تبیان، دستیار زندگی
آن طور که دوست دارم قرآن در من اثر نمی کند،گاهی این دنیا و انسان های آن برایم مبهم می شود ، گویا دنیا و مراحل آن چیزی راه نجات از این تحیر چیست؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

به تنهایی با خدا خلوت کن!


آن طور که دوست دارم قرآن در من اثر نمی کند، گاهی این دنیا و انسان های آن برایم مبهم می شود ، گویا دنیا و مراحل آن چیزی راه نجات از این تحیر چیست؟

دعا

جواب:

بهترین راه حل تعارضات و درگیری های درونی تفکر در خود و شناخت خود است، انسان تا خود و تمایلات و خواسته هایش را خوب نشناسد کاری از پیش نخواهد برد ، اما این شناخت خود چگونه حاصل می شود ؟

- فکر در «خود» به معناى سفر در «خود» و سیر در آن، به صورتى که از همه چیز منقطع و منصرف شویم و به حقیقت خود برگردیم و حقیقت نورى ما تجلّى کند و باب معرفت و شهود به روى ما باز شود. این فکر، همان فکر مخصوص و راه‏گشا است که از امور بسیار مهم، در سلوک به شمار مى‏آید

یکى ره برتر از کون و مکان شو            جهان بگذار و خود در خود جهان شو

در هر صورت اگر عنایات ربوبى، دست سالک را بگیرد و در این «فکر» آن چنان که باید، موفق گردد در سفر «الى الحق» نزدیک‏ترین راه به روى او باز خواهد شد و علاوه بر آن، با حقایق بى‏شمار و با اسرار شگفتى مواجه خواهد گشت. نزدیک‏ترین راه در «خود» انسان است و راه نزدیک‏تر را باید در «خود» جویا بود. به عبارت دیگر، نزدیک‏ترین راه به سوى حضرت حق، همین «خود» است و باید قدم در «خود» نهاد و سیر در آن نمود، تا بالاخره به مقصد نایل آمد. آیه «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیکمْ أَنْفُسَکمْ» (مائده آیه  آیه 501)، به همین معنا اشاره دارد.

در این حقایق لازم است اهل آن دقت کافى داشته باشند و تعمق کنند تا آنها را خوب بیابند و آنچه را که باید توشه برگیرند.

خلوتی با خود

وقتى به «خود» برگشتیم و در «خود» فکر کردیم، خواهیم دید که تنها هستیم و بریده از همه آنچه خود را با آنها مى‏دانستیم و خواهیم دید که همیشه در یک «خلوت خاص تنهایى» قرار داریم و فقط «خود» هستیم و آنچه در «خود» داریم. اینجا است که حقایق بعضى از آیات قرآن براى ما تا حدودى روشن مى‏گردد اینکه «تنها» هستیم ولیکن به آن توجه نداریم و به هنگام مرگ و ورود به محضر پروردگار، در قیامت خواهیم فهمید. آیاتى از قبیل:

1. «وَ یأْتِینا فَرْداً»(مریم  آیه 80) «و او تنها به سوى ما بازآید».

«او» را با «خود» و «خود» را با «او» و ارتباط را بسیار محکم و نسبت را بسیار نزدیک خواهیم یافت. مگر نه این است که او خالق و قیوم همه چیز و هر مخلوقى است؟ مگر نه این است که حقیقت ما، یعنى، آنچه با کلمه «من» به آن اشاره مى‏کنیم، آفریده‏اى از مخلوقات او است؟ او قیوم حقیقت ما نیز هست و «من» از او نشأت مى‏گیرد و با او است؟

2. «وَ کلُّهُمْ آتِیهِ یوْمَ الْقِیامَةِ فَرْداً» (همان، آیه 59) «و همه آنها که در آسمان‏ها و زمین هستند در روز قیامت تنها به محضر خداى متعال آیند».

3. «وَ لَقَدْ جِئْتُمُونا فُرادى کما خَلَقْناکمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ تَرَکتُمْ ما خَوَّلْناکمْ وَراءَ ظُهُورِکمْ وَ ما نَرى مَعَکمْ شُفَعاءَکمُ الَّذِینَ زَعَمْتُمْ أَنَّهُمْ فِیکمْ شُرَکاءُ لَقَدْ تَقَطَّعَ بَینَکمْ وَ ضَلَّ عَنْکمْ ما کنْتُمْ تَزْعُمُونَ»(سوره انعام ، آیه 49) «[و به هنگام مرگ گفته شود] تنها به سوى ما آمده‏اید، بدان‏گونه که شما را در اصل خلقت آفریدیم و همه آنچه را که در اختیار شما قرار داده بودیم، ترک کرده‏اید و نمى‏بینیم با شما آنهایى را که براى خود به گمان باطل خویش یار و یاور مى‏دیدید و حقیقت این است که میان شما و آنها جدایى سخت افتاده و آنچه خیال مى‏کردید، از میان برخاسته است». و بالاخره آیات دیگر و اشاراتى که در آنها هست و خبر از این معنا مى‏دهد که انسان «تنها» و از خارج از «خود» منقطع است و چیزى با هم نیست.

