مهمترین مانع بروز مشکلات
حضرت علی علیه السلام می فرمایند : با مردم آن گونه مخالطت و معاشرت داشته باشید که اگر مردید، با رفتاری که داشتهاید، بر شما گریه کنند و اگر زیستید بر شما دلسوزی و شفقت کنند .
تلاش برای داشتن یک زندگی دور از تنش و پرخاش و مشکلات رفتاری، موجب آسایش روح و سلامت خانواده است. همه افراد در خصلتهای اخلاقی خود یکسان نیستند. این تفاوت در برخی موارد بروز میکند و مایه اختلاف میشود. اختلافی که اجتناب ناپذیر است آن هم با شیوهی "مدارا و سازگاری".
بعضی با دیگران چه در محیط خانه و محل کار یا محل سکونت. با دیگران ناسازگارند. ناسازگاری با دیگران نشانه نوعی غرور و خودخواهی و خود برتر بینی نسبت به مردم است و نتیجه آن جز تنها ماندن و انزوا نیست.
در دستورات دینی ما به حُسن خلق تأکید بسیاری میشود یکی از مصادیق آن مدارا است.
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مرّوت، با دشمنان مدارا
مدارا یک تکلیف اخلاقی در اسلام است. از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) روایت است که :
"اَمَرنی ربی بمداراة الناس کما امرنی با داء الفرائض"(1)؛ همان گونه که پروردگارم مرا به انجام واجبات فرمان داده است به مدارا با مردم دستور داده است. حتی خارج از حیطه دین. آنان که طالب یک زندگی دل نشین هستند، در سایه همزیستی مسالمت آمیز و نرمش با دیگران، بهتر به این خواسته میرسند تا در سایه خشونت و برخورد ناسازگارانه.
سعه صدر و تحمل دیگران لازمه به دست آوردن یک زندگی آرام و پسندیده است. در مواردی که اختلاف سلیقه یا تفاوت در مشی و رفتار وجود دارد باز هم با وسعت نظر و مدارا میتوان مانع بروز مشکلات شد.
تولی و تبری
ما به همان اندازه که به مدارا و حسن خلق و معاشرت نیکو مأموریم، به تولی و تبری و مرز بندی در دوستیها و دشمنیها و گارد گرفتن در برابر دشمن و بی تفاوت نبودن در مقابل بدیها موظف هستیم. این دو مسأله از هم جدا نیست و هر کدام جای خاص خود را دارد.
درست است که در مسایل اعتقادی نباید کوتاه آمد و ارزشها را نباید فراموش کرد و با دشمنان فکری و مرامی نباید کنار آمد، اما معاشرت با مردم موضوع دیگری است.حتی درارتباط با دشمن هم بحث "مدارا" تأکید شده چرا که گاهی باعث جذب آنها میشود.
حضرت علی علیه السلام میفرماید:
"خالطوا الناس فخالطة انمتم معها بکوا علیکم واِن عِشتم حنّوا الیکم." (2) ؛ با مردم آن گونه مخالطت و معاشرت داشته باشید که اگر مردید، با رفتاری که داشتهاید، بر شما گریه کنند و اگر زیستید بر شما دلسوزی و شفقت کنند .این همان مفهوم شعر عرفی است که:
چنان با نیک و بد خو کن که بعد از مردنت عُرفی
مسلمانت به زمزم شوید و هندو بسوزانداین به معنای بی تفاوتی در مقابل حق و باطل و صلاح و فساد یا زیر پاگذاشتن ازرش های دینی نیست، بلکه حسن خلق و
در تفسیر آیه "و قولوا للناس حُسنّا" نقل شده که: به همه مردم چه مؤمن چه مخالف به نیکی سخن بگوید. اما رفتار با مؤمنان همراه با چهره گشاده و با مخالفان گفتاری مدارا گونه باشد تا آنان را هم به ایمان خویش جذب کنید. (سوره بقره/ آیه 83)
مدارا با دشمن
مدارا، سلاح پیامبران در جامعه پر دشمن و لجوج بود بدین وسیله هم مخالفان را جذب میکرد هم با این شیوه به پیروان با ایمان خود مصونیت میبخشیدند تا از دست دشمنانشان در امان باشند. و این عمل بهترین تقیه برای آنان بود. که البته این مساله کاملا مقطعی بود یعنی پیامبران تا زمانی که تعداد یاران زیاده میشد، دشمنیهای کفار و منافقین را با شدت عمل جواب میدادند، فرمان جهاد و برخورد قاطع داده میشد.
در برخوردهای اجتماعی با مردم نشان دادن ملاطفت و روحیه سازگاری، کار انسان را هم بیشتر پیش میبرد و دلها را هم بیشتر جذب میکند. به ویژه در مواجهه با کسانی که به هر حال، مثل استخوان لای زخم و مانند یک جراحتند باید به نحوی آنان را تحمل کرد. حضرت علی علیه السلام با اشاره به این موضوع میفرماید:
"لیس الحکیم من لم یدار من لایجد بُدّاً من مداراته" (3)؛ کسی که مدارا نکند با شخصی که چاره و گریزی از مدارا کردن با او ندارد – حکیم و فرزانه نیست.
