قبیلهگرایی و قومگرایی در تبلیغات انتخابات
مردم با فرستادن نمایندگان خود به خانه ملت، تاثیر اراده مردمی را در اداره كشور تجربه میكند. انتخابات باعث مشاركت مردم در تعیین سرنوشت خود و تبلور وظیفه شهروندی است.
فرصت رقابت بر سر صندوقهای رأی مجلس شورای اسلامی یكی از عرصههایی است كه نامزدها برای پیروزی در آن از شیوههای مختلف تبلیغاتی استفاه میكنند. یكی از مهمترین شیوهها كه متاسفانه در چند دوره گذشته بروز و نمود بیشتری داشته طرح مسائل قومگرایانه از سوی برخی نامزدهاست و براثر افراط در تضاد با منافع و امنیت ملی قرار میگیرد به طوری كه از نگاه یك ناظر بیطرف بهطور كامل در انگیزه و هدف این افراد برای تلاش جهت ورود به مجلس میتوان تردید كرد.
یكی از مهمترین تئوریها و نظریات مربوط به شكلگیری مناقشات قومی، تحریك احساسات و القای خواستههای قومی خارج از ظرفیتهای قانونی از سوی نخبگان محلی است.
اساس و مبنای این تئوری این است كه خواستههای قومی نه به عنوان نیاز و خواست واقعی جوامع بلكه ابزاری برای كسب قدرت از سوی نخبگان محلی است. در واقع خواستههای قومی پیش از آنكه مطالبه توده مردم باشد در برنامهها و راهبردهای نخبگان قومگرا تعریف میشود. آنان كسانی هستند كه تصور میكنند از طریق سیاستورزی با تاكید بر مطالبات غیرواقعی قومی ممكن است بتوانند آرای مردم را جلب كنند.
اما سوال اینجاست كه چرا برخی از این نخبگان به تحریك احساسات و طرح خواستههای قومی دامن میزنند؟
مشخصترین و متداولترین پاسخ به این سوال در میان صاحبنظران آن است كه برخی از آنان برای دست یافتن به قدرت (سیاسی، اجتماعی و اقتصادی) یا منافع بیشتر چنین مطالبی را طرح میكنند؛ به عبارت دیگر اولویت اصلی، دست یافتن به فرصتهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است نه دغدغهها و تقاضاهای قومی. بدیهی است در بیشتر موارد این تبلیغات غیرواقعی میان اكثریت مردم تاثیر معكوس داشته و نهتنها با استقبال مواجه نمیشود، بلكه باعث بیتوجهی مردم به آنان خواهد شد.
جریانات قومگرا در ایران از ابتدا با حمایت و مساعدت بیگانگان شكل گرفتهاند و معمولا به عنوان ابزار اعمال فشار مورد سوءاستفاده قرار میگیرند. حركات پیشهوری و قاضی محمد نمونههای خوبی برای این مدعا به شمار میروند
هر چند رسوب تبلیغات و طرح مسائل غیرواقعی و فراقانونی اثرات زیانباری برای كشور بر جای میگذارد. دامنزدن به قومگرایی و تحریك احساسات قومی در مراحل بعد و در طول سالهای متمادی تبدیل به یك چالش مهم امنیتی برای كشورها میشود.این شیوه انتخاباتی سعی میكند از طریق فعال كردن حداقلی از شكافهای اجتماعی یا اقناع مردم با وجود چنین شكافی، سیاستهای مطالبه محورانهای را پیش ببرد كه بدرستی روشن نیست بر چه مبنای حقوقی و اجتماعی استوار است. از میان این شگردهای تبلیغاتی میتوان به طرح مطالبات فراقانونی و خارج از ظرفیت قانون اساسی یا دادن وعدههایی مبنی بر تحقق مطالبات غیرمنطقی اشاره كرد.
البته جریانات قومگرا در ایران از ابتدا با حمایت و مساعدت بیگانگان شكل گرفتهاند و معمولا به عنوان ابزار اعمال فشار مورد سوءاستفاده قرار میگیرند. حركات پیشهوری و قاضی محمد نمونههای خوبی برای این مدعا به شمار میروند. پس از پیروزی انقلاب نیز جریانات قومی مورد حمایت بیگانگان قرار گرفتند و در مقاطع مختلف به عنوان ابزار اعمال فشار ایفای نقش كردهاند. استفاده از این جریانات در مقاطع خاص مانند انتخابات نیز متصور خواهد بود.
در زمان انتخابات برخی نخبگان محلی با استفاده ابزاری از مباحث قومی معمولا چالشهایی ایجاد میكنند. در این بین ممكن است عدهای از فعالان مغرض و ضد ملی نیز از فضای انتخابات و امكانات و ظرفیتهای آن بهره برده و با طرح مطالبات خود و حتی چیزی فراتر از مسائل انتخاباتی، فضایی برای حضور در عرصه اجتماع به دست آورند.
به نظر میرسد نامزدهایی كه از رویكرد قومگرایانه سوءاستفاده میكنند اغلب از نخبگان غیرمقبول و احساسی هستند كه از در دسترسترین عامل تحریك یعنی مسائل قومی استفاده كردهاند. تجربه نشان داده است تعداد زیادی از نامزدهایی كه بر مسائل قومی تاكید دارند توانستهاند در انتخابات مجلس شورای اسلامی نمره قبولی از مردم بگیرند كه این خود نشانگر سطح بالایی از آگاهی اجتماعی ـ سیاسی در مردم است. بیشتر این نامزدها در شمارش آرا در قسمت آخر جدول قرار میگیرند. از سوی دیگر اندك نمایندگانی هم كه با تاكید بر چنین رویكردی اغلب در مجلس مسائلی را بیان میكنند یا اصولا با طرح همین مطالبات وارد مجلس شدهاند، هرگز نتوانستهاند به دلایل مختلف حقوقی به وعدههای فراقانونی مطرح شده جامه عمل بپوشانند.
منبع : جام جم