تبیان، دستیار زندگی
هنر اتروریایی یا هنر اقوام اتروسک، به هنر مردمان ایتالیا قبل از تشکیل امپراتوری روم گفته می شود
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

هنر قبل از امپراتوری روم


هنر اتروریایی یا هنر اقوام اتروسک، به هنر مردمان ایتالیا قبل از تشکیل امپراتوری روم گفته می شود.


هنر اتروریایی

خاستگاه اصلی مردم اتروسک شناخته نیست ولی می دانیم  که فرهنگ اتروریای نخستین بار در اواخر سده هشتم قبل از میلاد در شمال ایتالیا ظاهر شد. فرهنگ مزبور وسیعا بر بخش های مرکزی ایتالیا اثر گذاشته و تا سده دوم و اول قبل میلاد نیز دوام آورد. و پس از این ، فرهنگ رومی آن را در خود حل کرد.

هنر اتروریایی از عناصر سه گانه متمایزی تشکیل یافت:

- عنصر ایتالیایی بومی : که غالبا نقش چندان با اهمیتی نداشت

- عنصر شرقی: که خیلی زود پیوندهایش را با خاور زمین گسست

- عنصر یونانی: که همواره توسط صنعتگران مهاجر یونانی تقویت شد.

مورد اخیر را هم در شیوه های هنر اتروریایی و هم در موضوعات برگرفته از اساطیر یونانی می توان به وضوح تشخیص داد. مردم اتروریا در زمینه نقاشی ، مجسمه سازی، فلزکاری و معماری فعال بودند و نمونه های برجای مانده از هنرهای پیکرنما , عمدتا به مقابر و مکانهای مقدس آنها تعلق داشته است. آثار معماری مکشوفه حاکی از آن است که اتروریایی ها برخلاف یونانی ها از طاق سنگی استفاده می کردند. گفتنی است که رومیان بعدا این شیوه را در معماری خود بکار بردند.

مهم ترین بخش هنر تصویری اتروریایی شامل نوعی دیوارنگاره داخل مقابر است که آن زمان در یونان معمول نبود. ولی می توان تاثیر یونانی را در طرح ، جزئیات فنی ، موضوعات و تشابه سبک با نقاشی روی سفالینه هی یونانی ردیابی کرد. گورستان شهر تارکویی نیا مهم ترین کانون این نوع دیوارنگاری است.

قدیمی ترین آثار مجسمه سازی، متعلق به سده هفتم و ششم قبل میلاد ، گاه شیوه تزیینی خاور ماب را به یاد می آورند و گاه کاملا مستقل به نظر می رسند. اما در سده ششم قبل میلاد، تاثیر سبک آرکاییک یونانی بارز شد. هرچند در نقاط مختلف میزان تعدیل و تصرف در آن متفاوت بود

نقاشی های برجای مانده از لحاظ زمانی به دو گروه تقسیم می شوند:

- آثار قدیم تر مرسوم به آرکائیک که متعلق به اویل سده ششم تا اویل سده پنجم قبل میلاد هستند.

- آثاری مرسوم به هلنیستی که به دهه های پایانی سده چهارم قبل میلاد تا سده اول میلادی مربوط اند.

قدیمی ترین نمونه ها جنبه روایی دارند و اثرپذیری از سنتهای شرقی را نشان می دهند. به طور کلی دیوارنگاره های مزبور صحنه های پر حرکت و شاد از زندگی روزمره قشری ثروتمند و تجمل طلب را مجسم می کنند. در آنها مردگان به خوشگذرانی توام با رقص و موسیقی مشغول اند و یا در حال تماشای نمایشهای پهلوانی اند. اما در سده چهارم قبل از میلاد . پس از آن، خصلت واقعگرایانه و دنیوی نقاشی ها از بین می رود و ارواح مردگان در دنیای مهیب و تاریک زیرزمینی و تهی از شادمانی های این جهانی تصویر می شوند. صحنه های شکار و ماهیگیری در ییکی از اتاقکهای تدفینی تارکویی نیا که در آن پیکره ها نسبت به منظره طبیعی اهمیت ثانویه دارند، از جمله استادانه ترین نمونه های آرکائیک به شمار می رود. در سده سوم قبل از میلاد ، کیفیت طراحی و اجرا افت کرد، و میل به تجسم جنبه های هولناک در صحنه های مربوط به جهان دیگر قوت گرفت. اتروریایی ها به تقلید از هنر یونانی بر روی ظروف سفالین نیز نقاشی می کردند. آنان ابتدا به شیوه سیاهنقش و سپس از میانه سده چهارم ق.م به شیوه سرخنقش روی آوردند.

