تبیان، دستیار زندگی
ناگهان متوجّه شدم كه حضرت زیر سجّاده خود پنهان شد و دیگر او را ندیدم . چون لحظه اى از این حادثه گذشت ، حضرت ظاهر گردید و یك ماهىِ بزرگى را كه در دست خود گرفته بود به من فرمود: این ماهى را از عمق دریا آورده ام .
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پنج كار خارق العاده و بى نظیر

امام حسن عسگری

عبداللّه بن محمّد، یكى از اصحاب امام حسن عسكرى علیه السلام حكایت می كند:

روزى آن حضرت را دیدم كه در بیابانى ایستاده است و با گرگى صحبت مى كند و حرف مى زند.

بسیار تعجّب كردم و اظهار داشتم : یاابن رسول اللّه ! برادرم در طبرستان است و از حال او اطّلاعى ندارم ، از این گرك سؤالى فرما كه احوال برادرم چگونه است ؟

امام عسكرى علیه السلام فرمود: هرگاه خواستى برادرت را مشاهده كنى ، به درختى كه در سامراء داخل منزلت هست نگاه كن ، برادرات را خواهى دید.(1)

ابوجعفر طبرى نیز حكایت می كند:

روزى از روزها وارد منزل حضرت ابومحمّد امام حسن عسكرى علیه السلام شدم ، در حیات منزل آن حضرت چشمه اى را دیدم كه به جاى جریان آب ، شیر و عسل از آن بیرون مى آمد.

و من و دوستانم از - شیر و عسل - آن چشمه تناول كردیم و نیز مقدارى هم همراه خود بردیم.(2)

همچنین طبرى حكایت می كند:

روزى در محضر شریف حضرت ابومحمّد علیه السلام بودم كه عدّه اى بیابان نشین ، از اطراف وارد شدند و از كم آبى و خشكسالى شكایت و اظهار ناراحتى كردند.

امام علیه السلام براى آنها خطّى را نوشت و باران شروع به باریدن كرد، پس ‍ از ساعتى آمدند و گفتند: یاابن رسول اللّه ! بارش باران زیاد شده و احساس ‍ خطر مى كنیم .

ناگهان متوجّه شدم كه حضرت زیر سجّاده خود پنهان شد و دیگر او را ندیدم . چون لحظه اى از این حادثه گذشت ، حضرت ظاهر گردید و یك ماهىِ بزرگى را كه در دست خود گرفته بود به من فرمود: این ماهى را از عمق دریا آورده ام

پس حضرت روى زمین علامتى كشید و باران قطع شد و دیگر نبارید.(3)

و نیز طبرى حكایت می نماید:

روزى در محضر پُر فیض امام حسن عسكرى علیه السلام نشسته بودم ، از حضرت تقاضا كردم و عرضه داشتم : یابن رسول اللّه ! چنانچه ممكن باشد یك معجزه خصوصى براى من ظاهر سازید؟

تا آن را براى دیگر برادران و دوستان هم مطرح كنم .

امام علیه السلام فرمود: ممكن است طاقت نداشته باشى و از عقیده خود دست بردارى ، به همین جهت سه بار سوگند یاد كردم بر این كه من ثابت و استوار خواهم ماند.

پس از آن ، ناگهان متوجّه شدم كه حضرت زیر سجّاده خود پنهان شد و دیگر او را ندیدم .

چون لحظه اى از این حادثه گذشت ، حضرت ظاهر گردید و یك ماهىِ بزرگى را كه در دست خود گرفته بود به من فرمود: این ماهى را از عمق دریا آورده ام .

و من آن ماهى را از حضرت گرفتم و رفتم با عدّه اى از دوستان طبخ كرده و همگى از آن ماهى خوردیم،كه بسیارلذیذ بود.(4)

و در روایتى دیگر آورده است :

به طور مكرّر مى دیدم بر این كه امام حسن عسكرى علیه السلام (روز روشن در میان آفتاب ) در بازار و كوچه هاى شهر سامراء راه مى رفت ، بدون آن كه سایه اى داشته باشد.(5)

پی نوشت:

1) نوادر المعجزات، ص 190، ح 1؛ إثبات الهداة، ج 3، ص 432، ح 124.

2) مدینة المعاجز، ج 7، ص 573، ح 2560؛ نوادرالمعجزات، ص ‍ 191، ح 1.

3) مدینة المعاجز، ج 7، ص 573، ح 2561؛ إثبات الهداة، ج 3، ص ‍ 32، ح 125.

4) نوادر المعجزات، ص 191؛ إثبات الهداة، ج 3، ص 432، ح 127؛ مدینة المعاجز، ج 7، ص 574، ح 2565.

5) إثبات الهداة، ج 3، ص 432، ح 125؛ مدینة المعاجز، ج 7، ص ‍ 574، ح 2562.

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


منبع: کتاب «چهل داستان و چهل حدیث از امام حسن عسکری علیه السلام»، عبدالله صالحی.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.