تبیان، دستیار زندگی
یكى از مسائل [اخلاقى كه در رابطه با مسؤولان و زمامداران جنبه اجتماعى پیدا مى كند] مسأله خودپسندى، خودبینى و خودمحورى است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

درمان اعجاب و خودپسندى مسؤلان!


یكى از مسائل [اخلاقى كه در رابطه با مسئولان و زمامداران جنبه اجتماعى پیدا مى كند] مسأله خودپسندى، خودبینى و خودمحورى است.

خود پسندی ممنوع

بهترین روش درمان استكبار این است كه انسان رابطه خود را با خداى خود، مطمح نظر قرار دهد و ناچیزى خود را در برابر غنّىِ بالذّات به دقت ارزیابى كند و ببیند آیا با این همه فقر و ناچیزى و نادارى، دم از خودمحورى و خودپسندى زدن ابلهانه و احمقانه نیست؟ و مگر نه این است كه خداوند مى فرماید: «اَلْكبرِیاءُ رِدایى (كبر و بزرگى جامه مخصوص من است) و مگر نه این است كه انسان متكبّر مى خواهد در این حد، خود را بسان خداوند تصوّر كند؟ و آیا این شرك خفى نیست؟!

آرى، همین است كه على (علیه السلام) را وادار مى كند تا مالك را از عاقبت شوم استكبار برحذر دارد:

«وَ إِیَّاكَ وَ الاِْعْجَابَ بِنَفْسِكَ وَ الثِّقَةَ بِمَا یُعْجِبُكَ مِنْهَا وَ حُبَّ الاِْطْرَاءِ فَإِنَّ ذَلِكَ مِنْ أَوْثَقِ فُرَصِ الشَّیْطَانِ فِی نَفْسِهِ لِیَمْحَقَ مَا یَكُونُ مِنْ إِحْسَانِ الْمُحْسِنِینَ.وَ إِیَّاكَ وَ الْمَنَّ عَلَى رَعِیَّتِكَ بِإِحْسَانِكَ أَوِ التَّزَیُّدَ فِیمَا كَانَ مِنْ فِعْلِكَ أَوْ أَنْ تَعِدَهُمْ فَتُتْبِعَ مَوْعِدَكَ بِخُلْفِكَ فَإِنَّ الْمَنَّ یُبْطِلُ الاِْحْسَانَ وَ التَّزَیُّدَ یَذْهَبُ بِنُورِ الْحَقِّ وَ الْخُلْفَ یُوجِبُ الْمَقْتَ عِنْدَ اللَّهِ وَ النَّاسِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ» ؛ از خودپسندى و اطمینان داشتن به چیزى كه از آن خوشت مى آید و نیز از ستایش و تعریف مردم برحذر باش; زیرا در این حالت ها شیطان فرصتى مى یابد و نیكى هاى نیكوكاران را محو و نابود مى كند.

برحذر باش از این كه با احسانى كه به رعیت مى كنى، منّتى بر سر آنان بگذارى و یا كارى كه برایشان انجام مى دهى، زیادتر از اندازه، آن را به رخشان بكشى و بزرگ جلوه دهى و یا اگر وعده اى به آنان مى دهى، از آن سرپیچى و تخلّف نمایى; زیرا منّت، احسان را باطل و بى پاداش مى گرداند و زیادتر از اندازه جلوه دادن، نور حقیقت را از بین مى برد و خلف وعده، خشم و غضب خدا و مردم را افزایش مى دهد. خداوند متعال مى فرماید: «خداوند از قولى (منظور هر گونه قول دادن است) كه مى دهید و بدان عمل نمى كنید سخت غضبناك خواهد شد.»

