تبیان، دستیار زندگی
باران لطف الهى پایان پذیر نیست. فیضان الطاف او خاموش نمى شود وچشمه ى رحمت وفیضش نمى خشکد. ارسال رسل، فرستادن راهنما وروشن داشتن چراغى فرا راه زندگى بشر، از الطاف ویژه وضرورى اوست که لحظه اى قطع نمى شود وذره اى کاستى نمى گیرد. آخرین حجت خدا ختم امامت وولای
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

لطفى بى نهایت

امام زمان

حکمت بى پایان خداوندى و لطف بى کران الهى، سرنوشت بشر را براى این رقم زد که از درون و بیرون راه خیر و شر به او بنمایاند تا گروهى راه خیر گزینند و شاکر باشند و گروهى به شر رو آرند و کفران ورزند.(1)

چه بسیار پیامبرانى که از سوى آن مهربان لطیف پیام آوردند! بارها در قبایل مختلف پیامبرانى به رسالت برگزیده شدند و به مهر و قهر بشر را به راه راست خواندند و انسان، این غرقه ى دریاى جهالت و خودخواهى و رفاه طلبى با این لطف ارزشمند الهى چنان کرد که در تاریخ آمده است. (هیچ رسولى به سوى شان فرستاده نشد مگر آن که او را استهزاء کردند).(2) به جز گروهى اندک که نور ایمان به دلشان تابید، راه راست را شناختند و برگزیدند و به سعادت رسیدند و آبشار الطاف خدا هم چنان فیضان مى کرد تا آن که ارسال رسل به نگین خاتم رسید و خاتم الانبیاء محمد مصطفى صلى الله علیه وآله، تنها دلیل هستى عالم، مظهر (لولاک لما خلقت الأفلاک) به نور پیامبرى مبعوث شد. تا دین خدا را کامل گرداند و حجت را بر مردم تمام کند، اما چه سنگ ها که به دست جهالت مردم پیشانى مبارکش را نشکافت و چه اهانت ها که از درون غفلت زده و تاریک خفاشان سیه دل، دل مهربانش را نیازرد تا آن که در غدیرى از نور، در نقطه ى تولد دوباره ى خلقت، رشته ى ولایت به زنجیره ى امامت مولا على و فرزندان او متصل شد. و این آیه نازل گردید که: (امروز دین شما را کامل و نعمت خود را بر شما تمام کردم).(3)

باران لطف الهى پایان پذیر نیست. فیضان الطاف او خاموش نمى شود وچشمه ى رحمت وفیضش نمى خشکد. ارسال رسل، فرستادن راهنما وروشن داشتن چراغى فرا راه زندگى بشر، از الطاف ویژه وضرورى اوست که لحظه اى قطع نمى شود وذره اى کاستى نمى گیرد. آخرین حجت خدا ختم امامت وولایت ونگین درخشان این انگشترى پا به عرصه ى وجود مى نهد. درست در زمانى که از همان گاه تولد دست قساوت وشرارت حکام وقت با شمشیر کین در کمین اوست

پس از آن، تاریخ خونبار و اشک آلود شیعه، خود، حکایت مردمى است که در بارش باران الطاف خداوندى به زیر چترى از جهالت ها، قساوت ها، دنیاطلبى ها و عافیت گزینى ها پناه جستند و حرمان و خزان را برگزیدند و این نعمت تامه الهى را به سیاهى ظلم خود آزردند، چه آنان که در پى دنیا و زرق و برق و منصب و مقامش دست به خون گل هاى بوستان عصمت آلودند و چه آنان که بى اعتنایى، بى خیالى و آرامش طلبیدند و آنچه باقى ماند، حکایت پیچیدن صداى ناله اى در چاه بود و پرپر شدن یاسى پشت درى سوخته و جگرى شرحه شرحه در تشت و سرى خون آلود بر نیزه و داستان ادامه دار ظلم ها، زندان ها، شکنجه ها، بى حرمتى ها و دست ها و زبان هاى زهرآلود.(عجب صبرى خدا دارد!).(4)

باران لطف الهى پایان پذیر نیست. فیضان الطاف او خاموش نمى شود و چشمه ى رحمت و فیضش نمى خشکد. ارسال رسل، فرستادن راهنما و روشن داشتن چراغى فرا راه زندگى بشر، از الطاف ویژه و ضرورى اوست که لحظه اى قطع نمى شود و ذره اى کاستى نمى گیرد. آخرین حجت خدا ختم امامت و ولایت و نگین درخشان این انگشترى پا به عرصه ى وجود مى نهد. درست در زمانى که از همان گاه تولد دست قساوت و شرارت حکام وقت با شمشیر کین در کمین اوست. اما براى مردمى که بیشترشان نمى اندیشند،(5) تدبر نمى کنند(6) و بیشترشان ستمکار و نادانند، لطف خدا از پس پرده ى غیب جارى مى شود. براى آن ها که با همه ى نیازشان به نور و گرما و حیات بخشى خورشید، چشم دیدن خورشید را ندارند. خورشید از پشت ابر، حیات مى بخشد و نور مى تابد.

چه حکمت با عظمتى و چه لطف بى نهایتى! چه قدر خدا صبور و مهربان است و چه قدر انسان غفلت زده و عصیانگر!

اینک ما در عصر غیبت، در فراق او مى سوزیم و در حرمانش از حسرت لبریزیم و از دورى اش به خدا شکوه مى کنیم. چه سخت است این حرمان! چه دشوار است این فراق، که از ماست که بر ماست! و او خواهد آمد و با شمشیر پولادین عدالت در دست، به انتقام همه ظلم هایى که بر بوستان عصمت رفته است، بر خواهد خاست.

خداوندا! چه بسیار احسانى که تو بر ما روان کردى و چه بسیار ستمى که ما بر خود روا داشتیم! اى مهربان! ما را به جهالت مان در مگیر، به لغزش هامان چشم مینداز، به دست کوته و بخت پریشانمان منگر و چشمانمان را به جمال دل آرایش روشن کن، پرتوى از نور درخشان خورشید وجودش را بر ما بتابان و حیاتى دوباره ى مان بخش، بویى از شمیم خوش عطرش را به مشاممان برسان تا به سرمستى اش آسمانى شویم. یک قطره از زلال حیات بخش مهرش در سبوى مان ریز تا بهارى شویم و موعد ظهورش را برسان که سخت عطشناک و منتظریم، یا لطیف!

پی نوشت:

1- انسان (76) آیه ى 3.

2- یس (36)آیه 30.

3-  مائده (5)آیه ى 3.

4- معینى کرمانشاهى، اى شمع ها بسوزید.

5-  مائده (5)آیه ى 103.

6- محمد (47) آیه ى 24.

بخش مهدویت تبیان


منبع: کتاب روح بهار

نویسنده: منیره زارعان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.