تبیان، دستیار زندگی
آن حضرت در آغاز سفر در فضاى‏ آزادترى بودند، به گونه‏اى كه ملاقات مسلمانان با آن حضرت اوضاع ‏را كاملا به ضرر حكومت نوپاى عباسیان پایان بخشید. سرانجام‏ سفاح مجبور شد امام را به مدینه باز گرداند، تا ایشان را از مركز شیعه دور كند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نگاهی بر سفرهاى صادق آل رسول

امام صادق

سفرهاى معصومین علیهم السلام از مهم‏ترین فرازهاى درخشان تاریخ اهل بیت علیهم السلام است. این سفرها در بردارنده حوادث‏ تاریخى و معارف الهى مهمى هستند. هجرت رسول خدا ازمكه به مدینه، حجه‏الوداع آن حضرت، سفر تاریخى‏ سیدالشهداء به كربلا و... از سفرهاى پر بار تاریخ اسلام هستند.

در این بین یكى از مهم‏ترین ظلم ‏های خلفاى عباسى كه نسبت‏ به ائمه‏ علیهم السلام روا داشتند اجبار آن حضرات به سفر نمودن از مدینه به مراكز حكومت، به منظور اذیت و آزار آن‏ها بود.  سفرهاى اجبارى ائمه علیهم السلام از عصر امام صادق علیه السلام شروع شد و تا شهادت امام عسکرى علیه السلام تداوم یافت و زمینه ساز غیبت امام ‏زمان(عج) گردید.

احساس خطر خلفای جور از موقعیت دینى، علمى و اجتماعى ‏امام صادق علیه السلام باعث‏شد كه وى بارها به سفرهاى اجبارى به مراكز حكومتى برود. گر چه تعداد این سفرها و احضارها زیاد بود ولى از جزئیات آن‏ها اطلاعات دقیق در دسترس نیست. به ناچار ضمن دو عنوان‏ كلى، به بررسى این سفرها مى‏پردازیم.

سفر به کوفه

امام صادق علیه السلام در ابتدای حکومت عباسیان، توسط سفاح (1) به «حیره» در نزدیکی کوفه فراخوانده شد. كوفه پایگاه تاریخى تشیع بود. حدود 900 راوى حدیث در مسجد كوفه ‏سرود «حدثنى جعفر بن محمد» مى‏سرودند.(2)  آن حضرت به هنگام ورود به کوفه با استقبال عظیم‏ مردم مواجه شد. یكى از اصحاب آن حضرت در این باره‏ مى‏گوید: به خاطر شدت ازدحام مردم نتوانستم خدمت آن حضرت شرفیاب ‏شوم تا این كه در روز چهارم ورود آن حضرت به كوفه، ایشان مرا در میان جمعیت دید و مرا به نزد خود فراخواند.(3)

صفوان جمال مى‏گوید: امام مرا طلبیده، فرمود: «وسایل سفر را آماده كن كه فردا عازم‏ مى‏شویم» و همان ساعت ‏برخاست در حالى كه همراهش بودم به‏ مسجدالنبى رفت، چند ركعت نماز خواند و دست ‏به دعا بلند كرد كه: «یا من لیس له ابتداء و انقضاء...»، و فردایش عازم عراق شدیم ‏و...

از ویژگى‏ هاى این سفر این است كه امام صادق علیه السلام در دوره سفاح كه‏ خفقان كم‏تر بود، نیز در تقیه بسیار شدید قرار داشتند.  سفاح در اواخر حكومتش امام علیه السلام را تحت نظر شدید قرار داد.

یكى از شیعیان به حیره آمده بود تا پاسخ سوالى شرعى را از آن‏حضرت بپرسد، اما امام تحت نظر شدید بود. و او در مانده بود كه ‏از چه راهى نزد آن حضرت برود. ناگهان چشمش به خیار فروش پشمینه ‏پوش افتاد. با مبلغى قابل توجه همه خیارها را خرید و لباسش را امانت گرفت و بدین ترتیب نزد امام علیه السلام رفت. (4)

سفر امام علیه السلام به درازا كشید. آن حضرت در آغاز سفر در فضاى‏ آزادترى بودند، به گونه‏اى كه ملاقات مسلمانان با آن حضرت اوضاع ‏را كاملا به ضرر حكومت نوپاى عباسیان پایان بخشید. سرانجام‏ سفاح مجبور شد امام را به مدینه باز گرداند، تا ایشان را از مركز شیعه دور كند.

امام علی

سفر به عتبات

بیشتر زیارت‏هاى ائمه علیهم السلام به ویژه زیارت امیرالمؤمنین و سیدالشهداء علیهماالسلام و روایات بسیار در فضیلت زیارت آن‏ها از امام صادق علیه السلام نقل شده است. امام صادق علیه السلام بارها همراه برخى از اصحاب خاص خود به زیارت مرقد مطهر امیرالمؤمنین مشرف شد.(5)

