یك میل مرموز و منحرف!
اگر مغزتان بر روی اوصافی که آرزوی داشتن آنها را میکند تکیه کند بالأخره به همین اوصاف نایل میشود. وجود طبیعی زاینده یک فکر طبیعی است اگر در آرزوی تنبلی و عیاشی باشید بالأخره تنبل یا عیاش بار خواهید آمد، اگر سرسودایی دارید و هرچیزی به نظرتان تیره جلوه می کند در ظرف مدت کمی میتوانید از این ضعف نجات یابید .
در این دنیای پرشور، نوع بشر دایم در حرکت و جنبش است و پیوسته در میان امواجی از مشکلات و مصایب دست و پا میزند، و با مشقت، دشواریها را بر جان و تن خود هموار میکند تا مگر از بوستان زندگی گلهای کامیابی بچیند و به آمال دلپذیر خود یکی پس از دیگری لباس تحقق بپوشاند .
یکی آرزوی ثروت سرشاردارد و برای به چنگ آوردن آن با جدیتی خستگی ناپذیر تلاش میکند، دیگری خواهان مقام و شهرت است و ... خواستههای هر فردی بستگی به احتیاجات جسمی و تکامل روحی او دارد زیرا ایدهها و طرز تفکر و ادراکات اشخاص کاملاً متفاوت است. امّا به این نکته اساسی باید توجه کنیم که خواستهها و تمایلات وقتی تولید خوشبختی میکند که موافق نیازهای روانی باشد و احتیاجات فکری را تأمین، و سطح معرفت را به اوج ارتقا صعود دهد، و همچون چراغی فروزان فرا راه زندگی بتابد و انسان را از ظلمات هول انگیز بدبختی و شقاوت خلاصی بخشد.
گاهی ممکن است یکی از غرایز نفسانی مانند حرص و جاه طلبی طغیان کرده و شالوده بدبختی آدمی را پی ریزی کند.
یکی ازآثار و پیامدهای طغیان این غرایز که به صورت میلی منحرف، نمودار میشود و وجدان خیراندیش و آگاه را به زنجیر کشیده، انسان را از رسیدن به آمال حقیقی زندگی بازمی دارد، «حسـد» یا بدخواهی است. بدخواه نمیتواند کسی را در آغوش آسایش مشاهده کند و همواره از دیدن نعمت دیگران در خود احساس فشار و سنگینی مینماید، و به قول سقراط: «شخص حسود از چاقی دیگران لاغر میشود!».
حسود بیچارهای است که ایام عمر را در تافتن دل از آه و تأسف و حسرت و برافروختن شعله عداوت صرف میکند و پیوسته هرچه نکبت و بدبختی است برای دیگران تمنا مینماید و همواره در راه سلب سعادتمندی از آنها تزویر و حیله میکند.
حسود، نعمت و کامیابی افراد را همیشه نشانه و هدف گرفته و با عناوین و دسیسههای گوناگون کوشاست آن موهبت را از کف آنان ببرد و بدون اندک توجه و تعمقی دستخوش احساس پلید خود، واقع میگردد.
بدخواه نه تنها از گردونه انسانیت خارج است، بلکه به پایینتر از دایره حیوانات نیز تنزل و سقوط مینماید زیرا کسی که «از محنت دیگران بی غم» است، مصداق انسان واقعی نیست، امّا اگر از محرومیت دیگران مسرور و شاد نگردید و برای خود موفقیتی نپنداشت، میتوان چنین شخص را انسان واقعی به شمار آورد.
بدخواه در آتش محرومیت و ناکامی
از اساسیترین عوامل پیشرفت و پیروزیهای درخشان در میدان زندگی «محبوبیت اجتماعی» است، کسی که با ابراز لیاقت و نشان دادن صفات برجسته بتواند بر کشور دلها حکومت کند، در پیمودن نردبان ترقی از تعاون و همکاریهای بی دریغ افراد جامعه بهرهامند گردیده، و کلید موفقیت را به دست خواهد آورد. شخص نیکوکار و پاک سرشت مانند چراغی درخشنده، هادی افکار و پیشرو اجتماع است و خصال پاک او تأثیر عمیقی در رشد ملکات و فضایل اخلاقی مردم دارد.