این «تنهایى» براى وى به وقت مرگ و نیز در قیامت - که حقیقت‏ها به ظهور مى‏رسد - روشن خواهد شد و هر کس به «تنهایى» خویش پى خواهد برد و خیال واهى - که در حیات دنیوى داشت و خودرا با این و آن مى‏دانست - از میان خواهد رفت.

خلوت با حضرت حق: در خلوت تنهایى، فقط خود را با «قیوم» خود خواهیم دید یعنى با آنکه «خالق» و «مدبّر» و «قوام بخش» ما است، خواهیم دید فقط با او هستیم و با او سخت در ارتباط. ایم . همیشه در حال «خلوت» با حضرت او بوده و فقط او با ما است و نه غیر او: «هُوَ مَعَکمْ أَینَ ما کنْتُمْ».(حدید، آیه 4)

«او» را با «خود» و «خود» را با «او» و ارتباط را بسیار محکم و نسبت را بسیار نزدیک خواهیم یافت. مگر نه این است که او خالق و قیوم همه چیز و هر مخلوقى است؟ مگر نه این است که حقیقت ما، یعنى، آنچه با کلمه «من» به آن اشاره مى‏کنیم، آفریده‏اى از مخلوقات او است؟ او قیوم حقیقت ما نیز هست و «من» از او نشأت مى‏گیرد و با او است؟ در این مقام، اگر در سیر فکرى خود موفق باشیم، نور توحید شروع به تجّلى در باطن ما مى‏کند، بساط شرک متزلزل مى‏گردد، احکام ایمان به میدان مى‏آید، حجاب‏ها از روى حقیقت کنار مى‏رود و بیدار مى‏شویم. جز او، کسى را «ولى» و «مدبّر» خویش نمى‏بینیم. همه سود و زیان‏ها را از او دانسته، حکم را مخصوص او مى‏یابیم. جمال و جلال مطلق را براى او دیده، او را معبود خود مى‏دانیم. در این مقام، (در خلوت با حق)، هر چه در سیر فکرى خود بیندیشیم، به همان اندازه راه‏هاى حقایق شهودى، به روى ما باز شده و به همان مقدار اسرار آیات براى ما کشف خواهد شد به خصوص آیاتى که مى‏گوید: جز خداى متعال «ولى» و «نصیر» و جز او «معبود» نیست و انسان‏ها به خیال باطل خویش، غیر او را براى خود «ولى» و «نصیر» شمرده و براى خود «معبود» اتخاذ کرده و راه گمراهى در پیش گرفته‏اند. آیاتى از این قبیل:

«أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْک السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما لَکمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِىٍّ وَ لا نَصِیرٍ»(بقره ، آیه 701) «آیا نمى‏دانى که ملک آسمان‏ها و زمین مخصوص خداى متعال است و براى شما غیر از خدا ولى و نصیر نیست؟» اینکه آیات الهى و قرآن در انسان اثر نمى‏کند، به این دلیل است که انسان از حقایق غافل است.

اینکه «تنها» هستیم ولیکن به آن توجه نداریم و به هنگام مرگ و ورود به محضر پروردگار، در قیامت خواهیم فهمید. آیاتى از قبیل: «وَ یأْتِینا فَرْداً» و او تنها به سوى ما بازآید

مواجه شدن با قرآن، و تلاوت یا شنیدن آیات و ممارست با آنها و در عین حال بیدار نگشتن و به خود نیامدن، متأثر نگشتن، در غفلت بودن و عمر خود را به غفلت سپرى کردن، افتادن در فریب دامنه‏دار حیات، سراب را حقیقت پنداشتن، بازماندن از حقیقت، فرو رفتن در تعلقات و هواها، اسیر شدن در حجاب‏هاى ظلمانى و به سوى حرمان و خسران در حرکت بودن یا بر اثر عدم تدبر لازم در آیات قرآنى است «کتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیک مُبارَک لِیدَّبَّرُوا آیاتِهِ وَ لِیتَذَکرَ أُولُوا الْأَلْبابِ» (ص ، آیه 92) و یا بر اثر قفل هایى است که به دست خود انسان‏ها بر دل‏هاى آنان زده شده است «أَ فَلا یتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها».(محمد، آیه 42)

حق همى گوید نظرمان بر دلست            نیست بر صورت که آن آب و گلست‏

تو همى گویى مرا دل نیز هست             دل فراز عرش باشد نى به پست‏

در گل تیره یقین هم آب هست               لیک از آن آیت نشاید آب دست

‏زآنکه گر آبست مغلوب گلست             پس دل خود را مگو کاین هم دلست

‏                                                                                                                  (مثنوى معنوى، دفتر 3، ابیات 4422- 7422)

تنها در پرتو تهذیب نفس است که هم آیات قرآنى در ما تأثیر گذار خواهد بود و هم دنیا و مخلوقات آن، شیرین و نورانى.

فرآوری : محمدی

بخش قرآن تبیان


منبع : سایت اهل البیت