تبیان، دستیار زندگی
نوروز که ایرانی‌ها از کهن‌ترین روزگار تا امروز جشن آن را در آغاز بهار برپا می‌کنند همواره از گرامی‌ترین و پرشکوه‌ترین آیین‌ها بوده است. نوروز که شادترین جشن پایدار ایرانی است، نماد دوستی و یادآور بازگشت دوباره به زندگی است....
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تجدید خاطره ای بزرگ


نوروز که ایرانی‌ها از کهن‌ترین روزگار تا امروز جشن آن را در آغاز بهار برپا می‌کنند همواره از گرامی‌ترین و پرشکوه‌ترین آیین‌ها بوده است. نوروز که شادترین جشن پایدار ایرانی است، نماد دوستی و یادآور بازگشت دوباره به زندگی است....

نوروز

بسیار گفته اند و بسیار شنیده اید پس به تکرار نیازی نیست؟ چرا هست. مگر نوروز را خود مکرر نمی کنید؟ پس سخن از نوروز را نیز مکرر بشنوید. در علم و و ادب تکرار ملال آور است و بیهوده .«عقل» تکرار را نمی پسندد: اما «احساس» تکرار را دوست دارد، طبیعت تکرار را دوست دارد، جامعه به تکرار نیازمند است و طبیعت را از تکرار ساخته اند: جامعه با تکرار نیرومند می شود، احساس با تکرار جان می گیرد و نوروز داستان زیبایی است که در آن طبیعت، احساس، و جامعه هر سه دست اندرکارند. نوروز که قرن های دراز است بر همه جشن های جهان فخر می فروشد، به این دلیل است كه یك قرارداد مصنوعی اجتماعی یا یک جشن تحمیلی سیاسی نیست، جشن جهان است و روز شادمانی زمین و آسمان و آفتاب.

جشن های دیگران غالباً انسان را از کارگاه‌ها، مزرعه‌ها، دشت‌ها و صحراها، کوچه و بازار، باغ‌ها و کشتزارها، در میان اتاق‌ها و زیر سقف‌ها و پشت درهای بسته جمع می کند:

(کافه‌ها، قهوه‌خانه‌ها، زیرزمین‌ها، سالن‌ها، خانه‌ها...، در فضایی گرم از نفت، روشن از چراغ، لرزان از دود، زیبا از رنگ و آراسته از گل‌های کاغذی، مقوایی، مومی، بوی عطر و ...)

اما نوروز دست مردم را می گیرد و از زیر سقف‌ها و درهای بسته، فضاهای خفه‌ی لای دیوارهای بلند و نزدیک شهرها و خانه ها، به دامن آزاد و بیکران طبیعت می کشاند:

(گرم از بهار، روشن از آفتاب لرزان از هیجان آفرینش و آفریدن، زیبا از هنرمندی باد و باران، آراسته با شکوفه، جوانه، سبزه و معطر از بوی باران، بوی پونه، بوی خاک، شاخه های شسته، باران‌خورده، پاک...)

نوروز تنها فرصتی برای آسایش، تفریح و خوشگذرانی نیست: نیاز ضروری جامعه و خوراک حیاتی یک ملت نیز هست. هر ملتی در هر جای جهان و هر عصر و دوره‌ای سنت‌های گوناگونی داشته كه جشن نوروز یکی از استوارترین و زیباترین این سنت هاست

نوروز تجدید خاطره بزرگی است: خاطره خویشاوندی انسان با طبیعت. هر سال آن فرزند فراموشکار که سرگرم کارهای مصنوعی و ساخته های پیچیده خود، خویش را از یاد می برد، با یادآوری وسوسه‌آمیز نوروز به دامن وی باز می گردد و با او، این بازگشت و تجدید دیدار را جشن می گیرد. تمدن مصنوعی ما هر چه پیچیده تر و سنگین تر می گردد، نیاز به بازگشت و باز شناخت طبیعت را در انسان حیاتی تر می کند و بدین گونه است که نوروز بر خلاف سنت‌ها که پیر می‌شوند، فرسوده و گاه بیهوده، رو به توانایی می رود و در هر حال آینده‌ای جوان‌تر و درخشان‌تر دارد.

سبزه-نوروز

نوروز تنها فرصتی برای آسایش، تفریح و خوشگذرانی نیست: نیاز ضروری جامعه و خوراک حیاتی یک ملت نیز هست. هر ملتی در هر جای جهان و هر عصر و دوره‌ای سنت‌های گوناگونی داشته كه جشن نوروز یکی از استوارترین و زیباترین این سنت هاست.

"آری، هر ساله، حتی همان سالی که اسکندر ملعون چهره‌ی این خاک را به خون ملت ما رنگین کرده بود و در کنار شعله‌های مهیبی که از تخت جمشید زبانه می کشید، همان‌جا و همان وقت، مردم مصیبت‌زده‌ی ما نوروز را جدی‌تر و با ایمان سرخ‌رنگ، خیمه برافراشته بودند."

نوروز که شادترین جشن پایدار ایرانی است، نماد دوستی و یادآور بازگشت دوباره به زندگی است.

نوروز، هنگام آشتی، دیدار با آشنایان و دوستان و بستگان و زدودن زنگ کینه از دل‌هاست. دادن و گرفتن «عیدانه» نشانه دوستی است؛ حتی اگر این هدیه شاخه‌ای گل یا برگ تبریکی باشد.نوروز جشن زمان است و هنگام نو شدن و برآمدن امید و خوشی؛ از این‌رو است که در آیین نوروزی جامه‌های نو بر تن می‌کنند و مراسم ویژه‌ این جشن را برپا می‌‌دارند و غذاهای ویژه‌ای می‌خورند.

