زاویه دید در داستان
(1) پیرنگ داستان ،(2) شخصیت پردازی در داستان ،(3)حقیقت مانندیِ داستان ،(4) درونمایه داستان ، (5)موضوع یا قلمرو خلاقیت ...
عناصر داستان (6 ):
درآمد
هر داستان به طریقی روایت میشود و حتی ممكن است در یك داستان از چند زاویه دید مختلف روایت استفاده شود. زاویه دید، نمایشدهنده شیوه یی است كه نویسنده با كمك آن داستان خود را به خواننده ارائه میدهد. در واقع زاویه دید، روایتی است كه به كمك آن موضوع خود را نقل یا مطرح میكند، زاویه دید در انواع ادبیات داستانی متفاوت است. در داستانهای كوتاه زاویه دید غالباً ثابت میماند اما در رمان ممكن است هر فصل با زاویه ی دیدی جداگانه روایت شود.
لازم به ذكر است زاویه ی دیدی كه نویسنده انتخاب میكند، بر عناصر دیگر داستان همچون شخصیتپردازی، گسترش و تكوین پیرنگ، سبك و صحنهپردازی تأثیر به سزایی دارد. چرا که سازمانبندی داستان در گرو زاویه دید است.
تعریف زاویه دید
زاویه روایت یا زاویه دید، مبین شیوهای است كه نویسنده با آن مواد و مصالح داستان خود را به خواننده ارائه میكند. در واقع نمایشگر رابطه ی نویسنده با داستان است. از این نظر زاویه دید حاوی چند معنی مخصوص است:
1- زاویه دید جسمانی كه با وضعیت زمانی و مكانی در ارتباط است و نویسنده به یاری آن به «مواد و مصالحش میپردازد و این مواد و مصالح را از نظر میگذراند و آنها را توصیف و تشریح میكند.» (میرصادقی، 1385: 385)
2- زاویه دید ذهنی كه با احساس و شیوه ی پرداخت نویسنده نسبت به «موضوع» سروكار دارد.
3- زاویه دید شخصی به روایتی كه نویسنده به كمك آن موضوعی را نقل یا مطرح میكند، اطلاق میشود.
زاویه دید ممكن است درونی باشد یا بیرونی. در زاویه دید، راوی داستان یكی از شخصیتهای داستان (شخصیت اصلی یا فرعی) است و داستان از زاویه دید اول شخص روایت میشود. در زاویه دید بیرونی، راوی داستان و گوینده هیچ نقشی ندارد و داستان از زاویه دید سوم شخص نقل میشود. در این نوع روایت، نویسنده خود، راوی داستان است. برای روشنتر شدن مطلب به شرح هر كدام از این دو و انواع آنها میپردازیم:
1- زاویه دید درونی
گاه داستان به وسیله ی شخصیت اصلی و یا توسط شخصیت فرعی داستان روایت میشود.
مزایا و سودمندیهای روایت داستان توسط شخصیت اصلی:
1-1- هنگامی كه ما داستان را توسط شخصیت اصلی نقل میكنیم، ماجراهای خارقالعاده و غریب كه باوركردن آن برای خواننده مشكل است تا حدود زیادی قابل پذیرش جلوه میكند. این باور توسط خواننده به دلیل آن است كه راوی خود در ماجرا سهم عمدهای دارد و از زبان او داستان روایت میشود. به این نوع روایت راوی - قهرمان گفته میشود.
1-2 در زاویه دید اول شخص، راویِ ماجرا از دید خود داستان را نقل میكند و به همین دلیل در بیان احساسات و تجربیات و هیجاناتش رابطه صمیمانهتر و مؤثرتری با خواننده برقرار میكند و به همین دلیل داستان تأثیر بیشتری بر خوانندگان میگذارد.
1-3 نقل داستان با ضمیر اول شخص ارتباط مطالب داستان را ساده میكند و به «وحدت و هماهنگی داستان استحكام میبخشد.» (همان: 389)
اشكالات و محدودیتهایی كه بر نقل داستان به شیوه ی اول شخص وارد است عبارتند از:
1-1. شخصیت داستان كه همان راوی است فقط میتواند به بیان عقاید و نظریات خود بپردازد و از بیان آراء و عقاید و خصوصیات درونی شخصیتهای دیگر عاجز است.
