موضوع یا قلمرو خلاقیت در داستان
عناصر داستان ( 5 )
پیرنگ داستان ،(2) شخصیت پردازی در داستان،(3)حقیقت مانندیِ داستان ،(4) درونمایه داستان
درآمد
موضوع، مجموعه حوادث و پدیدههایی است كه داستان را خلق میكند به عبارت دیگر خواننده با كمك این عنصر داستان را شكل میدهد. گاه نویسنده جذابیت و سرگرمكنندگی موضوع داستانهایش را بر اساس واقعیت زندگی قرار میدهد و گاه موضوع را بر آنها ترجیح میدهد. اگر چه داستانهایی هم وجود دارد كه واقعیت آن ها مسلم است اما جنبه ی عام و فراگیر ندارد. دسته دیگری از داستانها هستند كه از واقعیتهای زندگی به دورند و سیر تاریخی حوادث و وقایع جامعه بشری با استفاده از نماد و تمثیل در آنها دیده میشود. گروه دیگر نیز كه به تازگی تبلور یافتهاند آمیخته یی از وقایع عادی زندگی و خیال و وهم هستند و مرز میان این دو مشخص نیست.
تعریف موضوع یا قلمرو خلاقیت
موضوع شامل پدیدهها و حوادثی است كه داستان را میآفریند و درونمایه را تصویر میكند، به عبارت دیگر «موضوع قلمرویی است كه در آن خلاقیت میتواند درونمایه خود را به شمارش گذارد.» (میرصادقی، 1385: 217)
با توجه به بكارگیری موضوع به صورتهای گوناگون داستان را از نقطهنظر موضوعی میتوان به پنج گروه تقسیم نمود :
داستانهای حادثهپردازانه
این گونه داستانها، داستانهای كوتاهی هستند كه در آنها تأثیر منوط به وجود خود است یعنی نویسنده حقایق زندگی را فدای تأثیر و جذابیت داستان میكند تا خواننده را بیشتر مجذوب نماید. در این گونه داستانها نقش حادثه بسیار است. نویسنده حادثه یا اتفاق نادری را انتخاب میكند و محور و موضوع داستان قرار میدهد. این حوادث اغلب بیرونی و ملموس است و برجسته نشان داده میشود تا توجه و كنجكاوی خواننده را برانگیزد. این امر «باعث تضعیف حقیقتمانندی میشود.» (همان: 218) چرا كه نظم منطقی و ارائه ی علی و معلولی داستان به هم میریزد و پیرنگ دچار ضعف و نقصان میگردد. موضوع این داستانها اگرچه به ظاهر نشاندهنده ی واقعیتی است اما این واقعیت سطحی است و «معنای عمیقی در برندارد.» (همان: 219)
داستانهای واقعی
اینگونه داستانها با واقعیتهای زندگی همخوانی و هماهنگی بیشتری دارند. امروزه داستانهای واقعی تصویرگر تاروپود ظریف روح انسانها و نشاندهنده ی رابطههای دایمی و همبستگی آنها با هم، اختلافها، انتظارها و آرمانها همچنین امیدها، رویاها، غم و شادی و محرومیتهایشان است.
هدف اصلی بیشتر نویسندگان جدید حقیقتبینی و بررسی عناصر روانشناختی وجود انسان و واقعبینی و توضیح اوضاع و احوال محیط اجتماعی بشری است. نویسنده به منظور این كه تصویری دقیق و واقعی از خود و اجتماع نشان دهد ، آثار خود را میآفریند به همین دلیل كسانی كه صرف حادثه و واقعهای را تنها به خاطر دلپذیر و مطبوعبودن آن موضوع داستان قرار دهند، بیآن كه از وقایع نتیجه یی صورت گیرد یا پیامی را برساند ، نویسنده ی موفقی نخواهند بود. از خصوصیات عمده داستانهای واقعی رساندن پیام در خلال داستان است.
داستانهای وهمناك
داستانهایی كه واقعیت آنها مسلم است اما كلیت و عمومیت ندارد. خواندن این گونه داستانها حس غرابت مرموز و هراسانگیزی را در خواننده بیدار میكند. در داستانهای وهمناك عموماً وحشتها و هیجانات و التهابات روحی و روانی شخصیتها برجسته میشود و «بهرهگیری از درونمایهها و موضوعهایی كه جنبه ی كلی ندارد به افراط میگراید.» (همان: 288) در این گونه داستانها بیقراریها و التهابات روانی شخصیتها نه به عنوان معلولهای برخاسته از روابط اجتماعی، بلكه به عنوان عكسالعملهای موروثی یا مرض مورد توجه قرار میگیرند. همین امر باعث میشود شخصیتهای داستان گرفتار سرنوشتی محتوم و تغییرناپذیر شوند كه نگرانی، ترس و نومیدی را به همراه دارد.
در این داستانها واقعیتهای عادی و طبیعی زندگی زشت، خشن و غیرقابل تحمل یا مبتذل جلوه میكند آنچه از زندگی در این داستانها مورد توجه قرار میگیرد از لحاظ كیفیت و شیوه ی توصیف، مبهم و بیمارگونه است. از مشخصههای این گونه داستانها آمیختگی ویژگیهای نمادین و خصوصیات روانشناسی است و ناراحتیهای روانی به صورت نمادهایی در داستان ظاهر میشود. نویسنده با كمك ابزار و تحلیلهای روانشناختی تلاش میكند به داستان غیرعادی خود جنبه ای قابل قبول بخشد. شخصیتهای داستان دارای حالتی مالیخولیایی و خوابگونه هستند.
داستانهای خیال و وهم
این گونه از داستانها، «دوری آگاهانه از دنیای واقعی را به نمایش میگذارد.» (همان : 307) داستانهای خیال و وهم ارتباط اندكی با دنیای واقعی دارند و با دنیای خیالی و پدیدههای غیرواقعی در ارتباط هستند. این داستانها شكل تكاملیافته قصهها و رمانسهای گذشتهاند. داستانهای خیال و وهم غرق خیالپردازیهای اغراقآمیزند و شامل اعمال، حوادث و شخصیتهایی هستند كه در وضعیت عادی و زندگی معمولی بشر غیرواقعی به نظر میرسند. از ویژگیهای این نمونه داستانها بازتاب معنویات و انساندوستی و همچنین سرگرم كردن خواننده را میتوان نام برد.
داستانهای واقعگرایانه جادویی (رئالیسم جادویی)
اصطلاح واقعگرای جادویی اولین بار توسط فرانسرو هنرشناس آلمانی در سال (1925) به كار برده شد و بعدها در سال (1950) وارد ادبیات داستانی شد.
در این گونه داستانها الگوهای واقعگرایانه با عنصر خیال و وهم درهم میآمیزند و دنیایی را به وجود میآورند كه به هیچ یك از اجزاء سازندهاش شباهتی ندارد، به طوری كه خیالیترین وقایع، جلوهای طبیعی و واقعی پیدا میكند و خواننده ماجراهای آن را میپذیرد. در این نوع داستانها ترتیب و توالی زمان به هم میریزد. نویسنده در این شیوه آگاهانه، شكلهای ماهرانه و استادانه ی داستان در داستان را با كیفیتی پذیرفتنی و در حد انتظار خواننده به كار میبرد. از ویژگیهای این داستانها آمیختگی رویا و واقعیت است.
اکرم نعمت اللهی – محمد قاسملو
بخش ادبیات تبیان