تبیان، دستیار زندگی
این کسانی که کفر می‌ورزند یعنی به خاطر آن انگیزه‌های ضد ذکر و تنبه از حق روبرو می‌تابند کار این‌ها بسیار، بسیار مشکل است .
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عامل بازدارنده انسان از قبول حق


این کسانی که کفر می‌ورزند یعنی به خاطر آن انگیزه‌های ضد ذکر و تنبه از حق روبرو می‌تابند کار این‌ها بسیار، بسیار مشکل است .


بت

اغلال بازدارنده انسان از قبول حق

غل‌ها و زنجیرهایی که بر گردن کسی افتادند و اجازه نمی‌دهند که او راست بایستد اجازه نمی‌دهند او با سرعت به پیش برود، اجازه نمی‌دهد او پرواز کند. که در آیات مختلف قرآن آمده إذ الأغلال فی أعناقهم (71 – غافر) و اولئک الاغلال فی اعناقهم (5 – رعد) و امثال ذالک. در آن قطعه اول سوره یس حدود هشت یا ده آیه یک بیان بسیار زیبا و موجز و پر مغزی از همین قضیه هست در برخورد با اینگونه افراد که خداوند می‌فرماید: لتنذر قوماً ما انذرآیائهم فهم غافلون لقد حق القول علی اکثر هم فهم لا یؤمنون انا جعلنا فی اعناقهم اغلالا فهی الی الاذقان فهم مقمحون (6و7و8 – یس) ما غل‌ها را به گردن آن‌ها گذاشتیم اینکه خدای متعال نسبت به غل گذاشتن را به خودش نسبت می‌دهد یک معنای جالب و لطیفی دارد ، و اینکه همه‌ی عوامل و پدیده‌هایی که در عالم هست در منطق قرآن به خدا نسبت پیدا می‌کند معنایش این نیست که خدا این کار را کرده و این بیچاره‌ها مجبور بودند بلکه یک معنای دقیق‌تر و ظریف‌تری دارد. حالا این غل‌هایی که بر گردن آن‌ها گذاشته شده کدام است که نمی‌گذارد آن‌ها آزاد حرکت بکنند یعنی آزاد بیندیشد؟

غل قدرت، غل پادشاهی، غل ثروت، غل بهره‌مندی، غل عنوان متولی‌ی نظام قدیم بر او صدق کردن است. این کسانی که کفر می‌ورزند یعنی به خاطر آن انگیزه‌های ضد ذکر و تنبه از حق روبرو می‌تابند کار این‌ها بسیار، بسیار مشکل است و این دو آیه درباره‌ی این‌هاست.

بنابراین: ان‌الذین کفروا را نمی‌شود گفت کافران به طور مطلق یعنی کسانی که اعتقاد و ایمان نداشتند به خدا و لذا مطلق این‌ها را نمی‌گوئیم چون اصلاً مخاطب ایمان و دعوت الهی همان کفار و مشرکین مکه هستند. پس کسانی از میان آن مشرکین که کفر می‌ورزند، یعنی پافشاری کنند بر عدم معرفت درست و بر تسلیم نشدن به حق، آن پافشاری کنندگان مورد نظرند، و لذا ترجمه‌ی ان‌الذین کفروا سواء علیهم ءانذرتهم ام لم تنذرهم می‌شود: آنان که کفر ورزیدند، یکسان است که بیم بدهید آن‌ها را، یا بیم ندهیدشان و بیم دادن،(انذار) کار پیغمبران است.

اینکه همه‌ی عوامل و پدیده‌هایی که در عالم هست در منطق قرآن به خدا نسبت پیدا می‌کند معنایش این نیست که خدا این کار را کرده و این بیچاره‌ها مجبور بودند بلکه یک معنای دقیق‌تر و ظریف‌تری دارد. حالا این غل‌هایی که بر گردن آن‌ها گذاشته شده کدام است که نمی‌گذارد آن‌ها آزاد حرکت بکنند یعنی آزاد بیندیشد؟

بیم دادن، یعنی هشدار دادن و آن‌ها را از وضع بد و غلطی که در آن قرار دادند ترساندن، (این ترساندن را می‌گویند انذار دادن) که البته هر ترساندنی مورد بحث نیست. مثلاً: اگر صدای مخصوص در بیاورید که کسی از جا بپرد این را نمی‌گویند انذار، انذار یعنی از وضع بدی که در آن قرار دارند و از راه غلطی که در آن دارند حرکت می‌کنند و از سرنوشت شومی که درانتضار آن‌هاست، ان‌ها را بترسانی و بیم دهی.

پیغمبران وقتی می‌آیند با جوامع بشری گمراه روبرو می‌شوند آن‌ها را از وضع خودشان بیم می‌دهند و می‌گویند این چه غفلت و گمراهی و آلودگی وناپاکی است که در آن غرق هستند؟

کسانی که خودشان غرق هستند غالباً نمی‌دانند، ابزار علم را در اختیار دارند اما چون غرق در جاهلیت‌اند و واقعاً ملتفت نیستند و (البته یک عده‌ای آتش نفهمی این‌ها را می‌افروزند) نمی‌فهمند غرق در جاهلیت و غرق در آلودگی هستند و همه‌ی چیزهای بدی را را که این آلودگی را بوجود آورده خوب دانستند و به آن‌ها مباهات کردند. بدترین چهره‌های شعارهای رایج بین بشری را نشان دادند .

بخش فرآن تبیان


منبع: بیانات آیت الله خامنه ای در درس تفسیر