تبیان، دستیار زندگی
ایرانیان در قدیم، به عنوان شگون، هفت «سینی» از دانه هایی که برکت به سفره ها می آورد، می رویاندند و بر خوان نوروزی خود می نهادند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اساطیر و نمادهای نوروز


ایرانیان در قدیم، به عنوان شگون، هفت «سینی» از دانه هایی که برکت به سفره ها می آورد، می رویاندند و بر خوان نوروزی خود می نهادند.


اساطیر و نمادهای نوروز

آن وقت ها بچه های مدرسه با این که یکدیگر را مرتب می دیدند اما نزدیک عید نوروز به هم کارت تبریک می دادند و بر آن می نوشتند: «این جشن باستانی را» یا «این عید سعید باستانی را به شما و خانواده محترمتان تبریک می گویم.» و به دنبال آن، پس از آرزوی سالی خوب، شعارهایی از قبیل «ای گل سرخ و سفید ارغوانی / فراموشم نکن تا می توانی» نوشته می شد.

غرض این که همه می دانستیم عید نوروز جشنی باستانی است اما از چه زمانی این عید در ایران برگزار می شده و سبب وجودی آن چیست؟

از شواهدی که در دست است، جشن نوروز در زمان هخامنشیان، در تخت جمشید برگزار می شده است و حتی شکل کاخ و نگاره هایی که بر دیواره های تخت جمشید نقش بسته نشان از برگزاری جشن نوروز داشته است. ملت های همه سرزمین های زیر فرمانروایی هخامنشی در چنین روزی در آن جا گرد می آمدند تا پیشکش های خود را تقدیم کنند. اما آن چنان که از برخی منابع برمی آید، نوروز قبل از هخامنشیان نیز وجود داشته است. البته در اوستا مطرح نمی شود چون اوستا دینی است و جشن های خاص خودش را دارد. ولی از دوره ادبیات میانه، نوشته های پهلوی و مانوی از نوروز بسیار سخن گفته می شود که مربوط به اول سال است و غیر ممکن است که در اول سال، عید باشد اما مراسمی وجود نداشته باشد. نقش برجسته های تخت جمشید نیز این نظر را القا می کند که جشن سالانه در ایران وجود داشته است که با تغییر فصل ها مربوط بوده است. پس ریشه های این جشن در گذشته های بسیار دور ایران است و تنها جشنی است که تا این اندازه در میان مردم مورد توجه بوده است. چون نوروز جشن ملی بود و از میان جشن های باستانی ایران، تنها جشنی بود که در چهار دیواری خانه ها نفوذ کرد.

اسطوره های گوناگونی گرد این جشن ملی را فراگرفته اند، از جمله اسطوره زیبای آفرینش در ایران باستان. بنابراین اسطوره، اورمزد شش پیش نمونه گیتی یعنی نمونه اولیه و آرمانی موجودات را در شش گاه با فاصله های نابرابر و در درازای یک سال می آفریند که به ترتیب عبارتند از: آسما ن، آب، زمین، گیاه، چهار پای سودمند ومردم. به یادبود این آفرینش های شش گانه، سال را به شش قسمت نابرابر تقسیم می کردند و سالگرد این آفرینش ها را به صورت جشن های پنج روزه که در آیین ایران باستان «گاهانبار» نام دارد، برگزار می کردند.

اسطوره دیگری نیز آیین های نوروزی را همراهی می کند، یکی از آنها آیین نیایش به ایزد «رپیتوین» است. «رپیتوین» سرور گرمای نیمروز و ماه های تابستان است و در زمستان، در زیر زمین جای می گیرد و آب های زیرزمینی را گرم نگاه می دارد تا گیاهان و درختان نمیرند و به خصوص ریشه های درختان را در برابر یورش سرمای زمستانی پاس می دارد. بازگشت سالانه او در بهار است که نمادی است از پیروزی نهایی نیکی ها بر بدی ها و بهارها بر زمستان ها. به همین مناسبت جشن ویژه ای و نیایشی که تقدیم رپیتوین می شد، بخشی از مراسم نوروزی را تشکیل می دهد و از این دید، نوروز نمادی از پیروزی عنصر نیک است در نبرد فصل ها.