1-2. شخصیت داستان فقط میتواند از دید و نظر خود به دنیای خارج نگاه كند به همین دلیل نمیتواند از دیدگاه بیرونی خود را مورد ارزیابی و سنجش قرار دهد. یعنی میتواند احساس خود را بیان نماید اما نمیتواند احساس درونی شخصیتهای دیگر را نسبت به خودش بداند.
1-3- شخصیتپردازی گوینده داستان در این روش با اشكال صورت میگیرد. (همان: 390) چرا كه راوی داستان نمیتواند از خصوصیات مثبت یا منفی خود سخن بگوید، بلكه باید در طول داستان با اعمال، رفتار و افكارش خواننده را متقاعد سازد. یعنی راوی به طور غیرمستقیم در طول داستان نقش شخصیت خود را به خواننده نشان میدهد تا خواننده خود با نتیجهگیری راوی داستان را بشناسد.
1-4- اگر راوی، داستان را به خوبی روایت كند، ممكن است این سئوال برای خواننده مطرح شود كه چطور ممكن است مثلاً پسر بچهای كم سن و سال، یا كسبه ساده یا معلمی و یا هركس دیگری كه راوی داستان است، چنین خوب داستان را نقل كند. این سئوال در ذهن خواننده ممكن است جایگاه داستان را در فكر آنها تضعیف كند.
مزایای نقل داستان به وسیلة شخصیت فرعی (راوی – ناظر) در زاویه دید اول شخص:
وقتی داستان از زبان شخصیت غیراصلی و كماهمیت روایت میشود. راوی داستان میتواند به شخصیتهای داستان از خارج نیز نگاه كند و در عین حال به همراه شخصیت داستان حركت كند و در ماجراها و حوادث داستان به طور مستقیم یا غیرمستقیم دخیل باشد. این زاویه دید به خواننده این امكان را میدهد كه شخصیت اصلی داستان را نه به وسیله ی خود او بلكه از طریق شخصیت دیگر داستان بشناسد.
زاویه دید بیرونی
زاویه دید بیرونی در حیطه ی «عقل كل» یا «دانای كل» قرار میگیرد. فكری برتر از خارج، شخصیتهای داستان را رهبری میكند و از نزدیك بر اعمال و افكار آنها آگاه است و در حكم خدایی است كه از گذشته، حال و آینده آگاه است (همان: 392) از كلیه ی افكار و احساسات پنهان همه ی شخصیتهای داستان مطلع است. هرگز نیازی نیست كه به خواننده حساب پس بدهد كه چطور چنین اطلاعاتی را دارد، میتواند صدای شخصیتها را بشنود پیش از آن كه زبان به سخن بگشایند و چشمهایش میتواند از میان درهای بسته و پرده تاریك ببیند.
اشكالی كه بر این گونه زاویه دید كه چون عقل كلی عمل میكند وارد است این است كه احساس نزدیكی به وقایع و شخصیتهای داستان از بین میرود و وضوح داستان قربانی میشود و صمیمیت داستان از بین میرود. برای برطرفكردن چنین اشكالی نیروهای عقل كل را محدود میكنند. نویسنده یكی از شخصیتهای داستان را انتخاب میكند و از بیرون اعمال و رفتار او را هدایت و رهبری میكند. این شخصیت نماینده نویسنده در داستان است و نویسنده خود را در پشت این شخصیت پنهان كرده و جنبه ی بیطرفانه به داستان میدهد. این چنین روایتی اغلب مزایای كامل زاویه ی دید درونی و همچنین مزایای زاویه دید دانای كل را دارا است.
رمان شب چراغ نوشته جمال میرصادقی با چنین زاویه دیدی روایت شده و هر فصل از آن به شخصیتی اختصاص یافته و از زاویه دید همین شخصیتهاست كه داستان روایت میشود.
