تبیان، دستیار زندگی
عدم شناخت ملتها از شرایط روز و اوضاع جهانی ، بخشی از عقب ماندگی آنها را تشکیل می دهد . بی تردید این شناخت در عصر گسترش و سرعت فوق العاده ارتباطات از اهمیت مضاعفی بر خوردار می شود و اطلاع از مسائل پیرامونی ، بویژه مسائلی که ارتباط مستقیمی با سرنوشت ما دارد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

روابط ایران و آمریكا در رژیم پهلوی


عدم شناخت ملتها از شرایط روز و اوضاع جهانی ، بخشی از عقب ماندگی آنها را تشکیل می دهد . بی تردید این شناخت در عصر گسترش و سرعت فوق العاده ارتباطات از اهمیت مضاعفی بر خوردار می شود و اطلاع از مسائل پیرامونی ، بویژه مسائلی که ارتباط مستقیمی با سرنوشت ما دارد ، موضوعی اجتناب نا پذیر   است.

ایران و امریکا

محل تردید نیست که امروزه مطالعه آمریکا بعنوان قدرت سلطه گری که پس از فرو پاشی نظام دو قطبی بدنبال تحقق هژمونی خود بر جهان است ، ضرورت اجتناب نا پذیری است که باید بطور عام مورد توجه همه هوشمندان جهان قرار گیرد ، و نسبت آن با انقلاب اسلامی ، بطور خاص مد نظر تمامی دوستداران انقلاب اسلامی واقع شود . در این زمینه کم کاری مفرط و عدم پردازش مقتضی ، قصوری است که متوجه ماست ، چرا که علی رغم بیست و پنج سال سلطه مستقیم آمریکا بر ایران ، بسیاری از ابعاد این سلطه گری باز شناسی نشده و به همین نسبت رفتار آمریکائی ها پس از پیروزی انقلاب نیز با جمهوری اسلامی ایران بطور شایسته کالبد شکافی نشده است .

روابط ایران و امریکا

یکی از موضوعات مورد بحث در محافل سیاسی از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون ، مساله رابطه با آمریکا است. اقلیتی همواره در سر سودای رابطه با آمریکا را می پرورانند و آمریکا را مظهر آمال و آرزوهای خود می دانند و اکثریت معتقدند تا زمانی که آمریکا دست از خوی استکباری و شیطنت بر ندارد، نمی توان با او رابطه برقرار کرد.

اگر بخواهیم رابطه ایران و آمریکا را بررسی کنیم ، باید در قالب این مبنا و چارچوب باشد که آیا برقراری رابطه به صلاح هست یا نه؟

در این جا چند نکته قابل توجه است:

اولا ، خود آمریکا قطع رابطه با ایران را آغاز کرد. اگر آن ها قطع نکرده بودند، ما قطع نمی کردیم; زیرا ما معتقدیم که باید در تمام دنیا حضور داشته باشیم و رابطه دیپلماتیک هم مانعة الجمع با خصومت نیست; مثلا ما با عراقی ها هشت سال جنگ داشتیم، با این حال، هم ما در بغداد سفارت داشتیم و هم عراقی ها در تهران، هیچ مساله ای هم به وجود نیامد.

ثانیا ، آمریکایی ها برقراری رابطه دیپلماتیک را با دوستی و رفاقت گره زدند.

ثالثا ، برای برقراری رابطه، شرط و شروط مضحکی را مطرح کردند و گفتند : شما اول باید چهار شرط را بپذیرید تا ما بر سر میز مذاکره بنشینیم: 1 - این که حقوق بشر را در ایران رعایت کنید; 2 - از تروریسم حمایت نکنید; 3 - عهدنامه «اسلو» که آشتی بین عرفات و اسرائیل است را بپذیرید; 4 - سلاح هسته ای نداشته و دنبال دانش آن هم نروید.

ایران در وضعیتی قرار گرفت که یا باید آقایی و استکبار غرب را می پذیرفت و یا همچنان مقابله می کرد.

حضرت امام در پاسخ به اقدام مجلس سنای آمریكا فرمودند: "داغی كه به دل آمریكا از این انقلاب وارد شده است به دل هیچ كس وارد نشده است"

چرا جمهوری اسلامی با امریکا قطع رابطه کرد؟

این سوال شاید برای شما هم مطرح شده باشد که چرا جمهوری اسلامی رابطه اش را با امریکا قطع کرد؟ چرا در جهانی که اصل بر رابطه و دیپلماسی است جمهوری اسلامی به یکباره با قدرتمندترین کشور دنیا قطع رابطه نمود؟

پیش فرض این ابهام و این سوال این گمان است که نظام جمهوری اسلامی بعد از فروپاشی رژیم ستمشاهی بخاطر ضدیت با امریکا با این کشور قطع رابطه کرد. ولی شواهد تاریخی ماجرا را به گونه دیگری تعریف می‌کند.

