راهی برای زیاد شدن وقت
از عوامل توفیق و پیروزی، نظم و برنامهریزی در امور زندگی است؛ همچنانکه بی سامانی و بی برنامگی انسان را به وادی شکست میکشاند.
خیلی از ما از کمبود وقت و نرسیدن به همه برنامه هایمان شاکی هستیم، اگر تمام 24 ساعت هم بیکار باشیم باز به بسیاری از کارهایمان نمی رسیم و آن ها را به فردا و فرداها موکول می کنیم ،اما در عین حال شاهدیم عده ای که هم مشغله بیشتری نسبت به ما دارند و هم وقت کمتری همیشه از ما جلو هستند و به ندرت کاری را به تعویق می اندازند ،
به راستی علت توفیق آن ها و ناکامی ما در چیست ؟
از عوامل توفیق و پیروزی، نظم و برنامهریزی در امور زندگی است؛ همچنان که بی سامانی و بی برنامگی انسان را به وادی شکست میکشاند.
کلام امیر مؤمنان علی علیه السلام در آخرین وصیت خود به فرزندانش، امام حسن و امام حسین علیهما السلام روشنترین راهنمای ماست که فرمود: «اُوصِیکما بِتَقْوَی اللَّهِ... وَنَظْمِ اَمْرِکمْ؛ 1شما را به پرهیزکاری... و نظم [و انضباط] در کارهایتان سفارش میکنم.»
انسان مؤمن همواره برای تمام ساعات زندگی برنامه دارد و هرگز فرصت ها را از دست نمیدهد.
آری، برای استفاده از فرصت کوتاه عمر باید با نظم و برنامه دقیق حرکت کرد و از این سرمایه ارزشمند کمال بهره را برد؛ چرا که عمر از دست رفته، هرگز باز نخواهد گشت. شیخ بهایی در این زمینه چه زیبا سروده است:
گر نبود اسب مطلّا لگام زد بتوان بر قدم خویش گام ور نبود مشربه از زرّ ناب با دو کف دست توان خورد آب ور نبود جامه اطلس تو را دلق کهن ساتر تن بس تو را جمله که بینی همه دارد عوض وز عوضش گشته میسر غرض آنچه ندارد عوضای هوشیار عمر عزیز است غنیمت شمار
بنابراین، باید برای اوقات محدود عمر برنامهریزی کرد و با نظم و ترتیب خاص از آن کمال بهره را برد.
به این جهت، علی علیه السلام در مورد اهمیت برنامهریزی صحیح میفرماید: «قِوامُ الْعَیشِ حُسْنُ التَّقْدِیرِ وَمِلاکهُ حُسْنُ التَّدْبِیرِ؛ 2استواری زندگی [صحیح و موفق] برنامه ریزی نیکو و معیار آن دوراندیشی نیکو میباشد.»
و امام باقرعلیه السلام نیز تأکید میکند که: «اِیاک وَالتَّفْرِیطَ عِنْدَ اِمْکانِ الْفُرْصَةِ فِاِنَّهُ مَیدانٌ یجْرِی لِاَهْلِهِ بِالْخُسْرانِ؛ 3مبادا فرصتهای به دست آمده را [به آسانی] از دست بدهی که در این میدان کسی که وقت خود را ضایع کند، ضرر خواهد کرد.»
استفاده از فرصتهای به دست آمده و برنامهریزی صحیح در این مسیر از بهترین راههای توفیق و پیروزی است و غفلت از گذر زمان و از دست رفتن فرصتها شکست حتمی را به دنبال دارد.
اسوه نظم و برنامهریزی
در مورد حضرت امام خمینی رحمه الله - که یکی از انسانهای موفق تاریخ است - نوشته اند: «آن بزرگوار در زندگی خود نظم و برنامه ویژهای داشت. کارهایشان در ساعت هایی معین انجام میشد؛ یعنی خیلی مقید بودند که در ساعت معین غذا بخورند، در ساعت معین بخوابند و رأس ساعتی خاص بلند شوند. اگر کاری داشتند یا با کسی قرار میگذاشتند، از آن هیچ عدول نمیکردند. راز موفقیت امام رحمه الله نظم و برنامهریزی ایشان بود و از دوران جوانی به نظافت و منظم بودن معروف بودند. ایشان در اتاقی که انباشته از کتاب، کاغذ و یادداشت بود، هر کاغذ یا یادداشتی را که میخواستند، فوراً پیدا میکردند؛ برای اینکه تمام آنها با نظم و در جای مخصوص به خود بودند.» 4
تقسیم شبانه روز
حضرت امام رضاعلیه السلام میفرماید:«اِجْتَهِدُوا اَنْ یکونَ زَمانُکمْ اَرْبَعَ ساعاتٍ ساعَةً مِنْهُ لِمُناجاتِ اللَّهِ وَساعَةً لِاَمْرِ الْمَعاشِ وَساعَةً لِمُعاشَرَةِ الْاِخْوانِ الثِّقاتِ وَالَّذِینَ یعَرِّفُونَکمْ عُیوبَکمْ وَیخْلِصُونَ لَکمْ فِی الْباطِنِ وَساعَةً تَخْلُونَ فِیها لِلَذَّاتِکمْ وَبِهذِهِ السَّاعَةِ تَقْدِرُونَ عَلَی الثَّلاثِ السَّاعاتِ؛ 5سعی کنید زمان خود را به چهار بخش تقسیم کنید: زمانی برای مناجات با خداوند، ساعتی دیگر برای تأمین معاش، ساعت سوم را برای معاشرت با برادران [دینی و افراد] مورد اعتماد و کسانی که عیبها و اشکالات شما را گوشزد میکنند و از ته دل به شما علاقه مندند و ساعت چهارم را برای [تفریح سالم] و لذتهای [حلال] خود اختصاص بدهید و شما با این تفریحات و لذتهای حلال توانایی انجام سه بخش اوّل را خواهید داشت.» شاعر میگوید:
از نظم جهان عبرت انگیز این درّ سخن به گوشت آویز
خواهی به کمال راه یابی با صبغه نظم عمل بیامیز
سعدی گفته:
نگهدار فرصت که عالم دمی است دمی پیش دانا به از عالمی است
البته اگر انسان فرصتهایی را از دست داده و مدتهایی بدون نظم و برنامه زندگی کرده است، نباید در باقی عمر مأیوس و افسرده شود؛ بلکه از ضرر در هر موقعی جلوگیری کند سود خواهد برد. از یک مدیر موفق و شایسته پرسیدند! تو چگونه به این همه کار، منظم و به طور دقیق رسیدگی میکنی؟ او در پاسخ گفت: من طبق برنامه عمل میکنم و کار امروز را به فردا موکول نمیکنم و هرگز کاری را که وقت معینی دارد، به تأخیر نمیاندازم.