به راستی با این جراحت و زخم چه میتوان کرد جز ساختن و مدارا و تحمل، تا بهبود یابد؟!
گاهی بعضیها مثل همان زخمند باید با آنها ساخت و جز نشان دادن صبوری و سازگاری هیچ راهی نیست. خدای ناکرده این مساله بغرنج ممکن است سازگاری و مدارا با همسر، اولاد بد، همسایه اذیت کار، همکار ناسالم، مدیر ناصالح و ... باشد که چارهای جز تحمل و سازش و نشان صبر نیست. حکمت بودن "مدارا با مردم" را در سخن دیگری از امیر المؤمنین (علیه السلام) میتوان دریافت که :
"راس الحکمة مداراة الناس" (4)
نشان دادن سازگاری و خوش رفتاری، حتی کینهها را هم میزداید و به جای آن دوستی و علاقه میآورد باز هم حضرت میفرماید: "دار الناس تستمتع با خائهم و الفهم بالبشر تمت اضغانهم"(5) با مردم مدارا کن تا از برادری آنان بهرمند شوی و با آنان با روی گشاده ملاقات کن تا کینههایشان را بمیرانی .
تحمل ناسازگاری
گذشت یکی از جلوههای "مدارا" است. اگر بنا باشد در مقابل هر مسأله انسان حساسیت و سرسختی نشان دهد و هر حرف را به دل بگیرد و از هیچ نگذرد. پدید آمدن مشکلات در زندگی حتمی است.
1- تحمل کردن ناسازگاری دیگران خود پدید آورنده سازگاری است. اگر قرار باشد بدی را با بدی و تندی را با تندی جواب دهیم، مشکلات بالا میگیرد. گاهی باید چشم را بست و بعضی رفتارهای آزار دهنده و ناراحت کننده دیگران را نادیده گرفت و یا گذشت کرد تا ریشه این معضل خشکیده شود.
در تفسیر آیه"یدرؤن بالحسنه السیئة" (6) (بدی را با نیکی رفع میکنند) آمده است که به وسیله حلم ، جهل و نابخردی جاهل را دفع میکنند و به وسیله مدارا با مردم، اذیت و آزار آنان را از خودشان دور میسازند.
2- بالاتر از این چشم پوشی آن است که، بدرفتاریهای دیگران را با خوش رفتاری مقابله کنیم. نه مقابله به مثل، بلکه مقابله به بهتر و بدتر. این اوج کرامت نفس و اخلاق والای پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است که سزاوار است در امت ایشان هم تجلی کند.
در خانواده هر یک از زن و شوهر اگر ضعفها و بداخلاقیهایی در طرف مقابل دید تصمیم به مقابله به مثل و شاخ به شاخ شدن نگیرد. بلکه بنا را بر سازگاری و تحمل بگذارد. آن هم به حساب خدا و برای رضای خدا تحمل کند، تا به دو نتیجه خوب برسد:
- بهبود وضعیت داخلی خانه
- رسیدن به اجر و پاداش الهی
امام صادق علیه السلام فرمود: سه خصلت از بزرگواریهای دنیا و آخرت است: (7)
- آن که از کسی به تو ستم رسد، در گذری .
- با کسی که از تو بریده، پیوند برقرار کنی .
- اگر با تو به جهالت رفتار شد، حلم و خویشتن داری نشان دهی .
3- حلم و بردباری در برابر جهالت، عفو و گذشت در مقابل ستم و جفا، صله رحم با خویشاوندانی که قطع رابطه کردهاند. ادب و متانت و احترام در مقابل آنکه بی ادبی کرده، خوبی و احسان در برابر بدیها و بد رفتاریهای دیگران، همه و همه از نشانههای سازگاری و روح بلند انسان شریف است .
حتی در تربیت فرزندان، معلم و مربی و همچنین والدین برای رشد و تعالی شایسته فرزندان نیازمند سازگاری و تحمل در برابر ناسازگاری آنان هستند.
امید که شاه کلیدهای بی نظیر کلام حضرت علی علیه السلام روشنی بخش راه پر پیچ و خم بندگی پیروانش باشد.
پی نوشت ها:
1- وسایل الشیعه، ج8، ص540
2- نهج البلاغه، حکمت 10 صبحی الصالح
3- میزان الحکمة، ج3، ص239
4- عزرالحکم، ج4، ص52 (چاپ دانشگاه)
5- همان ص16
6- سوره رعد آیه 22
7- بحارالانوار، ج72، ص423
مهناز وکیلی
بخش نهج البلاغه تبیان