نوروز همچنین نمادی است از سالگرد بیداری طبیعت از خواب زمستانی و مرگی است که به رستاخیز و زندگی منتهی می شود و به همین مناسبت جشن مربوط به «فروهر»ها نیز بوده است. «فروهر» یا «فروشی» گونه ای از روان است و نوعی همزاد آدمیان که پیش از آفرینش مردمان در آن جهان به وجود می آید و پس از مرگ مردمان به دنیای دیگر می شتابد و از کیفرهای خاصی که روان می بیند به دور است. فروهرها سالی یک بار در طلیعه ماه فروردین (= ماه فروهرها) به زمین باز می گردند و هر یک به خانه خود فرود می آیند. آنان از دیدن پاکیزگی و درخشندگی خانه دلخوش می شوند و بر شادکامی خانواده و بر برکت خانه دعا می کنند و اگر خانه را آشفته و در هم، پاک نشده و نا آراسته ببینند غمگین می شوند و دعا نکرده و برکت نخواسته خانه را ترک می کنند. مراسم خانه تکانی از همین جا نشات گرفته است.

در آغاز پنج روز آخرین گاهانبار و به روایتی در پایان این پنج روز و درست شب نوروز بزرگ، مراسم آتش افروزی بر بام ها انجام می دادند که هم راهگشای فروهرها باشد و هم به دور و نزدیک خبر دهند که سال نو می آید. این آتش افروزی بعد از آمدن اسلام نیز در میان ایرانیان معمول بوده است و چون مراسم به طور رسمی نخستین بار در شب چهارشنبه انجام شد، این رسم در شب چهارشنبه پای بر جا ماند و چهارشنبه سوری یکی از جشن های جنبی نوروز شد.

افسانه های بسیاری پیدایش جشن نوروز را به دوران جمشید نسبت می دهند. از جمله مناسبت هایی که در افسانه ها برای پیدایش جشن نوروز برمی شمرند، می توان به موارد زیر اشاره کرد: تجدید دین با به پادشاهی رسیدن جمشید، پیروزی جمشید بر اهریمن، درخشش چهره جم زمانی که بر تختی نشست و دیوان به فرمان او تخت را برداشتند و به گردون افراشتند، دیوان جمشید را سوار بر گردونه ای در نخستین روز ماه فروردین به یک روز از دماوند به بابل بردند و مردمان به سبب چیز شگفتی که دیدند، این روز را جشن گرفتند (سبب برتاب نشستن در نوروز به تقلید به این افسانه معمول گشت)، در نوروز جم اوزان و مقادیر را تعیین کرد، نیشکر در دوران جم در این روز کشف شد (از این روست که در این روز همه به هم شیرینی هدیه می دهند)، پس از یک دوره خشکسالی، در این روز با بر تخت نشستن جمشید باران بارید (رسم به هم آب پاشیدن که یکی از آیین های نوروزی است با این افسانه بی ارتباط نیست)، و نیز جم دستور کندن جوی ها و آبراهه ها را در این روز داد. (که این هم با رسم شستن خود در سپیده دم نوروز و پاک شدن از گناهان باید مرتبط باشد.)

از جمله مناسبت هایی که در افسانه ها برای پیدایش جشن نوروز برمی شمرند، می توان به موارد زیر اشاره کرد: تجدید دین با به پادشاهی رسیدن جمشید، پیروزی جمشید بر اهریمن، درخشش چهره جم زمانی که بر تختی نشست و دیوان به فرمان او تخت را برداشتند و به گردون افراشتند.

در زمان ساسانیان دو نوروز جشن گرفته می شد و این رسم تا قرن ها بعد هم باقی ماند. نوروز اول فروردین که نوروز عامه بود و نوروز بزرگ در ششم فروردین که بیشتر مشهور به نوروز خاصه بود. به روایتی خدا جهان را در نوروز آفرید و به روایت دیگری آدم نیز در همین روز آفریده شد. از این رو، نخستین روز، نوروز عامه که روز اعتدال بهاری است، پرشکوه ترین روز این جشن است.

پادشاهان ساسانی «هر سال از نوروز عامه تا نوروز خاصه که شش روز باشد، حاجت های مردمان را برآوردندی و زندانیان را آزاد کردندی و مجرمان را عفو فرمودندی و به عیش و شادی مشغول بودندی» (به نقل از برهان قاطع).

و اما ایرانیان تقسیم بندی دیگری هم برای سال داشتند و آن تقسیم سال به دوازده ماه سی روزه بود. در پایان سال پنج روز باقی می ماند که به آن پنجه دزدیده می گفتند. این پنج روز از نظم و قانونی برخوردار نبوده و معمولا تجسم آشوب ازلی بوده است. دوازده روز نوروز معرف دوازده ماه سال است و سیزده نوروز معرف آشوب ازلی پیش از آفرینش است و از آن جا که هر نوع آشوب پیش از نظم گرفتن، نحس محسوب می شد و بی نظام به شمار می آمده، روز سیزده نوروز هم نحس است. چون دنیا پس از برقراری نظم است که مقدس می شود. در این روز خانه را جارو نمی کنند و همه مردم از خانه خارج می شوند. اگر خانه از ساکنان آن کاملا خالی نشود، سال نو نوعی بدبختی به همراه می آورد. سیزده نوروز جشن واقعی بهار است.