بدخواه و «حسود» تلاش میکند تا انسان را از مزایای همکاری و نعمت عواطف همنوعان خود محروم نماید و با اِعمال خصلت مذموم خود پلیدی خویش را عریان و آشکار و امواج نفرت و انزجار عمومی را متوجه خود میکند. اضطراب جانکاه و حزن تاریکی که از حسد بر دل او افتاده دایم روحش رافشردهوآتشی فناناپذیربرای سوزانیدن جان خویش فروزان ساخته است.
علت اینکه «حسود» همیشه در آتش میسوزد و لحظهای از آسایش خاطر برخوردار نیست، مطلب روشنی است زیرا برخلاف مطلوب او، دامنه نعمت خداوندی نامحدود است و خداوند نیز هر که را بخواهد از نعمت خود برخوردار می کند، لذا زنگ غم ازلوح دل حسود هرگز زدوده نمیشود.
«بدخواهی» در حقیقت همچون طوفانی سهمگین، درخت تنومند خرد و فضایل را از سرزمین وجود انسان ریشه کن میکند به طوری که انسان، دیگر در ارتکاب جرم هیچ گونه رادع اخلاقی و وجدانی نمیبیند.
«شوپنهاور» آلمانی میگوید:«حسد و بدخواهی از خطرناکترین عواطف انسان است. بنابراین، باید آن را به منزله موحشترین دشمن سعادت تلقی نمود و در دفع و سرکوبش همت گماشت!».
اکثر جنایاتی که امروز در زوایای اجتماع رخ میدهد، و با انواع قساوتها توأم است، از حسد ناشی میشود، بررسی و توجه به عمق حوادث این حقیقت آشکار را ثابت میکند.
نکوهش دین از بدخواهی
قرآن کریم میفرماید: «وَلاَ تَتَمَنَّوْاْ مَافَضَّلَ اللَّهُ بِهِی بَعْضَکُمْ عَلَی بَعْض...» (1)؛ «برتریهایی را که خدابه بعضی از شما بر دیگری داده است آرزو نکنید».
روایات بسیاری از پیشوایان دین(علیهم السلام) رسیده که ما را به عواقب خطرناک «حسد»، این صفت شوم متوجه و از آلوده شدن به آن برحذر داشتهاند. کافی است به قسمتی از بیانات امام صادق(علیه السلام) در این زمینه، توجه کنیم. امام(علیه السلام) ضمن این روایت به یکی از نکات حساس روانی نیز اشاره فرموده است:
«... الحَسَدُ اَصْلُهُ مِنْ عَمْی الْقَلْب وَجُحُودِ فَضْلِ اللهِ تَعالی وَهُمَا جِناحانِ لِلْکُفْرِ وبِالْحَسَدِ وَقَعَ ابنُ آدَمَ فِی حَسْرَةِ الأبَدِ وَهَلَکَ مَهْلَکاً لا یَنْجُو مِنْهُ اَبَداً ...(2)؛ حسد از کوری دل و انکار نعمتهای خدا سرچشمه گرفته و این دو، بالهای کفرند! فرزند آدم از حسد در حسرت ابدی فرو رفت و به هلاکتی افتاد که هرگز راه نجاتی نخواهد یافت» .(3)
رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به منظور پیشگیری و آلوده نشدن اطفال به حسد و رذالت، هرگونه بی عدالتی را درباره آنها منع کرده است: «ساوُوا بَیْنَ أَوْلادِکُمْ فِی الْعَطِیَّةِ(4)؛ در بخشش میان فرزندان خویش عدل و مساوات را کاملاً رعایت کنید».
