در تمام سال‏هایی که امام حسن عسکری علیه‏السلام در شهر سامراء می‏زیست، به جز چند نوبتی که در زندان دستگاه فاسد بنی عباس بود، در صورت ظاهر، همانند شهروندی عادی زندگی می‏کرد، ولی تمام رفتار و حرکات حضرت، به طور محتاطانه‏ای زیر نظر حکومت وقت قرار داشت. وجود شبکه منظم و متشکل شیعیان که از مدت‏ها قبل شکل گرفته بود، نگرانی و وحشت خلفای عباسی را فراهم کرده و باعث می‏شد تمام رفتار امام و شیعیان حضرت، به نحوی کنترل شود. به همین دلیل، از امام خواسته بودند تا همواره حضور خود را در سامراء، به آگاهی حکومت برساند؛ چنان که براساس نقل یکی از خدمتکاران امام، آن حضرت مجبور بود هر دوشنبه و پنجشنبه در دارالخلافه حاضر شده و خود را به دربار معرفی کند. در حقیقت، شهر سامراء به زندان بی‏حصاری برای امام تبدیل شده بود که تمام آرامش و آسایش را از حضرت می‏گرفت.

امام حسن عسکری علیه‏السلام اگر چه بسیار جوان بود، ولی به دلیل موقعیت بلند علمی، اخلاقی و خانوادگی، به ویژه رهبری شیعیان و اعتماد بی‏شائبه آنان به حضرت و احترام بی‏چون و چرای مردم، شهرت فراوانی پیداکرده بود. به همین دلیل، حاکمان عباسی نیز به جز در مواردی، در ظاهر، رفتاراحترام‏آمیزی از خود به امام عسکری علیه‏السلام نشان می‏دادند

برادران خورشید

امام حسن عسکری علیه‏السلام سه برادر داشت که عبارت اند از: حسین، جعفر و محمد. حسین، یکی از عابدان و زاهدان زمان خود بود و به امامت امام عسکری علیه‏السلام ایمان داشت. جعفر، برادر ناصالح حضرت بود که به جعفر کذّاب مشهور است. محمد، فرزند بزرگ امام هادی علیه‏السلام بود. او در سال 252 ق (دو سال قبل از شهادت امام هادی علیه‏السلام) از دنیا رفت. امام عسکری علیه‏السلام در وفات برادر، گریبان چاک کرد و عزادار برادر خود گشت. قبر شریف ایشان در نزدیکی سامراء است و به امامزاده سید محمد شهرت دارد.

امام هادی

وصلتی با شکوه

امام حسن عسکری علیه‏السلام ، در کنار پدر بزرگوار خود، مراحل رشد و شکوفایی را گذراند، و از دریای معارف و فضیلت‏های پدر بهره‏مند شد. آن حضرت، مدتی قبل از شهادت پدر مهربانش، با یک دختر شایسته رومی به نام نرجس، که از نوادگان حضرت شمعون، وصی حضرت عیسی بود، ازدواج کرد.

نرجس، در یکی از جنگ‏های مسلمانان با سپاه روم، به اسارت مسلمانان درآمده بود که توسط امام هادی علیه‏السلام خریداری و به امام حسن عسکری علیه‏السلام تزویج شد. او یکی از زنان پاکدامن و بزرگواری بود که دین مبین اسلام را اختیار و افتخار همسری امام را پیدا کرد. با ازدواج امام عسکری علیه‏السلام و نرجس، بارقه امید در دل‏های مؤمنان و شیفتگان و منتظران امام زمان روشن شد. اگرچه تاریخ دقیق ازدواج امام عسکری علیه‏السلام مشخص نیست، ولی به طور قطع ازدواج ایشان در زمان حیات امام هادی علیه‏السلام صورت گرفته است.

