تبیان، دستیار زندگی
احترام به عامه مردم غیر از عوام‏زدگى است، این تمایز در وجود آیت‏اللّه ملكى ظهور چشمگیر و بارزی داشت.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ستیز با عوام زدگی

آیت الله ملکی

احترام به عامه مردم غیر از عوام‏زدگى است، این تمایز در وجود آیت‏اللّه ملكى ظهور چشمگیر و بارزی داشت.

اشاره

آیت‏اللّه محمدباقر ملكى در سال 1324 ه .ق، (برابر با 1285 ه . ش) همزمان با مرگ مظفرالدین شاه قاجار و اوج‏گیرى نهضت مشروطه در میان مردم شجاع آذربایجان، در یكى از قصبه‏هاى این خطه به نام «تَرْكْ» مركز بخش كندوان (گرمرود) كه یكى از بخشهاى مهمّ شهرستان میانه است دیده به جهان گشود.

آیت الله ملکی فقیه بزرگ خطه آذربایجان در سن دوازده سالگى از نزدیك شاهد و ناظر خشكسالى و قحطى هولناك سال 1336 ق. بود كه هر روز مردم دسته دسته از گرسنگى در هر كوى و برزن تلف مى‏شدند.

او سختى جانكاه و تلخى طاقت‏فرساى آن روزها را به جان و دل خرید و طعم تلخ بى‏وفایى و بى‏اعتبارى ظواهر فریبنده دنیا را با تمام وجود لمس و تجربه كرد.

این همه مشکلات گرچه در ظاهر براى وى بسیار ملال‏آور و شكننده بود ولى از سوى دیگر مشكلات و فراز و نشیبهاى زندگى از وى یك شخصیتى قوى و باصلابت و با اراده آهنین ساخت و او را در برابر دشواریها و ناملایمات، همواره مقاوم و استوار نگاه داشت و به این ترتیب هرگز از تلاش و كوشش شبانه‏روزى، دست نکشید و مبارزه با انواع مشكلات روزمره زندگى را جزو برنامه روزانه خود قرار داد و از همان آغاز نوجوانى در كنار پدر گرانقدرش به كار سخت ، طاقت فرسا و دشوار كشاورزى همت گمارد  و برای تأمین مخارج اقتصادى خانواده به کمک پدر زحمت کش و دلسوزش همت گمارد.

ویژگیهاى اخلاقى‏

خصوصیات اخلاقى آیت اللّه ملکی (ره) از جهات مختلف شایسته بررسى و مطالعه مى‏باشد و از مصاحبه با دوستان، هم دوره‏هایشان و شاگردان آن مرحوم، پیداست كه وى از صفات نیك زیادى بهرمند بوده که در زیر به صورت مختصر به برخی از آنها اشاره می کنیم.

رعایت حال مردم‏

آیت‏اللّه محمدباقر ملكى احترام خاصى براى مردم قائل بود و رعایت حال آنها را برخود لازم مى‏دانست و مراقب بود بود كه صداى بلندگوى مساجد جز در اوقات اذان، بلند نباشد، اصلا اجازه نمى‏داد صداى سخنرانى وى به بیرون از مسجد پخش شود و آن را موجب مزاحمت براى مردم و سبك شمردن شعائر مذهبى مى‏شمرد.

مبارزه با عوام‏زدگى‏

احترام به عامه مردم غیر از عوام‏زدگى است، این تمایز در وجود آیت‏اللّه ملكى ظهور چشمگیر  و بارزی داشت. از نقل روایات ساختگی و وقایع تاریخى مشكوك در محافل و مجالس كه اغلب افراد به خاطر خوشایند مردم در منابر و محافل ذكر مى‏كردند، شدیدا مخالفت و جلوگیرى مى‏كرد.

قبل از سال 1340 شخص ناشناسى با ریشى بلند كه به منطقه رفت و آمد داشت، ادعا كرد در هشت كیلومترى مركز بخش در روستائى به نام «دِیْزَجْ» امامزاده‏اى كشف كرده است، سپس اظهار كرد: امامزاده در خواب از وى خواسته تا آیت‏اللّه ملكى هم قبر او را آشكار و بازسازى نماید.

او با این ترفند می خواست این عالم تیزبین را هم در كار خود شریك كرده و از وجودش بهره‏بردارى كند؛ ولى آیت‏اللّه ملكى چون ظن قوى به خلاف آن داشت، تن به این كار نداد و دستور داد او را تنبیه كنند.

و از منطقه خارج نمایند. امّا مردم هم بدون توجه به واقعیت امر، تحت تأثیر قرار گرفته، دسته دسته از روستاهاى اطراف به زیارت امامزاده تازه كشف شده مى‏آمدند و گاو و گوسفند نذر و قربانى مى‏كردند، حتى در همین ایام صاعقه‏اى به منزل یكى از بستگان آیت‏اللّه ملكى اصابت كرد.

بلافاصله شایعه شد كه امام‏زاده غضب كرده است. و برخى از ایشان خواهش كردند تا دست از مخالفت بردارد، امّا آیت‏اللّه ملكى طبق وظیفه شرعى خود هرگز اعتنایى به این شایعات و تبلیغات نداشت و بدون هیچ ترسى به مخالفت خود ادامه داد.

