تبیان، دستیار زندگی
کتاب «تاریخ علم مردم» نوشته کلیفورد کانر گامی است برای نشان دادن سهم مردم ـ توده‌های گمنام مردم ـ در تولید و نشر علم از هزاران سال پیش تا امروز. حسن افشار که این اثر را به فارسی برگردانده است آرمان کتاب را تاکید بر سهم توده‌های مردمی عادی در تولید علم می‌
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سهم مردم عادی در تولید علم

نگاهی به کتاب «تاریخ علم مردم» اثر کلیفورد کانر


کتاب «تاریخ علم مردم» نوشته کلیفورد کانر گامی است برای نشان دادن سهم مردم ـ توده‌های گمنام مردم ـ در تولید و نشر علم از هزاران سال پیش تا امروز. حسن افشار که این اثر را به فارسی برگردانده است آرمان کتاب را تاکید بر سهم توده‌های مردمی عادی در تولید علم می‌داند.


تاریخ علم مردم»

«سهم توده‌های گمنام مردم ـ مردم کوچه و بازار ـ در تولید و نشر علم بیشتر از آنی بوده است که ما می‌دانیم. مورخان تا حدودی توانسته‌اند سنت مدیحه‌گویی در تاریخ‌نویسی را ـ نظریه‌ای که تاریخ را ساخته و پرداخته مردان بزرگ می‌داند ـ دگرگون کنند ولی نویسندگان تاریخ علم با همه تلاش‌ها و تحقیقات‌شان کم‌تر در این زمینه توفیق داشته‌اند.»

نوشته‌هایی که از نظر گذراندید گفته‌های کلیفورد کانر نویسنده کتاب «تاریخ علم مردم» بود که در ابتدای کتابش نوشته است. وی در ورود به کتاب از انجیل یوحنا می‌نویسد که «در ابتدا کلمه بود» ولی «گوته در فاوست» می‌گوید: «در ابتدا کلمه بود؟ ... خیر؛ در ابتدا عمل بود.»

کتاب «تاریخ علم مردم» پس از ذکر فهرست عناوین، به فصل نخست با عنوان «کدام علم؛ کدام تاریخ به کدام مردم؟» که به نوعی مقدمه کار است وارد می‌شود و سهم و تأثیر حضور توده‌های مردمی عادی در تولید علم را تشریح می‌کند. کند و کاو «کانو» در تاریخ علم، از وسیع‌ترین دامنه‌ زمانی ممکن نیز برخوردار بوده و دوران پارینه‌ سنگی تا پسامدرن را در برمی‌گیرد و درنگ بیشتر آن بر قرون 14 تا 17 میلادی عصری است که تاریخ تولد «علم جدید» به شمار می‌رود.

این علم با تجزیه و تحلیل اختراعات و ابداعات صنعتگرانی پیش رفت که بسیاری از آن‌ها بی سواد بودند. در این زمان ابتدا پیشرفت‌های علمی رخ داد و سپس نظریه‌ها پیدا شدند. پس تقویم تاریخ فناوری بر علم نظری مضمون اصلی کتاب است که براساس آن اهل فن نه فقط انبوه داده‌های تجربی را که مواد خام انقلاب علمی بوده، فراهم کردند، بلکه خود روش تجربی هم با کمک آن‌ها شکل گرفت.

فصل دوم «پیش از تاریخ؛ آیا انسان شکارچی ـ گیاه چین کودن بود؟» نام دارد. پیش از تاریخِ علم مردم، روایت شناختی گسترده از طبیعت بوده که جدایی اجتماعی طبقاتِ غالب و مغلوب نیز هنوز در آن اتفاق نیفتاده و هر چه علم وجود داشت، علم مردم بود که براساس آن ابزارسازی و کار با ابزار، هوش و به همراهش توانشِ زبانی، شناختِ پیش علمی و سرانجام علم را پدید آورد. نویسنده سپس به دنبال شناسایی سرچشمه‌ علم از طریق ردیابی طعمه، دریانوردی و نجوم، جغرافی و شمارش موضعی، خط و استفاده از مفرغ تا آهن و حتی انتقال علم توسط برده‌گیری است. این فصل همچنین به دارو، درمان و گیاه‌شناسی بومی نیز می‌پردازد.