در مفاتیح الجنان آمده است: سید بن طاووس مى‏گوید: صفوان جمال ‏روایت كرده است: چون با حضرت صادق علیه السلام وارد كوفه شدیم، آنگاه‏ كه آن حضرت نزد منصور دوانیقى مى‏ رفتند، فرمود: «اى صفوان شتر را بخوابان كه این نزدیك قبر جدم امیرالمؤمنین علیه السلام است.» پس فرود آمدند و غسل كردند و جامه را تغییر دادند و پاها را برهنه ‏كردند و فرمودند: تو نیز چنین كن. پس به جانب نجف روانه شدند و فرمودند: «گامها را كوتاه بردار و سر را به زیر انداز كه حق‏تعالى براى تو به عدد هر گامى كه بر مى‏ دارى صدهزار حسنه ‏مى‏نویسد و صدهزار گناه محو مى‏كند و...»، پس آن حضرت مى ‏رفتند و من ‏مى ‏رفتم همراه آن حضرت، با آرامش دل و بدن و تسبیح و تنزیه و تهلیل خدا، تا رسیدیم به تلّ ها (تپه‏هاى مورد نظر) پس ایشان به‏ جانب راست و چپ نظر كردند و با چوبى كه در دست داشتند خطى‏ كشیدند. پس فرمودند: «جستجو نما». پس طلب كردم اثر قبرى یافتم.  پس آب دیده بر روى مباركش جارى شد و گفت:«انا لله و انا الیه ‏راجعون»، و گفت: «السلام علیك ایها الوصى...»، صفوان مى‏گوید: به آن حضرت گفتم: اجازه مى‏دهید اصحاب خود را خبردهم از اهل كوفه و نشان دهم به آنها این قبر را. فرمودند: بلی. ‏و درهمى چند هم دادند كه من قبر را مرمت و اصلاح كردم.

سفر به بغداد

منصور دوانیقی چند بار امام صادق علیه السلام را به كوفه و بغداد احضار كرد. تعداد ملاقات‏هاى امام علیه السلام با منصور را از هفت تا حدود بیست ‏مرتبه شمرده‏اند كه برخى از آنها در سفر حج منصور بود.

آن حضرت در آغاز سفر در فضاى‏ آزادترى بودند، به گونه‏اى كه ملاقات مسلمانان با آن حضرت اوضاع ‏را كاملا به ضرر حكومت نوپاى عباسیان پایان بخشید. سرانجام‏ سفاح مجبور شد امام را به مدینه باز گرداند، تا ایشان را از مركز شیعه دور كند

پس از شهادت محمد و ابراهیم، فرزندان عبدالله بن حسن (عبدالله ‏محض) مردى قریشى به بغداد رفت و به منصور گفت: جعفر بن محمد غلامش، معلى بن خنیس را براى جمع آورى اموال نزد شیعیانش ‏فرستاده است، تا با آن‏ها به یارى محمد بن عبدالله بشتابد. منصور از شدت غضب، به حاكم مدینه دستور داد كه به سرعت امام را به مركز بفرستد و هیچ ملاحظه مقام یا نسبت او را نكند. حاكم ‏مدینه با تهدید امام را مجبور به سفر كرد. صفوان جمال مى‏گوید: امام مرا طلبیده، فرمود: «وسایل سفر را آماده كن كه فردا عازم‏ مى‏شویم» و همان ساعت ‏برخاست در حالى كه همراهش بودم به‏ مسجدالنبى رفت، چند ركعت نماز خواند و دست ‏به دعا بلند كرد كه: «یا من لیس له ابتداء و انقضاء...»، و فردایش عازم عراق شدیم ‏و... . (6)

امام صادق علیه السلام درباره این سفر فرمود: « پس از شهادت ابراهیم بن ‏عبدالله بن حسن، تمام افراد بالغ از اهل بیت را مجبور به سفر به ‏كوفه كردند. آن‏ها را یك ماه آنجا به گونه‏اى نگه داشتند كه هر روز منتظر قتل خود بودند، تا این كه روزى به آنها گفتند: دو نفر از شما به نمایندگى از بقیه به دیدن خلیفه بیاید، پس من(امام صادق علیه السلام) و حسن بن زید رفتیم و...» .(7)

منصور بارها امام صادق علیه السلام را مجبور به سفر طولانى به عراق كرد، به او اتهام زد و اذیت‏ ها و اهانت ‏ها روا داشت اما هیچ گاه‏ نتوانست نور الهى را خاموش كند.  او بارها قصد قتل امام را در سر مى ‏پرورد، اما هیبت امام مانع‏ مى‏شد. او سرانجام سعى كرد كه مردم را از محضر آن بزرگوار دور كند و مجلس درس او را تعطیل نماید اما باز هم ناموفق بود و به ‏ناچار اجازه تدریس به آن حضرت داد، به شرط این كه تدریس وى در پایتخت ‏حكومت نباشد و فقط براى شیعه باشد (نه جمیع فرقه‏ها).(8)

پی نوشت:

1) سفاح اولین خلیفه عباسى است كه شهر «حیره» را پایتخت قرار داد. او چهار سال بیشتر حكومت نكرد. سفاح‏ بیشتر دوران حكومتش را به پاكسازى مخالفان و جنگ‏ هاى پراكنده با امویان پرداخت. او به شدت از امام صادق علیه السلام بیم داشت. لذا در اواخر حكومت‏ خود، آن حضرت را به حیره احضار كرد.

2) رجال نجاشى، ص 28.

3) موسوعه الامام الصادق ، ج‏3، ص 231، به نقل ازفرحة ‏الغرى، ص‏59.

4) بحارالانوار، ج‏47 ، ص 171

5)  كافى، ج‏6، ص‏347.

6) همان، ص 445.

7) مقاتل الطالبین، ص 232.

8) بحارالانوار، ج‏47، ص 180.

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


منبع: ماهنامه كوثر، شماره 40.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.