تبیان، دستیار زندگی
تو نمى توانى سخنت را به گوش مردگان برسانى و نمى توانى كران را هنگامى كه روى بر مى گردانند و پشت مى كنند صدا كنى !
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مردگان صحبت های ما را می شنوند؟


طبق آیه «إِنَّكَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى و آیه «ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِى‏الْقُبُورِ» مردگان نمى ‏شنوند. بدین جهت، آیا سلام كردن و سخن گفتن با پیامبر و امامان كارى گزاف نیست؟
یاد مرگ

1. در مورد دو آیه ای که به عنوان شاهد مثال آورده ایم باید به یک نکته توجه کرد :

إِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاء إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِینَ(1) تو نمى توانى سخنت را به گوش مردگان برسانى و نمى توانى كران را هنگامى كه روى بر مى گردانند و پشت مى كنند صدا كنى !

وَ مَا یسْتَوِی الْأَحْیاء وَلَا الْأَمْوَاتُ إِنَّ اللَّهَ یسْمِعُ مَن یشَاءُ وَمَا أَنتَ بِمُسْمِعٍ مَّن فِی الْقُبُورِ (2) و زندگان و مردگان یكسان نیستند. خداست كه هر كه را بخواهد شنوا مى ‏گرداند و تو كسانى را كه در گورهایند نمى ‏توانى شنوا سازى.

لغت «موت»، ضد حیات، معنا شده است.(3) و انواع «موت» در برابر انواع «حیات» مى باشند.

گاهى موت در برابر رشد و نمو مى باشد؛ مانند آیه شریفه:

«یحْیى الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا» (4) «زمین را پس از مردن آن زنده، مى گرداند».

و گاهى موت به معناى جهالت و نادانى، در برابر عقل و هدایت مى باشد مانند آیات فوق.

در آیات فوق، کافران مرده دل، به مردگان تشبیه شده‏ اند؛ زیرا مرده به حسب ظاهر نمی شنود و نمی بیند؛ زیرا مجاری ادراک حسی (چون چشم و گوش) ندارد. کافر معاند نیز چشم حق بین و گوش حق شنو ندارد؛ از این رو پیام اصلی آیه نکوهش کافران و تشبیه آنان به مردگان است؛ یعنی، ای پیامبر! تو قدرت بر هدایت کافران نداری و نمی توانی سخن حق را به آنان بفهمانی.(5)

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان تصریح می کنند که؛ مراد از جمله و ما انت بمسمع من فى القبور، اموات است یعنى كفارى هستند كه خاصیت پذیرفتن هدایت را ندارند؛ چون دلهایشان مهر خورده . (6)

2. بر اساس دلایل متعدد عقلى و نقلى ثابت شده است که همه انسان ها پس از رحلت از دنیا، داراى «برزخ» هستند. (ر.ك: تفسیر المیزان، ذیل 154 سوره بقره .) روایات فراوانی داریم که در عالم برزخ، مردگان، صدای زندگان را می شنوند: در حدیثى كه در صحیح بخارى در مورد داستان جنگ بدر آمده چنین مى خوانیم: بعد از شكست كفار و پایان گرفتن جنگ، پیامبر با جمعى از یارانش به كنار چاهى آمد كه اجساد كشتگان مشركان را در آن افكنده بودند، و آنها را با نامهایشان صدا زد و گفت: آیا بهتر نبود كه شما اطاعت خدا و پیامبرش را مى كردید؟ ما آنچه را خدا وعده داده بود یافتیم، آیا شما آنچه را پروردگارتان وعده داده بود یافتید؟!

هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شده اند، مرده مپندار؛ بلكه زنده اند؛ نزد پروردگارشان، روزى داده مى شوند. به آن چه خدا از فضل خود به آنان داده است، شادمانند و براى كسانى كه از پى ایشانند و هنوز به آنان نپیوسته اند، شادى مى كنند كه نه بیمى بر ایشان است و نه اندوهگین مى شوند

در اینجا عمر گفت: اى رسول خدا! تو با اجسادى سخن مى گوئى كه روح ندارند، رسول الله فرمود: و الذى نفس محمد بیده ما انتم باسمع لما اقول منهم: سوگند به كسى كه جان محمد در دست او است، شما نسبت به آنچه مى گویم از آنها شنواتر نیستید.

در سرگذشت جنگ جمل مى خوانیم كه بعد از شكست اصحاب جمل، امام على(علیه السلام ) در میان كشتگان عبور مى كرد به كشته كعب بن سور قاضى بصره رسید فرمود او را بنشانید او را نشاندند، فرمود: واى بر تو اى كعب! علم و دانش داشتى اما براى تو سودى نداشت و شیطان تو را گمراه كرد و به آتش دوزخ فرستاد.

در نهج البلاغه نیز مى خوانیم به هنگامى كه امام على(علیه السلام ) از صفین باز مى گشت در كنار قبرستانى كه پشت دیوار شهر كوفه قرار داشت رسید، آنها را مخاطب ساخته، سخنانى در ناپایدارى دنیا به آنها گفت، سپس فرمود: این خبرى است كه نزد ما است، نزد شما چه خبر؟ بعد افزود: اما لو اذن لهم فى الكلام لاخبروكم ان خیر الزاد التقوى: اگر به آنها اجازه سخن گفتن داده شود به شما خبر مى دهند كه بهترین زاد و توشه آخرت تقوا است .

