تبیان، دستیار زندگی
یكى از نکات روش و بارز شخصیت معنوى آیت اللّه سیّد ابوالحسن فاضل (ره)، مالامال بودن ضمیر ایشان به محبت اهلبیت عصمت بود. در پیچ و خم زندگى به ولایت اتّكا مى‏نمود و معضلات خویش را با كمك دو نیروى معنوى - توكّل و توسّل - حل مى‏كرد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اسوه ایمان و اخلاق

آیت اللّه سیّد ابوالحسن فاضل (ره)
یكى از نکات روش و بارز شخصیت معنوى آیت اللّه سیّد ابوالحسن فاضل (ره)، مالامال بودن ضمیر ایشان به محبت اهلبیت عصمت بود. در پیچ و خم زندگى به ولایت اتّكا مى‏نمود و معضلات خویش را با كمك دو نیروى معنوى - توكّل و توسّل - حل مى‏كرد.

اشاره

آیت اللّه سیّد ابوالحسن فاضل (ره) از زمره عالمان راستینى بود كه فروغ روان بخش ایمان، صبر، شجاعت، دلسوزى نسبت به مستمندان و دفاع از ارزشهاى ایدئولوژى از وجودش ساطع بود.

این شخصیت فرزانه با وارد شدن در عرصه‏هاى گوناگون سیاسى و اجتماعى به درجات والاى معنوى راه یافت. این مجاهد نستوه و اسوه تقوا و عمل صالح از طریق پژوهشهاى پرمایه علمى، سیاسى و اخلاقى به صیانت از مرزهاى عقیدتى، سیاسى واخلاقى مبادرت ورزید. لحظه‏ها براى او ارزشمند بود و خوب از آن استفاده‏مى كرد.

او همانند ستاره در فضاى جامعه خسته و مظلوم افغانستان مى‏درخشید وبا نور افشانى، فردا و فرداها را ترسیم مى‏نمود واز زندگیش براى دیگران نشانه مى‏ساخت.

ویژگیهاى اخلاقى

آیةالله سیّد ابوالحسن فاضل بهسودى ویژگی های اخلاقی برجسته ای داشت كه این ویژگی هامی توانند راهنمای سالكان الهی به سوی رشد و تعالی باشند. در اینجا به برخی خصوصیاتوی اشاره می كنیم:

تعبد

صفت تعبد از همان دورن جوانى در زندگیش درخشش و جلوه‏اى خاص داشت و به دستورات دینی بسیار مقید بود. یكى از بستگانش مى‏گوید:

«در همان دوران جوانى كه بیش از بیست سال از عمر شریفش نگذشته بود، تقیّد خاصى به برنامه‏هاى دینى داشت، در هیچ شرایط غسل جمعه و نماز شب او ترك نمى‏شد.»(1)

نیایش خالصانه آن مرد فرزانه كه از ژرفاى دل مملو از عشق سرچشمه مى‏گیرد، او را اسوه تقوى‏ و عمل صالح قرار مى‏دهد. مرحوم آیت اللّه فاضل (ره) بسیارى از ادعیه را از حفظ داشت و با تلاوت قرآن كه محرم تنهایى‏اش بود، در سراسر زندگى، الهام مى‏گرفت .

دوستى اهلبیت (ع)

یكى از نکات روش و بارز شخصیت معنوى ایشان، مالامال بودن ضمیر ایشان به محبت اهلبیت عصمت بود. در پیچ و خم زندگى به ولایت اتّكا مى‏نمود و معضلات خویش را با كمك دو نیروى معنوى - توكّل و توسّل - حل مى‏كرد. معظم له مى‏گفت:

«فرزندان من و اخوى - آیت اللّه مصطفوى - مى‏دانند كه از اول زندگى با ولایت شروع نمودم و از اول اهل ولایت بودم. من در نجف در دوران حكومت بعث اذعان داشتم، ماندن در جوار مولى على (ع) بستگى به عنایت خود مولى دارد.

با تمام فشارهایى كه از سوى بعثیهاى از خدا بى خبر، بر حوزه علمیه مى‏رفت، آن ولایت بود كه سالیان درازى از هر گونه آسیب و گزندى براى من امان داد و تا پایان دوران تحصیلات در آن حوزه بزرگ در پناه ولایت، پناه داده شدم و از درسهاى مراجع بزرگ بهره كافى گرفتم، به شما و هر كس دیگر توصیه مى‏كنم كه یگانه راه رسیدن به پیروزى، ولایت و توسلات به اهل بیت مى‏باشد.»(2)

وى حتى در سختیهاى آخر حیات خویش و با توجه به آنكه توان شركت در محافل مذهبى و توسل به اهلبیت علیهم السلام را نداشت و شرایط بدنش مقتضى نبود، دوست داشت در توسلات حضور یابد. یكى از دوستان نقل مى‏كند كه:

«دو شب قبل از رحلت آن عالم ربّانى، دستور فرمود تا روضه مادرش زهراءسلام الله علیها خوانده شود. از آنجایى كه شرایط جسمى‏اش اجازه پائین آمدن از پله‏ها را نمى‏داد، گفت: مرا ببرید پشت پنجره‏هایى كه مشرف به زیرزمین خانه است.

