برای شروع کارها امروز و فردا نکن!
تا جوانی در دست توست، در عمل و در تهذیب قلب و در شکستن اقفال و رفع حجب کوشش کن؛ زیرا هزاران جوان که به افق ملکوت نزدیکترند، موفق میشوند و یک پیر موفق نمیشود. قید و بندها و اقفال شیطانی، اگر در جوانی غفلت از آنها شود، هر روز که از عمر بگذرد، ریشه دارتر و قویتر شوند!
پرهیز از امروز و فردا کردن
هیچ گاه برای اصلاح و تهذیب نفس دیر نیست، ولی تأخیر کردن در این امر و به فردا انداختن آن هرگز جایز نیست. چگونه آدمی کار امروزش را به فردا وامی گذارد، حال آنکه هیچ خبری از فردای خود ندارد. از سوی دیگر، ویژگیهای ناپسند تا زمانی که در نهاد آدمی ریشه نکرده اند، آسانتر اصلاح میپذیرند، همان گونه که اصلاح شدن در عنفوان جوانی، آسانتر از زمان پیری است. سخن عارف فرزانه، امام خمینی رحمه الله نیز در این باره شنیدنی است که:
تا جوانی در دست توست، در عمل و در تهذیب قلب و در شکستن اقفال و رفع حجب کوشش کن؛ زیرا هزاران جوان که به افق ملکوت نزدیکترند، موفق میشوند و یک پیر موفق نمیشود. قید و بندها و اقفال شیطانی، اگر در جوانی غفلت از آنها شود، هر روز که از عمر بگذرد، ریشه دارتر و قویتر شوند!
امام علی(علیه السلام) می فرماید: «هر کس فرصت را از زمانش به تأخیر انداخت مطمئن باشد که آن را از دست می دهد»(غررالحکم، ح 8795) و به تأخیر انداختن امور، افزون بر این که فرصت گران بها و زودگذر را از ما می گیرد، نقشه ها و آرزوهای زندگی را نیز بر باد می دهد و جز سرشکستگی و یأس، چیزی باقی نمی گذارد. از این رو، امام باقر(علیه السلام) می فرماید: «زنهار از افکندن کار امروز به فردا ؛ زیرا این کار، دریایی است که مردان در آن نابود می شوند».(بحارالأنوار، ج 78، ص 164، ح 1)
از طرفی هر روز، کار مخصوص به خود را دارد که باید در همان روز انجام گیرد. امیرمؤمنان علی(علیه السلام) می فرماید: «کار هر روز را در همان روز انجام بده ؛ زیرا هر روز، کار مخصوص به خود را دارد»( نهج البلاغه، نامه 53) و به تأخیر انداختن کارها، از میان بردن روزی است که دیگر تکرار نمی شود. امروز و فردا کردن، بیماری ای است که به صورت خفیف و پیشرفته و در شکل های مختلف در بیشتر مردم دیده می شود.
غرور و غفلت
خودخواهی و گمراهی، سرچشمه هر تباهی و مادر همه بدبختیهاست. غرور؛ یعنی فریب و فرد مغرور نیز، به کسی گفته میشود که فریب چیزی را خورده باشد؛ فریب دنیا، علم، عمل یا هر چیز دیگر. از جمله اسباب فریفته شدن بنی آدم، سلامت جسم و فراوانی ثروت اوست. بسیارند کسانی که از تندرستی و دارایی چنان فریب خوردهاند که گویی همواره این نعمتها در اختیارشان است. و طبیعی است که: «إِنَّ اْلإِنْسانَ لَیَطْغی، أَنْ رَآهُ اسْتَغْنی؛ انسان اگر خود را بی نیاز ببیند، طغیان میکند.»(علق: 7) اینان غافلند که پیش از آنها کسانی در نهایت تنومندی و توانگری بودهاند، ولی: «ما أَغْنی عَنْهُمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ؛ آنچه جمع کرده بودند، سودی برایشان نداشت.» (حجر: 84) به راستی آیا اینان از این آیه الهی عبرت نگرفتند که فرمود:
أَ فَلَمْ یَسیرُوا فِی اْلأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ کانُوا أَکْثَرَ مِنْهُمْ وَ أَشَدَّ قُوَّةً وَ آثارًا فِی اْلأَرْضِ فَما أَغْنی عَنْهُمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ. (غافر: 82)
آیا در زمین سیر نکردند تا بنگرند عاقبت پیش از اینان چگونه بود؟ کسانی که از اینها بیشتر و نیرومندتر بودند و آثار وجودیشان بر روی زمین بیشتر بود، ولی آنچه داشتند، عذاب الهی را از آنان دور نکرد.
امیرمؤمنان علی علیه السلام نیز در این باره چنین هشدار میدهد:
لا یَنبَغی لِلْعَبدِ أنَ یَثِقَ بِخَصْلَتَینِ: اَلْعافِیَةُ وَالْغِنی، بَیناتَراهُ مُعافِیً اِذْ سَقِمَ و بَینَا تَراهُ غَنِیّاً اِذ افْتَقَرَ.
سزاوار نیست بنده که به دو خصلت اطمینان کند: تندرستی و توانگری؛ چه آن گاه که او را تندرست بینی، ناگهان بیمار شود و آن گاه که توانگرش بینی، ناگهان درویش شود.
فرآوری : زهرا اجلال
بخش نهج البلاغه تبیان
منبع : سایت حوزه