«کدام معجزه‌ یونانی؟» عنوان فصل سوم کتاب است که می‌گوید طبق نظریه معجزه یونانی فلسفه علم، ریاضیات، طب، سیاست، الاهیات، خلاصه هر چه که ارزش‌ فکری دارد، اختراع یونانیان باستان است! نویسنده این نظریه را مورد تردید قرار داده و علم یونانی را بر بسترِ‌ دستاوردهای مردمان بین‌النهرین، مصر و حتی تمدن‌های باستانی چین و هند تفسیر می‌کند.

در این بستر شناسایی موارد نژادپرستانه نیز بررسی شده‌است و براساس آن نویسنده به حضور منتقدانه بزرگان یونانی فیثاغورس، افلاطون، بقراط و ارسطو اشاره دارد. سپس در بخش کوتاهی علم در جهان اسلام را معرفی و بزرگترین خدمت مسلمانان را به علم در زمینه شیمی می‌داند. سرانجام به خدمات صنعتگران چینی به علم جدید در زمینه چاپ، زیست‌شناسی، مکانیک، زمین‌شناسی، فلزگری، شیمی و دریانوردی نیز می‌پردازد.

کانر در توضیح انقلاب علمی در اروپا به نظام سیاسی نامتمرکز فئودالی اشاره دارد که پراکندگی قدرت سیاسی در آن به طبقه‌ تاجر، آزادی حضور در جایگاه تجارت جهانی را می‌داد. پیدایش نظام سرمایه‌داری و گسترش بازار کالاهای تولیدی نیز برای خلاقیت صنعتگرها انگیزه بیشتری فراهم آورده و مشوق روش‌های تجربی شناخت طبیعت شد.

فصل چهارم «دریانوردان و علوم دریانوردی» نام دارد و بیان می‌کند، هدف اروپا از دریانوردی در این زمان تنها تسلط بر جزایر اقیانوس اطلس و اراضی آفریقا بوده که حتی برای یافتن اطلاعات مربوط به آن، بومیان را سرقت کرده و به زور از ایشان اطلاعات کسب می‌کردند. دانش‌هایی از جمله فهم نظم، ترتیب بادها و جریان‌های دریایی و جزر و مد و استفاده از دانش نجومی. این مهم سرانجام منجر به شناختن طول و عرض جغرافیایی و قطب‌نمای مغناطیسی شد.

«انقلابی‌های انقلاب علمی چه کسانی بودند؟» عنوان فصل پنجم کتاب است و نشان می‌دهد که قرن پانزدهم تا هفدهم روایت سنتی عرصه افکار و فعالیت‌های بزرگانی از جمله کپرنیک، گالیله، دکارت و نیوتن بوده و خدمات مهم‌ترِ خیلِ گمنامِ اهل حرفه و فن جایی در آن ندارد؛ هرچند که هدف این فصل کند و کاو در خاستگاه ایشان است. کانر به نقش صنعتگران ریاضی‌دان در ریاضیات کاربردی و نقش هنرمندان در کشف پرسپکتیو یا ژرفانمایی می‌پردازد و سپس نگاهی به حضور بزرگانی مانند گالیله، گیلبرت، حتی ظهور چاپ، تلسکوپ و میکروسکوپ در اروپا دارد.

فصل ششم کتاب به «برندگان انقلاب علمی چه کسانی بودند؟» در قرن شانزدهم تا هیجدهم می‌پردازد. نویسنده می‌گوید: دانش و روش‌های اهل فن در مراحل اولیه انقلاب علمی، آن‌ها را در صف مقدم قرار داد، اما نهایتاً اینان نبودند که اختیار علم جدید را به دست گرفته و از آن سود بردند بلکه بزرگ زادگانی در زیر چتر جنبش روشنگری بر اروپا سیطره یافتند.

صنعتگران و پیشه‌وران نیز که رموز کارشان در دسترس همگان قرار گرفته بود، مشاغلشان در نظام کارخانه‌ای ادغام شد و کم‌کم مهارت‌های پیشین را از دست داده و حکم انسان‌های زائد را پیدا کردند و ارباب تجارت و صنعت، انقلاب صنعتی و نظام کارخانه‌ای مکانیزه را پدید آوردند. که برخلاف سابق که علم نظری زیر سیطره‌ علمای دانشگاهی کاتولیک بود، علم جدید زیر سلطه‌ نخبگانِ اقتصادی غیرمذهبی نیز قرار گرفت و منجر به تغییر رژیم علمی نیز شد.