ارزش زیبایی و پاکیزگی در اسلام
از امتیازات دین مبین اسلام توجه به زیبایی و آراستگی ظاهری و پاکیزگی در کنار سیرت پاک و آراستگی باطنی است. اسلام همچنان که انسان ها را به سوی پاکی و سلامت روح فرا میخواند، همان طور به آنان دستور میدهد که ظاهری جذاب، با سلیقه و زیبا داشته باشند. قرآن کریم در این زمینه میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ التَّوَّ ابِینَ وَیحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ»؛ 6 «خداوند متعال توبه کننده گان [و کسانی که روح و روان خود را از آلودگیهای گناه شستشو میدهند] و پاکان [که با طهارت و نظافت، جسم خود را از آلودگیها حفظ میکنند] را دوست دارد.»
علی علیه السلام نیز فرمود: «اَلطُّهْرُ نِصْفُ الْاِیمانِ؛ 7پاکیزگی نیمی از ایمان است.»
و در گفتار دیگری زیبایی در اسلام را در یک جمله خلاصه کرده و فرموده است: «اِنَّ اللَّهَ جَمِیلٌ یحِبُّ الْجَمالَ وَ یحِبُّ أَنْ یری اَثَرَ النِّعْمَةِ عَلی عَبْدِهِ؛ 8خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد و دوست دارد که اثر نعمت را بر [وجود] بندهاش ببیند.»
آن حضرت همچنین به فضل بن عباس فرمود: «فَاَلْبِسْ وَتَجَمَّلْ فَاِنَّ اللَّهَ جَمِیلٌ یحِبُّ الْجَمالَ وَلْیکنْ مِنْ حَلالٍ؛ 9لباس [زیبا] بپوش و خود را بیارای؛ چرا که خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد و البته به شرط اینکه از راه حلال باشد.»
اساساً عشق به زیبایی و زیبادوستی از تمایلات فطری بشر است و تمام طبقات مردم، از اقوام و ملتهای پیشرفته تا عقب افتادهترین افراد جامعه به این حقیقت اذعان دارند. در روایات اهل بیت علیهم السلام به پوشش ظاهری زیبا و تمیز و پاکیزه تأکید فراوان شده است.
امام مجتبی علیه السلام فرمود: «اِنَّ مِنْ اَخْلاقِ الْمُؤْمِنِینَ... تَجَمُّلاً فِی فاقَةٍ؛ 10 از ویژگیهای مؤمنین این است که... در عین فقر و ناداری، ظاهری آراسته [و پاکیزه] دارند.»
امام صادق علیه السلام در این زمینه فرموده است: «کانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله ینْفِقُ عَلَی الطِّیبِ اَکثَرَ مِمَّا ینْفِقُ عَلَی الطَّعامِ ؛11 رسول خداصلی الله علیه وآله همواره برای عطر بیشتر از غذا پول میپرداخت.» و این اهمیت زیبایی ظاهری را در سیره آن حضرت میرساند. ناگفته نماند که همیشه آراستگی ظاهری نشانه پاکیزگی و لطافت باطن نیست.
پی نوشت ها :
1) نهج البلاغه، ترجمه دشتی، قم، نشر مشهور، 1380 ش، نامه 47.
2) غرر الحکم، ص 354، ح 8084.
3) بحار الانوار، ج 75، ص 165، ح 1.
4) برداشتهایی از سیره امام خمینی رحمه الله، غلامعلی رجایی، مؤسسه عروج، تهران، 1383 ش، ج 2، ص 4 و 6 و 7.
5) فقه الرضاعلیه السلام، کنگره امام رضاعلیه السلام، مشهد، 1406 ق، ص 337.
6) بقره/222.
7) دعائم الاسلام، نعمان مغربی، مصر، دار المعارف، 1385 ش، ج 1، ص 100.
8) الکافی، محمد بن یعقوب الکلینی، تهران، دار الکتب الاسلامیة، 1365 ش، ج 6، ص 438.
9) همان، ص 442.
10) اعلام الدین، حسن دیلمی، قم، مؤسسة آل البیت علیه السلام، 1408 ق، ص 137.
11) مکارم الاخلاق، حسن طبرسی، قم، نشر شریف رضی، 1412 ق، ص 34.
فرآوری : محمدی
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منبع: ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره 95.