تقسیم داستان از لحاظ زاویه دید
1- من روایتی 2- دانای كل 3- روایت نامهای 4- روایت یادداشتگونه 5- تكگویی
1- من روایتی: در این شیوه از روایت داستان، بازگویی و نقل داستان از طریق «من» انجام میشود كه وقایع و حوادث داستان را بازگو میكند. این راوی یا خود قهرمان اصلی داستان است كه از او به عنوان «راوی – قهرمان» یاد میشود و یا شاهد و ناظر وقایع است كه ارتباط اندكی با او دارد یا هیچگونه به او مربوط نیست كه در این صورت به آن «راوی – ناظر» گفته میشود.
2- دانای كل: این گونه داستانها كه از زاویه دید سوم شخص نقل میشوند و نویسنده همچون گزارشگری رفتار و اعمال شخصیتهای داستان را بازگو میكند و وضعیت و موقعیت و چگونگی زمان و مكان را تصویر میكند. در این نوع زاویه دید نویسنده آزادی عمل دارد و از بیرون داستان، درون شخصیتها را میكاود و افكار و احساسات شخصیتها را برای خواننده بازگو میكند. گاه به قالب شخصیتها میرود و افكار متقابل آنها را نسبت به هم بازگو میكند و گاه به میان متن داستان میآید و نسبت به مسائل داستان اظهارنظر میكند. در واقع نویسنده در این شیوه زاویه دید را از یك شخصیت به شخصیت دیگر تغییر میدهد و به ما امكان آگاهی نسبی و همهجانبه را از موقعیتها و وضعیتهای داستان میدهد. زیرا با این زاویه دید میتوانیم افكار شخصیتهای داستان را بخوانیم.
دانای كل خود به چند گروه تقسیم میشود:
1-1- دانای كل محدود 1-2- زاویه دید نمایشی
1-1- دانای كل محدود
در این گونه داستانها وقایع گوناگون و شخصیتهای داستان از زاویه دید یكی از شخصیتها روایت میشود. در این نوع زاویه دید همین شخص به شخصیتهای دیگر نگاه میكند و اعمال، رفتار و افكار آنها را مورد بازبینی و قضاوت قرار میدهد.
درازنای شب اثر جمال میرصادقی، سووشون اثر سیمین دانشور با چنین زاویه دیدی نوشته شده است.
1-2- زاویه دید نمایشی
این گونه داستان تقریباً یكپارچه از گفت و گوست و نشاندهنده ی اعمال و رفتار قابل رؤیت و تصویرپذیر شخصیتهاست. در زاویه دید نمایشی یا عینی نویسنده برای تجزیه و تحلیل روانی و خصوصیات خلقی شخصیتهای داستان اختیار ندارد و «نمیتواند به «تكگویی درونی» یا تشریح آنچه شخصیتها به آن فكر میكنند یا چگونگی آنچه میگویند، بپردازد.» (همان: 401)
اگر چه در زاویه دید نمایشی نویسنده از ذهن شخصیتهای داستان بیرون میرود و برای بیان اعمال و رفتار آنها به شیوه ی «دانای كل» عمل میكند و هر آن چه را كه اتفاق میافتد به خواننده نشان میدهد. اما با این حال نمیتواند نشان دهد كه شخصیتها به چه چیز فكر میكنند و طرز تفكر و تلقی آنها از حوادث و شخصیتهای دیگر چگونه است.
قسمتهایی از رمان سلوك محمود دولت آبادی دارای تكگویی نمایشی است.
3- روایت نامهای
داستانهایی كه بر اساس مجموعه ی نامههایی تدوین و تكوین یافته به روایت نامهای یا مكاتبهای معروف است. «این زاویه دید در قرن هجدهم بسیار رواج داشت.» (همان: 404) در قرن نوزدهم نویسندگان بزرگی چون داستایوسكی از این شیوه استفاده كردند. امروزه نویسندگان كمتر این شیوه را به كار میبرند رمان آن سوی دیوار نوشته ی م.ا. به آذین با این نوع زاویه دید نوشته شده است.