بعد از فروپاشی رژیم ستمشاهی, امریکایی‌ها که از پیروزی انقلاب اسلامی شوکه شده و پایگاه خود در خاورمیانه را از دست رفته می‌دیدند, در چندین مقطع  پیشنهاد قطع رابطه با ایران را مطرح کردند. اولین بار زمانی بود که چند تن از سران رژیم پهلوی که در کشتار ملت نقش داشتند به فرمان دادگاه انقلاب محکوم به اعدام شدند. در این بین مجلس سنای آمریكـا در  27/2/58 با صدور بیانیه ای عجولانه اعدام عناصر دستگاه شاه را بـه شدت محكوم و اخطار شدیداللحنی مبنی بر قطع رابطه با ایران و افزایش فشار بین المللی صادر کرد.

کتابخانه-مجلس-کتابخانه مجلس سنا

حضرت امام در پاسخ به اقدام مجلس سنای آمریكا فرمودند: "داغی كه به دل آمریكا از این انقلاب وارد شده است به دل هیچ كس وارد نشده است". ایشان ضمن رد تهدید سنای آمریكا درباره قطع رابطه با ایران افزودند: "ما روابط با آمریكا را می‌خواهیم چه كنیم؟! آنها احتیاج دارند كه بـا ما روابط داشته باشند، مـا چه احتیاجی به آمریكا داریم؟ "

دومین بار ماجرا به بعد از ماجرای 13 آبان برمی‌گردد, آنگاه که سفارتخانه آمریکا در تهران – که به جاسوس خانه ای تمام عیار تبدیل شده بود - به تسخیر جمعی از دانشجویان پیرو خط امام در آمد. در این شرایط بار دیگر در سنای آمریكا در 24 آبان پیشنهاد قطع رابطه با ایران مطرح می‌گردد که اینبار هم ادعایی بیش نبود و این تصمیم از ساختمان سنا بیرون نیامد و جنبه دیپلماتیک نیافت.

اما بار سوم آمریکا که در تعامل با ایران مستاصل شده و با انتشار اسناد لانه جاسوسی در سطح بین المللی مفتضح گردیده بود, و از طرفی خود را آماده اقدام نظامی جهت آزادی گروگانها می‌کرد(کاری که در 5 اردیبهشت همان سال 59 به مدد الهی ناکام ماند) برای بدست آوردن آبرو از دست رفته و حفظ پرستیژ ابرقدرتی خود چاره‌ای جز قطع رابطه با ایران نداشت (رابطه‌ای که امریکایی ها تا به امروز افسوس از دست دادن آن را می‌خورد).

در چنین شرایطی جیمی كارتـر در 19 فروردین سال 59 در صحنـه تلویزیون ظاهـر گردید و طی سخنرانی قـطـع روابـط دیپلماتیك بین آمریكا و ایران را اعلام نمود و بـه دیپلماتهای ایرانی 24 ساعت وقت داد تا خاك این كشور را ترك نمایند. وی همچنین قطع فـوری معاملات بازرگانی با ایران كه در قطعنامـه سـازمان ملل پیش بینی شده بـود را اعلام نمود.

اولین بار زمانی بود که چند تن از سران رژیم پهلوی که در کشتار ملت نقش داشتند به فرمان دادگاه انقلاب محکوم به اعدام شدند

این خبر نه تنها دلی را در میان نیروهای انقلابی و ملت حزب الله به لرزه نینداخت, بلکه موجب شعف و شادابی ملتی شد که سالها در سیطره استعمار امریکا گذرانده بودند. در مقابل حضرت امام(ره) ضمن صدور پیامی از این اتفاق مبارك چنین یاد می‌كند: ((اگر كارتر در عمر خود یك كار كرده باشد كه بتوان گفت به خیر و صلاح این ملت مظلوم است همین قطع رابطه با ایران است. ما این قطع رابطه را به فال نیك می‌گیریم، چون كه این قطع رابطه دلیلی بر قطع امید دولت آمریكا از ایران است. ملت رزمنده ایران این طلیعه پیروزی نهایی را كه ابرقدرت سفاكی را وادار به قطع رابطه، یعنی خاتمه دادن به چپاولگری ها كرده اگر جشن بگیرد حق دارد.))

فرآوری:طاهره رشیدی

بخش تاریخ ایران و جهان تبیان


منابع :1- حوزه / 2- وبلاگ بیمه موج