اصولاً در تعالیم اسلامى منّت در همه جا محكوم است ـ چه منّت مردم به مردم و چه منّت دولت به مردم ـزیرا كه اوّلاً، انفاق و صدقه [و به عبارت دیگر كمك به دیگران]براى این است كه فقرا از وضع دلخراش زندگى فقیرانه نجات پیدا كنند و با تأمین احتیاجات مادّى، ناراحتى روحى شان برطرف گردد

در این كلمات، حضرت پس از بیان زشتى استبكار، سه مطلب اساسى دیگر را نیز مورد عنایت قرار داده است:

1. حاكم اسلامى حقّ منّت گذارى به مردم را ندارد

اصولاً در تعالیم اسلامى منّت در همه جا محكوم است ـ چه منّت مردم به مردم و چه منّت دولت به مردم ـزیرا كه اوّلاً، انفاق و صدقه [و به عبارت دیگر كمك به دیگران]براى این است كه فقرا از وضع دلخراش زندگى فقیرانه نجات پیدا كنند و با تأمین احتیاجات مادّى، ناراحتى روحى شان برطرف گردد. در صورتى كه اگر به دنبال انفاق و بخشش، منّت بوده باشد، نه تنها این هدف عملى نشده بلكه لطمه سنگین ترى بر روح مستمندان وارد آمده است. ثانیاً، آنچه كه دولت به عنوان خدمت ارائه مى دهد، انجام وظیفه است و نمى توان بر كسى منّت گذاشت. ثالثاً، انفاق و بخشش بایستى وجهه خدایى داشته باشد و منّت، حاكى از این است كه عمل انجام شده براى خدا نبوده است. رابعاً، خداوند متعال كه حاكم على الاطلاق و صاحب همه قدرتها و نیروهاست، در بخشش این همه نعمت هاى هستى (جز نعمت رسول خد (صلى الله علیه وآله) و نعمت اسلام) بر انسان ها منّت نگذاشته است و اگر انسانى در مقابل احسان به دیگرى منّت بگذارد، حاكى از این خواهد بود كه براى خود استقلال قائل شده و نعمت را از آن خود مى داند; در صورتى كه به حكم«لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إلاّ بِالله» مالك همه هستى، اوست و از اوست. (إنّا لله وَإنّا إلَیْهِ راجِعُونَ).

از خودپسندى و اطمینان داشتن به چیزى كه از آن خوشت مى آید و نیز از ستایش و تعریف مردم برحذر باش; زیرا در این حالت ها شیطان فرصتى مى یابد و نیكى هاى نیكوكاران را محو و نابود مى كند

2. نتیجه خلف وعده حاكم اسلامى

در اسلام تخلّف از وعده در حكم بى دینى و بى ایمانى است. قرآن در همین زمینه مى فرماید: «كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ الله و...» در مقابل، وفاى به عهد از نشانه هاى ایمان و پاى بندى به مسائل اسلامى است. اگر مسئولى به مردم وعده اى بدهد و از آن تخلّف كند، علاوه بر این كه مورد غضب خدا قرار خواهد گرفت، زیان این تخلّف متوجه دولت خواهد شد ولذا شایسته است مسؤولان وعده هایى رامطرح كنندكه صددرصدمى توانندبه آن عمل نمایند و از دادن وعده هایى كه احتمال تخلّف از آن هست، پرهیز كنند.

3. مبالغه گویى شایسته حاكم اسلامى نیست

حقیقت و آنچه كه از حقیقت برخوردار است، از نورانیّت و روشنایى مخصوص به خود بهره مند مى باشد و لذا انسانى كه فى المثل دروغ مى گوید، در باطن خود گرفتار عذاب وجدان است و در تاریكى و سیه دلى به سر مى برد; در حالى كه انسان راستگو از نورانیّت و روشنایى برخوردار است. روى این اصل، گفتن آنچه كه تحقّق یافته است، مردم را متنفّر نمى كند; بلكه انسان ها با مشاهده نورانیّت مجذوب حقیقت خواهند شد. از این رو، شایسته نیست دولت اسلامى كارهاى انجام شده را به صورتى اغراق آمیز و با مبالغه و بیش از آنچه انجام گرفته با مردم مطرح كند; زیرا مردم با دیدن عملكرد واقعى، فریفته حقیقت مى شوند و با احساس مبالغه و گزافه گویى، مسؤولان را خائن و بى اعتقاد به مبانى اسلامى تلقّى خواهند كرد.

بخش نهج البلاغه تبیان


منبع : آیین كشوردارى از دیدگاه امام على (علیه السلام) آیت الله العظمى محمد فاضل لنكرانى (ره)

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.