وقتى خود را كنار روزنه رسانید، سر را به دیوار گذاشت و از ته دل به مظلومیت فاطمه زهراءسلام الله علیها اشك مى‏ریخت.»(3)

بر خورد نیكو

در معاشرت‏هاى اجتماعى بسیار، با تواضع وفروتنى رفتار مى‏نمود و در برابر تندى دیگران عكس العمل نشان نمى‏داد و با متانت خاص و گذشت كه سیره پیشوایان اسلام است، از كنار مسایل مى‏گذشت. آیت اللّه آصفى مى‏فرماید:

«ایشان در مجموع، فرد بسیار مؤدّب، بااخلاق، بزرگوار و دوست داشتنى واز لحاظ تقوى‏ بسیار عالى بود.»(4)

آیت الله عالمى بلخابى هم مى‏فرماید:

«آیت اللّه فاضل (ره) گذشته از شخصیّت علمى كه داشت، مردى آرام، فكور، دلسوز جامعه، خوش گفتار و در رفتار اجتماعى باوقار بود و در دفاع از حقوق فرهنگى و سیاسى تشیّع، عظمت و اقتدار خود را حفظ مى‏نمود. در برخوردها با اخلاق نیكویش همه را مجذوب مى‏ساخت، حتّى‏ كسانى را كه دید مثبت نسبت به علماء نداشتند.»(5)

این شخصیّت دینى، مردى متفكّر و اسلام شناس بود. همچنین آقاى محقّق مى‏گوید:

«اخلاق او كمتر از جنبه‏هاى دیگر شخصیّتى وى نبود. او به حق مجسّمه تواضع، بردبارى، اغماض، احسان، وقار و حلم بود. ظاهر متبسّم، جذّاب و آرام او حكایت از روح متین، منطق، سلامت روحى و مهربانى‏اش داشت.»(6)

پسر عموى معظّم له مى‏گوید:

«من مدّت سى سال كه آشنایى نزدیك با ایشان داشتم و در دوره بچگى با هم بودیم، ندیدم كه با كسى دعوا كند و یا احساس ناراحتى در چهره‏اش پیدا باشد. از بیكارى رنج مى‏برد و خود را همیشه به چیزى مشغول مى‏ساخت.»(7)

شجاعت

این مجاهد خستگى‏ناپذیر با توجه به بحران سیاسى، فرهنگى و نظامى كشور افغانستان، با دلاورى تمام كه ویژه چنین مردانى است، وارد عرصه اجتماعى شد.

مرحوم فاضل (ره) حتى در اوان جوانى در بین هم قطارانش به عنوان طلبه‏اى شجاع و دلاور مطرح بوده، یكى از دوستان وى نقل مى‏كند: «من و جمعى از هم كلاسى‏هایش، با حضور استادش (شیخ جانعلى) و تعداد مؤمنین كه خیلى‏ها هنوز هم زنده هستند، صحنه‏اى از شجاعت وى را شاهد بودم، بدین صورت: رود سبز آب - منطقه خوات از توابع بهسود - كه در افغانستان مشهور است، آب رودخانه در یك قسمت كه مى‏رسد جمع مى‏شود و بنام (گوش رودى) یاد مى‏گردد و حدود نود متر عمق دارد.

یك روز كه افراد نامبرده جمع بودند، و مرغابى‏ها در همان محدوده گشت مى‏زدند و مرغانى هم در هوا پرواز مى‏نمودند، آقاى فاضل (ره) گفت: اى كاش تفنگى مى‏بود تا صیدى را مى‏زدم!

استادش گفت: تو نخست شكار را بزن، از آب در آوردنش بدوش من. كه ناگهان آیت اللّه فاضل (ره) تفنگ را بدست گرفته و در حالیكه روى دست گرفته بود، در دم مرغى را هدف قرار داد و صید در مركز (گوش رود) افتاد. استاد به یكى از شاگردان دستور داد: برو صید را بیاور.

شخص نامبرده با سرعت خود را به آب انداخت، بجاى آنكه صید را نجات بدهد، خود را بدست امواج (گوش رود) گرفتار ساخت و با یك ناله، ناپدید گردید.

همه مبهوت مانده بودند كه ناگهان سیّد بزرگوار و طلبه شجاع با دلاورى بى نظیر، خود را به دهان متلاطم رود انداخت. در همان حال ناگهان شخص غرق شده روى آب آمد و قادر نبود حركت كند و عن قریب بود كه دوباره به قعر امواج فرو رود. مرحوم فاضل (ره) بدن بى حال وى را بر گرفت و از مهلكه نجات داد. »(8)


پى‏نوشت‏ها :

1 - مصاحبه با سیّد محمد باقر صمیمى - پسر عموى ایشان

2 - مصاحبه با آیت اللّه مصطفوى - اخوى ایشان

3 -سیّد حسین اشراق حسینى

4 - مصاحبه با آیت اللّه آصفى

5 - مصاحبه با آیت اللّه عالمى بلخابى

6 - شیخ محمد محقق

7 - حجة الاسلام و المسلمین سید محمد باقر صمیمى - پسر عمو -

8 - حجة الاسلام و المسلمین سید محمد باقر صمیمى

نویسنده: سیّد غلامحسین صادقى‏

تهیه و فرآوری: فریادرس گروه حوزه علمیه