گرفتاران رنج ابدى
به همان اندازه که عفو و گذشت، روح انسان را آرامش و آسایش مىبخشد، کینهتوزى و انتقام جویى موجب رنج درونى و عذاب روحى است.
امام على علیه السلام فرمود:
«أَلْحَقُودُ مُعَذَّبُ النَّفْسِ مُتَضاعِفُ الْهَمِّ.» ؛
انسانکیتهتوز، پیوسته روحش در عذاب و اندوهش رو بهافزایش است. (غررالحکم ج2 ص91)
به همان اندازه که عفو و گذشت، روح انسان را آرامش و آسایش مىبخشد، کینهتوزى و انتقام جویى موجب رنج درونى و عذاب روحى است.
آنکه عفو مىکند، کار را پایان یافته مىداند و جان را رها و دل را فارغ؛ ولى کسى که حاضرنیست بگذرد، مایه رنج و ریشه غصه را در درون خود باقى مىگذارد، پیوسته در فکر انتقام و تقاص است و این فکر، او را در رنج نگه مىدارد. استخوان لاى زخم، یعنى همین!
چرا با کینهتوزى و لجبازى و عناد، خود را به دست خودمان شکنجه دهیم؟
وقتى مىتوان راحت زیست، چرا زندگى با اعمال شاقّه را بر خودمان تحمیل کنیم؟
بعضىها کینه شترى دارند. تا تلافى نکنند آرام نمىشوند. ولى گاهى زمان این تلافى و انتقام، تا ده سال طول مىکشد. ده سال در کمین بودن تا آن کینه را به کار گرفتن و ضربه زدن؟! واقعاً که نادانى و خود آزارى است.
آنکه همان لحظه اول، خطاى دیگرى را مىبخشاید، از همان دم خود را آسوده ساخته و پرونده را بسته است.
کینهتوز، اگر نتواند انتقام بگیرد، غصه و اندوه خودخورىاش چند برابر مىشود.
حقا که کینهتوزان، گرفتار رنجابدىاند.
رهایى از این رنج هم به دست خودشان است... با عفو.
حالا چگونه می توان بخشید؟ وقتی که حس می کنیم تمام وجود ما کینه و نفرت است نسبت به طرف مقابل ،این کینه های شتری به این خاطر است که ما زیادی این دنیا و محتویاتش را جدی گرفته ایم اگر واقعا چشم باز کنیم و کمی دقت کنیم می بینیم که موضوعات خیلی مهم تر هم ارزش توجه ندارند چه برسد به این مسائل جزئی که دنیا را برای ما تیره و تار کرده است .
امام على علیه السلام فرمودند:
«اَلدُّنیا أَصغَرُ وَ أَحقَرُ وَ أَنزَرُ مِن أَن تُطاعَ فیهَا الحقادُ» ؛ دنیا کوچک تر و حقیر تر و ناچیز تر از آن است که در آن ازکینه ها پیروى شود. (غررالحکم، ج2، ص 52، ح1804)
امام على علیه السلام:
«مَنِ اطَّرَحَ الحِقدَ استَراحَ قَلبُهُ وَلُبُّهُ » ؛ هر کس کینه را از خود دور کند، قلب و عقلش آسوده گردند.
(غررالحکم، ج5، ص 326، ح8584)
امام على علیه السلام:
«اِحصِدِ الشَّرَّ مِن صَدرِ غَیرِک بِقَلعِهِ مِن صَدرِک » ؛ براى دِرو کردن بدى از سینه دیگران، آن را از سینه خودت ریشه کن کن. (نهج البلاغه، حکمت 178)
امام على علیه السلام :
«اِحتَمِل أَخاک عَلى ما فیهِ وَلاتُکثِرِ العِتابَ، فَإِنَّهُ یورِثُ الضَّغینَةَ » ؛ برادرت را با همان وضعى که دارد تحمل کن و زیاد سرزنش نکن، زیرا این کار کینه مى آورد. (تحف العقول، ص84)
تادیر نشده
امام على علیه السلام فرمود:
«قَصِّرُوا الأَمَلَ وَ بادِرُوا الْعَمَلَ وَخافُوا بَغْتَةَ الأَجَلِ. » آرزو را کوتاه کنید و به سوى عمل بشتابید و از فرارسیدن ناگهانى اجل و مرگ، بهراسید. (غررالحکم ج4 ص511 )
امان از فرداهاى نامعلوم و افقهاى ناپیدا!
یکى از آفت هاى عمل، تسویف است، یعنى کارها را به بعد، موکول کردن و امروز و فردا کردن.
داشتن آرزوهاى دور و دراز و افسانهاى و رؤیایى، کار آدمهاى غافل است. گاهى یک ناگهان، همه نقشهها را نقش بر آب مىکند و همه بافتهها را پنبه مىسازد.
مرگ ناگهانى، حادثه ناگهانى، بیمارى پیشبینى نشده، گرفتارىهاى خارج از محاسبه، به هم خوردن رابطهها و رفاقتها و... خیلى ناگهانهاى دیگر.پس، نمىتوان خیلى به فرداى نیامده دل بست و در عالم تخیل و رؤیا زیست.
حسابها باید روشن و وظیفهها باید انجام یافته باشد و خودمان نیز باید آماده باشیم. آماده هرچیز، از جمله رفتن ناگهانى و کوچیدن بىخبر.
همه انبیا و سفیران غیب، آمدهاند تا به عنوان برگزیدگانى آگاه از آن سوى پردهها گوشهاى از همین نیامدهها را به ما بگویند و هشدار دهند و بیدارمان کنند.
بدا به حال آنکه مرگ، ناگهان او را بگیرد و او حتى مجال خداحافظى با این و آن را نداشته باشد
فرآوری : محمدی
بخش نهج البلاغه تبیان
منابع : حکمت هاى علوى (علیه السلام) ترجمه و شرح 110 حکمت از سخنان حضرت على علیه السلام جواد محدّثى
سایت شهید آوینی