حضرت علی (علیه السلام) درباره افراد «حسود» میفرماید: «عَجِبْتُ لِغَفْلَةِ الْحُسّادِ عَنْ سَلامَةِ الاَْجْسادِ(5)؛ جای شگفت است که حسودان از سلامتی تن خود غفلت دارند!».
اامیرالمؤمنین(علیه السلام) درباره «حسد» میفرماید: «اَلْحَسَدُ یُفْنِی الْجَسَدَ(6)؛ حسد جسم آدمی را فانی میکند».
در جای دیگر آن حضرت مضرات روانی آن را گوشزد میکند: «اِحْذَرُوا مِنَ الْحَسَدِ فَاِنَّهُ یُزْری بِالنَّفْسِ(7)؛ بترسید از حسد زیرا روح انسانی را معیوب میسازد و میگدازد».
اگر مغزتان بر روی اوصافی که آرزوی داشتن آنها را میکند تکیه کند بالأخره به همین اوصاف نایل میشود. وجود طبیعی زاینده یک فکر طبیعی است اگر در آرزوی تنبلی و عیاشی باشید بالأخره تنبل یا عیاش بار خواهید آمد، اگر سرسودایی دارید و هرچیزی به نظرتان تیره جلوه می کند در ظرف مدت کمی میتوانید از این ضعف نجات یابید. چاره این است که فکرتان را در عکس این جهت به کار اندازید یعنی به چیزهای نشاط آور و شادی بخشی که در دنیا وجود دارد فکر کنید. اگر آرزوی داشتن خصایص اخلاقی خوبی را میکنید با عناد و ثبات آن را بخواهید در سایه این ثبات ذهنتان را آماده پذیرایی مشخصات اخلاقی خوبی خواهید کرد و خصایصی را که میخواهید به دست خواهیدآورد. از تکرار آرزوها و هدفهایتان باک نداشته باشید خواستههای خود را روی پیشانیتان حک کنید و به همه کس اعلان کنید که میخواهید به این آرزوها برسید پس از مدت کمی خواهید دید که چگونه مغزتان مانند مغناطیسی شما را به سوی آن هدفها میکشاند». «دکتر ماردن»فهم حقایق، کمک مؤثری در طرز فکر و خواستههای انسان دارد، پرده هوس است که همیشه جلو دیدگان فکر را گرفته، در قوه ادراک تاریکی و اختلاف به وجود میآورد، لذا سزاوار است ابتدا آیینه فکر و عقل را با تقوا صیقل داد. تا بتوان واقعیات را در آن مشاهده کرد، سپس با اراده قوی و مجاهدات پیگیر باید نقش بدخواهی و هوسهای زهرآلود را از لوح دل زدود و زنجیرهای بغض و کین که جان را می فشارد، از هم گسست تا روح از قید غم آزاد شود، و به جای آن حس خیرخواهی که از لوازم صفات انسانیت است جایگزین گردد.
پی نوشت ها :
1- نساء / 32 .
2 - بحارالأنوار، ج 73، ص 255 .
3 - «مان» در اصول روانشناسی میگوید:«پاسخ بعضی کسان به تعارضات نفسی خود، آن است که وجود تعارض را منکر شوند. در مورد این کسان گوییم انگیزهها و امیال خود را سرکوب کردهاند، کودک حسودی که وجود برادر کوچک خود را قبول ندارد افکار ناراحت کننده را سرکوب کرده است سرکوبی به بیان دقیقتر منکر واقع شدن است و ندیدن چیزی که هست، آنچه سرکوب میکنیم و از هشیاری خود بیرون میرانیم معمولاً چیزی آزار دهنده و دردناک است ».
4 - نهج الفصاحه، ص 365 .
5 - غررالحکم، ج 2، ص 494 .
6 - غررالحکم، ج 1، ص 32 .
7 - همان، ص 141 .
فرآوری : محمدی
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منبع:
بررسی مشخصات اخلاقی روانی سید مجتبی موسوی لاری