4- روایت یادداشتگونه:
داستانهایی كه یادداشتهای روزانه، هفتگی و ماهانه تدوین داستان را موجب میشوند به آنها روایت یادداشتگونه اطلاق میشود. این گونه یادداشتها ممكن است تاریخ داشته باشند و یا بدون تاریخ نقل شوند. اختلاف این شیوه با نامهنگاری در این است كه در نامهنگاری فرد یا افراد خاصی مورد خطاب قرار میگیرند و در آن از زاویه دید اول یا دوم شخص استفاده میشود اما در شیوه یادداشت گونه فرد خاصی مدنظر نویسنده نیست بلكه مخاطب خواننده است و «نگارش در زاویه اول شخص صورت میگیرد.» (همان: 408)
5- تكگویی
تكگویی صحبت یك نفرهای است خواه مخاطب داشته باشد یا نداشته باشد. این مخاطب ممكن است خواننده باشد، یعنی نویسنده، خواننده را به طور مستقیم مخاطب قرار دهد و از حادثه یا وضعیتی با او سخن بگوید. تكگویی گاه پارهای از داستان یا نمایش است و گاه به صورت مستقل داستان یا نمایشنامهای را به خود اختصاص میدهد.
رمان «بادها خبر از تغییر فصل میدهند.» نوشته ی جمال میرصادقی از این گونه است به طوری كه سراسر داستان به شیوه ی تكگویی روایت شده است.
تكگویی به سه دسته تقسیم میشود.
5-1- تكگویی درونی 5-2- تكگویی نمایشی 5-3- حدیث نفس یا خودگویی
اكنون به اختصار برای آشنایی به تشریح آنها میپردازیم:
5-1- تكگویی درونی: تكگویی درونی یكی از شیوههای جریان سیال ذهن است. این شیوه بیان اندیشه هنگام بروز و حدوث آن در ذهن است قبل از آن كه پرداخته شود و شكل گیرد.
جریان سیال ذهن به كل حوزه آگاهی و واكنش عاطفی – روانی فرد اطلاق میشود و از پایینترین حد یعنی مرحله ی پیشتكلمی آغاز میشود و تا بالاترین حد كه سطحی كاملاً مجزّای تفكر منطقی است، میانجامد و تكگویی درونی یكی از شیوههای ارائه آن است.
5-2- تكگویی نمایشی: این نوع تكگویی امروزه در بعضی داستانهای كوتاه و رمانها به كار میرود. در این گونه تكگویی كسی مخاطب قرار میگیرد و كسی بلندبلند با دیگری سخن میگوید و دلیلی خاص برای گفتن موضوعی خاص به مخاطبی خاص دارد. این مخاطب در خود داستان است.
5-3- خودگویی یا حدیث نفس: حدیث نفس یا حرفزدن با خود، آن است كه شخصیت، افكار و احساسات خود را به زبان آورد تا خواننده به نیات و مقاصد وی آگاهی یابد و به این صورت اطلاعاتی در مورد شخصیت داستان به خواننده داده میشود و در عین حال با بیان این افكار و احساسات شخصیت، به پیشبرد عمل داستانی كمك میشود. از این شیوه در نمایشنامه و سینما و تأتر بهره میگیرند.
نتیجه گیری :
قابل ذكر است كه در ارزش و اهمیت «زاویه دید» میان منتقدان اختلاف نظر بسیاری است. گروهی برای آن ارزش چندانی قائل نیستند و گروه دیگر آن را یكی از عوامل تعیینكننده ی ارزش داستان تلقی میكنند.
اکرم نعمت اللهی – محمد قاسملو بخش ادبیات تبیان
منابع :
اسکولز ، رابرت ، عناصر داستان ، فرزانه طاهری ، اول ، تهران ، مرکز ، 1377
بیشاب ، لئونارد ، درسهایی درباره داستان نویسی ، محسن سلیمانی ، سوم ، تهران ، سوره ،1382
براهنی ، رضا ، قصه نویسی ، چهارم، تهران ، البرز، 1368
روزبه ، محمد رضا ، ادبیات معاصر ایران ، سوم ، تهران ، روزگار ، 1387
میرصادقی ، جمال ، عناصر داستان ، اول ، تهران ، سخن ،1385
، ادبیات داستانی ، پنجم ، تهران ، سخن ، 1386