ایرانیان در قدیم، به عنوان شگون، هفت «سینی» از دانه هایی که برکت به سفره ها می آورد، می رویاندند و بر خوان نوروزی خود می نهادند. «سینی» معرب «چینی» است که در قدیم به طبق های بزرگی که از چین آورده بودند، گفته می شد.

به احتمالی هفت «سین» می تواند بازمانده همین هفت «سینی» باشد و یا نمادی از «سبزه»‌و «سرسبزی». اگر در درازای زمان هفت «سینی» با هفت میوه یا گل یا سبزی که با «سین» آغاز می شوند و هر یک نشانه ای از باروری و تندرستی هستند، تلفیق شده است، در آن باید جای پای ذوق لطیف ایرانی را جست و جو کرد. «سبزه» نودمیده است، «سنبل» خوش بر و خوشبو، «سیب» میوه ای بهشتی و نمادی از زایش، «سمنو» مائده تهیه شده از جوانه گندم که یادآور بخشی از آیین های باستانی ماست، «سنجد»‌که بوی برگ و شکوفه درخت آن محرک عشق و دلباختگی است، «سیر» داروی تندرستی، دانه های «سپند» به معنی «مقدس» که دافع چشم بد است. همچنین بر این خوان، آینه می گذاریم که نور و روشنایی می تاباند، شمع می افروزیم که روشنایی و تابش آتش را به یاد می آورد، و تخم مرغ می گذاریم که تمثیلی از نطفه و باروری است (و نیز در اسطوره های ایران باستان، آسمان و زمین همچون تخم مرغ توصیف شده اند که زمین همسان زرده در میان آسمان که همسان سفیده است، قرار دارد _ یعنی اعتقاد به کرویت زمین). آب زلال به نشانه همه آب های خوب جهان و ماهی زنده در آب به نشانه تازگی و شادابی (همچنین ماه اسفند برابر با برج «حوت» به معنی «ماهی» است) و نقل و شیرینی برای شیرین بودن سال جدید نیز در این خوان قرار دارند. در بسیاری از خانه ها گذاشتن نمونه ای از غلات و حبوبات و همچنین شیر و فرآورده های شیری به نشانه تضمین برکت خانه، متداول است.

از جمله رسم های متداول نوروز در بیشتر خانواده های ایرانی آن است که پس از تحویل سال شخص خوشقدمی از اهل خانه بیرون می رود و سبزه و سکه در دست می گیرد و به خانه وارد می شود. اهل خانه می پرسند، «چه آوردی؟ و او پاسخ می دهد: «سلامتی، خوشبختی، ثروت و...» و با این حرکت نمادین، خانواده برای خود سال خوب و پرباری را آرزو می کنند.

با همه این توضیحاتی که گفته شد و نمادهایی که گشوده شد، در پایان باید گفت که نوروز حتی بی آن که چیزی از نمادها و اسطوره های آن بدانیم، زیباست. آغاز سال نو ایرانی، هماهنگ با باززایی طبیعت است و حرکات نمادین و خوان نمادین این جشن بر زیبایی آن می افزاید. این انتخاب و این مراسم نمادین همه ریشه در فرهنگی بسیار غنی و کهن دارد و ایرانیان می توانند به خود ببالند که در میان ملت های جهان برای سال نو خود بهترین انتخاب را داشته اند، چرا که از غنی ترین فرهنگ و تفکر برخوردار بوده اند.

هر روزتان نوروز، نوروزتان پیروز باد!

منابع:

1. آموزگار، ژاله، «نوروز»، کلک، ش 24_23، بهمن و اسفند 1370، ص ص19-31.

2. کریستن سن، آرتور، «نمونه های نخستین انسان و نخستین شهریار در تاریخ افسانه ای ایرانیان»، ترجمه و تحقیق: احمد تفضلی و ژاله آموزگار، تهران: نشر چشمه، 1377.

3. بهار، مهرداد، «نوروز: جشن باززایی» در مجموعه مقالات وی به نام «از اسطوره تا تاریخ»، تهران: نشر چشمه، 1376، ص ص 339_360.

4. موله، ماریان، «ایران باستان» ترجمه ژاله آموزگار، تهران: توس، 1365 _ چاپ سوم.

بخش ادبیات تبیان


منبع : خبرگزاری میراث فرهنگ نویسنده :آرزو رسولی