این خود دلیل بر آن است كه آنها سخنان را مى شنوند و قادر بر پاسخگویى هستند اما اجازه ندارند. همه این تعبیرات اشاره به حیات برزخى انسانها است.(7)

بنا به روایات می توان گفت که مردگان می شنود. (حداقل عده ای از مردگان، صدای زندگان را می شنوند.) اما این که جواب می دهند یا نه بحثی است که در نکته بعد به آن می پردازیم.

3. نکته مهمی که در حیات برزخی باید به آن توجه کرد این است که؛ «حیات برزخى» به معناى واقعى، براى همگان معنا پیدا نمى كند.

در تفسیر نمونه مردم را سه گروه کرده است: گروهى مؤمنان خالص، گروهى كافران خالص، و گروهى متوسط و مستضعفند.

جهان برزخ مخصوص گروه اول و دوم است اما گروه سوم در یك نوع حالت بی خبرى، عالم برزخ را طى مى كنند.(8)

همچنان كه برخى در دنیا به علت نداشتن نور ایمان و تأثیرگذار نبودن در هدایت و رشد دیگران، مردگانى متحرك هستند، پس از مرگ نیز برخى گرفتار عذاب برزخى اند و برخى در بى خبرى اند؛ تا دوره برزخ آنان سپرى شود و در صحنه قیامت، محشور شوند و تنها مؤمنان و پاك دلان هستند كه در دنیا و برزخ، داراى «حیات واقعى» هستند و از حال اهل دنیا، باخبرند و با اهل برزخ، ارتباط دارند و با آنان، گفت وگو مى كنند؛ چنان كه در قرآن مجید، آمده است:

قابل توجه اینكه ما مأموریم كه در تشهد نماز سلام بر پیامبر بفرستیم و این اعتقاد همه مسلمین اعم از شیعه و اهل سنت است ، چگونه ممكن است او را مخاطب سازیم به چیزى كه هرگز آن را نمى شنود؟!با توجه به مقدمات فوق می توان گفت که ؛ پیامبر و امامان صدای ما را می شنوند و پاسخ می دهند و سخن گفتن به این بزرگواران اصلا کار گزافی نیست

«وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ. فَرِحِینَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ یسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَ لا هُمْ یحْزَنُونَ»؛ «هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شده اند، مرده مپندار؛ بلكه زنده اند؛ نزد پروردگارشان، روزى داده مى شوند. به آن چه خدا از فضل خود به آنان داده است، شادمانند و براى كسانى كه از پى ایشانند و هنوز به آنان نپیوسته اند، شادى مى كنند كه نه بیمى بر ایشان است و نه اندوهگین مى شوند».

از این رو، از نگاه قرآن، تنها كسانى كه داراى قلب سلیم و حق پذیر هستند، داراى حیات واقعى خواهند بود و هر چقدر نور ایمان در آنها بیشتر باشد از حیات و قدرت بیشتری در دنیا ، آخرت و برزخ برخوردارند ؛ اما مشركان و كافرانى كه در تاریكى و بى خبرى فرو افتاده اند، مردگان متحركى بیش نیستند.

پس، حساب پیامبر و مردان خدا از دیگران جدا است، آنها همانند شهداء (بلكه در صف مقدم بر آنان ) قرار دارند و زندگان جاویدند، و به مصداق احیاء عند ربهم یرزقون از روزی هاى پروردگار بهره می گیرند و به فرمان خداوند ارتباط خود را با این جهان حفظ مى كنند، همانگونه كه در این جهان مى توانند با مردگان - همچون كشتگان بدر - ارتباط برقرار سازند.

روى همین جهت در روایات فراوانى كه در كتب اهل سنت و شیعه آمده است مى خوانیم : پیامبر و امامان سخن كسانى را كه از دور و نزدیك بر آنها سلام مى فرستند، مى شنوند، و به آنها پاسخ مى گوید، و حتى اعمال امت را بر آنها عرضه مى دارند.

قابل توجه این كه ما مأموریم كه در تشهد نماز سلام بر پیامبر بفرستیم و این اعتقاد همه مسلمین اعم از شیعه و اهل سنت است، چگونه ممكن است او را مخاطب سازیم به چیزى كه هرگز آن را نمى شنود؟! با توجه به مقدمات فوق می توان گفت که؛ پیامبر و امامان صدای ما را می شنوند و پاسخ می دهند و سخن گفتن به این بزرگواران اصلا کار گزافی نیست.

پی نوشت ها :

1. نمل/80 و روم/52.

2. فاطر/22.

3. ر.ك: لسان العرب، ماده موت.

4. حدید / 17.

5. برای توضیح بیشتر می توانید به تفسیر نمونه و المیزان ذیل آیات فوق مراجعه کنید.

6. ترجمه تفسیر المیزان ،ج 17 ،ص 51.

7. تفسیر نمونه ، ج 15 ، ص 545-544.

8. تفسیر نمونه ،ج 14 ،ص 324.

9. آل عمران / 169 و 170.

10. تفسیر نمونه ،ج 18 ، ص 234-235.

بخش قرآن تبیان