سرآغاز تنهایی

اگرچه امام عسکری روزهای سختی را در شهر سامراء می‏گذراند، ولی وجود پدری معصوم و مهربان، باعث آرامش خاطر حضرت می‏شد. در اوایل ماه رجب سال 254ق، دوران خوشی و آرامش حضرت به پایان رسید و آن حضرت در غم از دست دادن پدر مهربان خود، به سوگ نشست و برای همیشه عزادار پدر بزرگوار خود شد. خلیفه عباسی، وقتی موقعیت خلافت خود را در خطر دید، دستور داد امام هادی علیه‏السلام را مسموم کنند و به شهادت رسانند. با شهادت آن حضرت، غربت و تنهایی امام عسکری علیه‏السلام در شهر سامرا فزونی یافت. این دوران، از سخت‏ترین و طاقت‏فرساترین دوران زندگی کوتاه امام عسکری علیه‏السلام است. بعد از شهادت امام هادی علیه‏السلام ، دوران ولایت و امامت شش ساله امام عسکری علیه‏السلام شروع شد و خط سبز و اصیل معارف الهی، به پرتوافشانی خود ادامه داد.

امام حسن عسکری علیه‏السلام سه برادر داشت که عبارت اند از: حسین، جعفر و محمد. حسین، یکی از عابدان و زاهدان زمان خود بود و به امامت امام عسکری علیه‏السلام ایمان داشت. جعفر، برادر ناصالح حضرت بود که به جعفر کذّاب مشهور است. محمد، فرزند بزرگ امام هادی علیه‏السلام بود. او در سال 252 ق (دو سال قبل از شهادت امام هادی علیه‏السلام ) از دنیا رفت

جایگاه اجتماعی ویژه

امام حسن عسکری علیه‏السلام اگر چه بسیار جوان بود، ولی به دلیل موقعیت بلند علمی، اخلاقی و خانوادگی، به ویژه رهبری شیعیان و اعتماد بی‏شائبه آنان به حضرت و احترام بی‏چون و چرای مردم، شهرت فراوانی پیداکرده بود. به همین دلیل، حاکمان عباسی نیز به جز در مواردی، در ظاهر، رفتاراحترام‏آمیزی از خود به امام عسکری علیه‏السلام نشان می‏دادند. خادم آن حضرت می‏گوید:  روزهایی که امام عسکری علیه‏السلام به مقرّ خلافت می‏رفت، شور و شعف عجیبی در مردم پیدا می‏شد. خیابان‏های مسیر آن حضرت، پر از جمعیتی بود که بر مرکب‏های خود سوار بودند. هنگامی که امام تشریف می‏ آوردند، هیاهو یکباره خاموش می‏شد و حضرت از میان جمعیت گذشته، وارد مجلس می‏شد.

نقشه شوم

معتمد عباسی همواره از محبوبیت و نفوذ معنوی امام حسن عسکری علیه‏السلام در جامعه نگران بود. هنگامی که مشاهده کرد توجه مردم به امام عسکری علیه‏السلام روز به روز بیشتر می‏شود و زندان و اختناق و محدودیت و مراقبت، تأثیر معکوس دارد، سرانجام به همان شیوه ناجوانمردانه دیرینه اجداد خود متوسل شد و آن حضرت را پنهانی مسموم کرد. او تلاش زیادی کرد تا شهادت امام عسکری علیه‏السلام را عادی جلوه داده و مرگ حضرت را طبیعی بنمایاند. معتمد به ابوعیسی، فرزند متوکل و از درباریان عباسی دستور داد تا در تشییع جنازه حضرت حاضر شد و کفن را از روی مبارک حضرت کنار بزند و برای رفع تهمت، بزرگان علویان و هاشمیان، وزیران، نویسندگان، قاضیان و اشراف و اعیان را به نزدیک خود بطلبد و با صدای بلند فریاد زند: «ای مردم، بیایید و خوب نگاه کنید، این حسن به علی فرزندزاده امام رضا است که به مرگ طبیعی فوت شده و کسی به او آسیبی نرسانده است».

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


منابع:

ماهنامه کوثر، شماره60.

ماهنامه گلبرگ، شماره 61. (مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما)

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.