واکنش نسبت به علم جدید جنون ساحره سوزان در اروپا را در پی داشت که در پی مخالفت با آن، نخبگان علمی پای‌بندی دینی و اجتماعی خود را نسبت به مذهب به نمایش گذاردند. در این میان انقلاب کبیر فرانسه شاهد ستیز آشکار بین نخبگان علمی و مردم جویای علم بود. سرانجام این ستیز منجر به توسعه علم، تابع منافع سرمایه‌داری بود.

واکنش نسبت به علم جدید جنون ساحره سوزان در اروپا را در پی داشت که در پی مخالفت با آن، نخبگان علمی پای‌بندی دینی و اجتماعی خود را نسبت به مذهب به نمایش گذاردند. در این میان انقلاب کبیر فرانسه شاهد ستیز آشکار بین نخبگان علمی و مردم جویای علم بود. سرانجام این ستیز منجر به توسعه علم، تابع منافع سرمایه‌داری بود.

‌فصل هفتم «اتحاد سرمایه و علم قرن نوزدهم» نام دارد و این مسأله را عنوان می‌کند که در اتحاد سرمایه و علم همواره سرمایه شریک برتر بوده است و علم گوش به فرمان و در خدمت آن بوده است. پژوهش‌های علمی تقریبا همه، کار دانشمندان حرفه‌ای شده که یا مستقیما استخدام شده‌اند یا غیر مستقیم هزینه کارشان را شرکت‌ها و دولت‌های سرمایه‌دار تأمین می‌کنند.

در اینجا کانر مجددا یادی از اصناف عامی که اهمیت تاریخی به سزایی دارند می‌کند که معدنچی‌ها، فلزکاران و مکانیک‌دان‌ها هستند. سپس به جهان‌بینی داروینی و مسأله اصلاح‌نژاد گالتون می‌پردازد که براساس آن قشرهای ممتاز جامعه را شایسته امتیازات می‌دانست. این «به» نژادی تا امروز نیز دوام آورده است.

«مجتمع علمی ـ صنعتی قرن بیستم و بعد از آن» عنوان فصل هشتم کتاب است. در پایان قرن نوزدهم و پس از شناسایی اثرات مخرب فیزیک هسته‌ای، علم جدید دیگر آبروی گذشته را نداشت. جنگ جهانی دوم نشان داد که علم و عالمان رسمی، اگر به زیرنفوذ بینش‌های ضدبشری بروند،‌ در چه ورطه‌های اخلاقی‌ سقوط می‌کنند. این ورطه‌ها چه در غرب و چه در شرق از نقش مخربِ دخالت سیاسی برخوردارند.

هرچند جنبش‌های زیست محیطی آگاهی علمی مخصوصاً در رابطه با نیروگاه‌های هسته‌ای سعی داشتند این فکر را جا بیندازند که تعهد دانشمندان نه به حکومتیان بلکه به مردم است، ولی پرتوهای هسته‌ای بزرگترین خطر زیست محیطی برای بشر به‌شمار می‌آید. کانر در این فصل به تولد اولین رایانه‌ خانگی و حضور صنعتگران عصر اطلاعات نیز اشاره دارد.

او سرانجام درباره علم و مردم در آینده ادعا می‌کند که علم جدید کیفیت زندگی اکثریت مردم را بالا نبرده و ریشه مشکل در پیروی تولید علم از انگیزه‌ سودجویی نهفته است و راه‌حل را قرار دادن علم و صنعت و فناوری تحت نظارت دموکراتیک اقتصاد جهانی برنامه‌دار می‌داند تا اطلاعات علمی در دسترس همگان قرار گیرند.

پایان بخش کتاب «تاریخ علم مردم» کتاب‌نامه و نمایه است. این نکته نیز گفتنی است که اگر مترجم (حسن افشار) مقدمه‌ای بر ورود این کتاب می‌نوشت بدون شک این کتاب پژوهشی خواندنی‌تر می‌شد.

چاپ نخست کتاب «تاریخ علم مردم» اثر کلیفورد کانر با ترجمه حسن افشار در 526 صفحه با شمارگان 2000 نسخه و بهای 16500 تومان به کوشش انتشارات ماهی منتشر شده و در دسترس علاقه‌مندان به کتاب‌های تاریخ علم قرار دارد.

بخش کتاب و کتابخوانی تبیان


منبع:خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)