سرانجام بعد از مدتى معلوم شد آن شخص مى‏خواست دخترى را بدون عقد شرعى تصاحب كند و اصلا مسلمان نبود؛ بلكه ظاهرا فردى یهودى بوده است و براى استخراج اشیاء عتیقه به منطقه مى‏آید و برخى آثار باستانى گرانقیمت را هم كه نورافشانى مى‏كرده استخراج نموده و از منطقه خارج كرده است. و از آن به بعد، دیگر به منطقه بازنگشت.

ظلم ستیزى‏

او نسبت به توده مردم، متواضع بود، ولى در برابر افراد ثروت‏اندوز، خوانین و دولتمردانِ رژیم ستمشاهى كاملا از موضع قدرت برخورد مى‏كرد.

روزى در یكى از روستاهاى بخش، شخصى فوت كرده بود كه وارث ذكور نداشت. خان مامور خود را مى‏فرستد تا اموال میت را به نفع خود مصادره كند.

پیش از ورود مامور، آیت‏اللّه ملكى با عجله و طى طریق یك راه طولانى، خود را به آن روستا رسانده و اموال را میان وارثان آن مرحوم تقسیم مى‏كند. وقتى مأمور خان از راه مى‏رسد، خود را در مقابل عمل انجام شده، مى‏بیند.

لذا كارى نمى‏تواند بكند. ولى زیرلب، اعتراضهایى را زمزمه مى‏كند. در این هنگام آیت‏اللّه ملكى استكان چاى را از جلوى وى برداشته به بیرون از اتاق پرت مى‏كند. آنگاه یك سیلى محكمى هم به بیخ گوشش مى‏نوازد.

چنانكه یك وقت رسم بر این شده بود كه وقتى كسى از دنیا مى‏رفت و وارث ذكور نداشت، اموالش به نفع خوانین و مالكین مصادره مى‏شد؛ ولى آیت‏اللّه ملكى در چند مورد با شجاعت و صلابت ستودنى جلوى خانهاى منطقه ایستاد و مانع از اجراى این سنّت شیطانى شد، به طورى كه وى خود قبل از این كه ایادى خانها برسند، در منزل میت حاضر مى‏شد و اموال را میان وارثان تقسیم و براى هر كدام سند و قباله تنظیم مى‏كرد.

همچنین در سالهاى قبل از اجراى قانون طاغوتى «اصلاحات ارضى رژیم شاه»، اراضى مسكونى مركز بخش (ترك) محل سكونت هزار خانواده (شش هزار جمعیت)، به یك مالك تبریزى تعلق داشت، برخى از ملّاكین ستمگر ناحیه در سر مى‏پروراندند تا زمینهاى او را با حیله و فریب به چنگ بیاورند ولى قبل از اقدام آنان با درایت و تدبیر آیت‏اللّه ملكى این اراضى توسط مالك قانونى آن به مردم ساكن منطقه بخشیده شد و به این وسیله دست تجاوز ظالمان از آن قطع گردید و آنان در راه نیل به اهداف پلیدشان ناكام ماندند.

آیت‏اللّه ملكى، محمدرضا شاه را نیز همانند پدرش؛ رضاخان، قلدر، ظالم و غاصب مى‏دانست و از طرق مختلف این احساس و اعتقاد را از خود بروز مى‏داد.

وقتى محمدرضا در اوائل سلطنت خود به آذربایجان و شهر میانه آمد، وى هرگز به استقبال از او حاضر نشد و در جمله معروفى، شاه را به «مار خفته در زمستان» تشبیه كرد و گفت: «فردا اگر تابستان فرا رسد و هوا گرم شود، هیچ كس از نیش زهرآلود و كشنده او در امان نخواهد بود.»

ساده زیستى‏

زندگى ساده و بى‏آلایش و در عین حال پرتلاش و جنب و جوش او مورد توجه و زبانزد همگان بود. خانه گلى‏اش در آذربایجان با این كه محل رفت و آمد بود، با چند گلیم پوشیده شده بود.

بعد از مهاجرت به قم هم با توسل به حضرت معصومه‏ سلام الله علیهاكه خود داستانى دارد، توانست خانه‏اى معمولى براى خود تهیه كند و با اینكه چندین‏بار از سوى افراد نیكوكار به وى پیشنهاد شد خانه مجللى برایش تهیه كنند ولى عزت نفس وى اجازه نداد كه این پیشنهاد را بپذیرد.

اهتمام به دعا و عبادت‏

به نماز اول وقت سخت مقید بود. از دوران جوانى به واسطه نذر، نمازهاى مستحبى روزانه «نوافل یومیه» را به خود واجب كرده بود و تا آخر عمر آن را بجا مى‏آورد.

ادعیه و مناجات و قرائت قرآن همراه با تأمّل و حال معنوى به ویژه سحرگاهان از كارهاى روزانه‏اش به شمار مى‏رفت و این عمل را به صورت دستورالعمل اخلاقى به دیگران نیز توصیه مى‏كرد. آن را دستورالعمل استادش مرحوم آیت‏اللّه شیخ مجتبى قزوینى به دیگران هم مى‏دانست.


منبع:

کتاب ستارگان حرم

نویسنده: عبدالرحیم اباذری

تهیه و فرآوری: علی فریادرس ، گروه حوزه علمیه