در سنت قدیم تهران، همانند روزگار کهن ساسانی، نوشیدن جرعه‌ای شیر از آیین‌های نخستین نوروز بود.

نوروز جشن رویش زمین و هنگام شادابی و سرسبزی است. ایرانی‌ها پیش از فرارسیدن روزهای جشن، هفت گونه بذر را در ظرف کوچکی می‌کاشتند تا در روزهای عید سبز و شاداب شود. به‌ویژه دیدن جو و گندم سبز را در نوروز خجسته می‌دانستند. کاشتن جو از سایر بذرها بیشتر رایج بود زیرا نخستین غله‌ای که در سال جدید می‌رسید همین گیاه بود که سرسبزی بیشتری داشت. نوروز روز پایان آفرینش و جشن پیدا شدن انسان روی زمین است. نوروز با افسانه جمشید که در روزگاری زرین فرمانروایی می‌کرد پیوند داشت؛ روزگار زرینی که سرانجام بازمی‌گردد و نوروز خاطره و وعده آن روز است. نوروز رستاخیز نهایی و پیروزی نیکی را خبر می‌دهد. ایرانیان شادی جشن سال نو را نه تنها با زند‌گان بلکه با مردگان نیز تقسیم می‌کنند.

نوروز روز دیدار با درگذشتگان نیز هست، از این‌رو است که در چنین ایامی به دیدار از قبور مرد‌گان و افروختن شمع یا چراغ بر آرامگاه آنان می‌روند و بر قبور آنها گل می‌ریزند و آرامگاه درگذشتگان را با آب و گلاب می‌شویند و گهگاه زمانی از سال نو را در کنار خاک آنان به سر می‌آورند. مردم در پایان سال خانه تکانی می‌کنند و آن‌را پاک می‌روبند

نوروز روز دیدار با درگذشتگان نیز هست، از این‌رو است که در چنین ایامی به دیدار از قبور مرد‌گان و افروختن شمع یا چراغ بر آرامگاه آنان می‌روند و بر قبور آنها گل می‌ریزند و آرامگاه درگذشتگان را با آب و گلاب می‌شویند و گهگاه زمانی از سال نو را در کنار خاک آنان به سر می‌آورند. مردم در پایان سال خانه تکانی می‌کنند و آن‌را پاک می‌روبند.

پیش از برپایی جشن نوروزی به گرمابه می‌روند و تن و محیط و مسکن پیرامون خود را از شوخی و پلیدی، پاک و پیراسته می‌کنند. آنها در آیین تحویل سال به خواندن دعا و کتاب مقدس می‌نشینند تا دیوان و اهریمنان و شیطان‌ها را از درون و بیرون زندگی خود دور کنند و آغاز زندگی تازه‌ای را جشن بگیرند. در کدام سفره هفت سین است که در آن قرآن و گهگاه تمثالی از امیرالمؤمنین علی(ع) نباشد. وقتی بخواهند پولی را عیدانه به کسی هدیه کنند آن ‌را از لای برگ‌های قرآن برمی‌دارند. بر سمنوی هفت‌سین نقش «یاعلی» می‌گذارند و یا پنجه‌ای می‌کشند که به باور آنها نمادی از اهل‌بیت است. دعای تحویل سال را با یاد دگرگون‌کننده قلب‌ها می‌خوانند و از او می‌خواهند که در سالی که در پیش رو دارند بهترین احوال را روزی آنها سازد و با یاد پیروزی نهایی نیکی دعا می‌خوانند.

سفر های نوروزی

آب که گهگاه سکه‌های نو را در آن می‌گذارند در فلات کم باران ایران تجلی آرزوی کشاورزان و شهروندان ایرانی است که همواره چشم آنها به آسمان است و نیز مهریه حضرت فاطمه زهرا(س) بوده است. سکه نو نشانه برکت و دارندگی است. سیب و انار از میوه‌های بهشتی‌اند و نماد عشق و دانایی. ماهی نشان ماه حوت(اسفند) است که سال کهنه را به پایان می‌برد. دم خود را می‌جنباند و سال کهنه را کنار می‌زند. آینه نشان پاکی و یادآور قلب بی‌غبار است.

سمنو و سنجد نشان عشق و زایش است. گذاشتن تخم مرغ در کنار سفره هفت‌سین نشانه‌ای از نطفه و نژاد و زایندگی است.

افروختن شمع، گرمابخش و روشنی بخش کانون خانواده است. این شمع را نباید خاموش کنند بلکه باید بگذارند تا آخر بسوزد اما اگر ناگزیر باشند باید آن‌را با دو برگ سبز خاموش کنند. در آغاز سال تندخویان، انگشتی ماست می‌خورند و خونسردها انگشتی شیره یا عسل تا هر دو همانند بهار به اعتدال برسند.

یکی دیگر از دلایل ماندگاری نوروز این است که

انتخاب علی(ع) به خلافت و نیز انتخاب علی(ع) به وصایت، در غدیر خم هر دو در این هنگام بوده است و چه تصادف شگفتی كه آن همه خلوص و ایمان و عشقی که ایرانیان در اسلام به علی(ع) و حکومت علی(ع) داشتند پشتوانه‌ی نوروز شد. نوروز که با جان ملیت زنده بود، روح مذهب نیز گرفت، سنت ملی و نژادی، با ایمان مذهبی و عشق نیرومند تازه‌ای که در دل‌های مردم این سرزمین برپا شده بود پیوند خورد و محکم گشت و مقدس شد...

نوروز از آن شد پر شعف هم صاحب عز و شرف           کان روز سالار نجف آمد به تخت سروری

فرآوری: نسرین صفری

بخش اجتماعی تبیان


منابع: همشهری آنلاین

سخنان دکتر علی شریعتی برگرفته از سایت رشد