هنر اتروریایی

مواد و مصالح مورد استفاده در مجسمه سازی مشتمل بودند بر سنگهای محلی (بجز مرمر) ، مفرغ و گِل که حتی برای پیکره های بزرگتر از اندازه طبیعی نیز بکار برده می شدند. بیشتر آثار بر جای مانده به تابوتهای سنگی و صندوقچه های خاکستر مردگان مربوط اند. شماری مجسمه وابسته به معماری نیز به دست آمده است .

اتروسک ها دیواره این تابوتها و خاکستردانهای سنگی را با نقوش برجسته می آراستند و سردیس یا تندیس شخص متوفی را بر روی سرپوش آنها نصب می کردند. چنین به نظر می رسد که این مجسمه ها تجسم سه بعدی همان پیکره های موجود در دیوارنگاره ها ست.

قدیمی ترین آثار مجسمه سازی، متعلق به سده هفتم و ششم قبل میلاد ، گاه شیوه تزیینی خاور ماب را به یاد می آورند و گاه کاملا مستقل به نظر می رسند. اما در سده ششم قبل میلاد، تاثیر سبک آرکاییک یونانی بارز شد. هرچند در نقاط مختلف میزان تعدیل و تصرف در آن متفاوت بود. چنانچه مجسمه سفالین "آپولون ویی " با معیارهای یونانی چندان وفقی ندارد حال آنکه برخی دیگر از تندیسهای مربوط به شخصیتهای اساطیری کاملا با انواع یونانی اش شبیه اند. اتروسک ها در ساختن مجسمه حیوانات نیز استعداد خود را نشان دادند. مانند ماده گرگ کاپیتول. اگرچه سبک آرکائئیک در سده پنجم قبل میلاد  نیز به حیات خود ادامه داد در این زمان بعضی مجسمه سازان سبک دشوارتر کلاسیک یونانی را آزمودند مانندتندیس مفرغی " مارس" یافته شده در تودی، متعلق به اویل سده چهارم قبل میلاد. از سده سوم قبل میلاد شیوه های مختلف هلنیستس پذیرفته شد. غیر عادی ترین پیکره های اتروریایی متاخر ، انهایی هستند که گویی شبیه سازی و حتی اغراق کاریکاتوری در چهره شان به کار رفته است. در اینجا محتملا تاثیر سلیقه رومیان در کاربوده است.

هنر اتروریایی

مجموعه ای از ظروف و لوزم مفرغی و جواهر زرین مربوط به قدیم ترین روزگار هنر اتروریایی به دست آمده که در آن میان آیینه های دستی منقوش دارای اهمیت خاص اند. این آیینه ها به سده های ششم تا سوم قبل میلاد تعلق دارند و سطح پشت آنها با صحنه های اساطیر یونانی یا زندگی روزمره ، به خصوص شامل پیکره های زنانه، آرایش یافته است.

صنعتگران اتروریایی در فلزکاری و جواهرسازی به حد بالایی از مهارت دست یافته بودند ولی گاه دستافریده شان بسیار پرزرق و برق از کار در می آمد. آنان در سفالینه سازی نیز دست داشتند. بیشتر سفالینه های اولیه از گل خام و پالایش نیافته ساخته می شدند.

بهترین نوع ظروف سفال، مرسوم به بوکِرو که سطحی صیقلی و صاف داشت به اواخر سده هفتم تا آغاز سده پنجم قبل از میلاد متعلق بود.

سمیه رمضان ماهی

بخش هنری تبیان


منبع:

دایره المعارف هنر/ روئین پاکباز