تبیان، دستیار زندگی
مُبین،قرآن کُد همه‌ی حقایق عالم هستی است. نسل جوان توجّه کنند اگر کسی با قرآن آشنا شود در قله‌ی هستی واقع می‌شود و با همه‌ی اسرار جهان و خودش آشنا می‌شود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فریب القاب را نخوریم!


قرآن باغی است که همه چیز دارد، علم الله است که به صورت لفظ آمده و مصداقش امام است. لا رطبٍ ولا یابسٍ الّا فی کِتابٍ مُبین، قرآن کُد همه‌ی حقایق عالم هستی است. نسل جوان توجّه کنند اگر کسی با قرآن آشنا شود در قله‌ی هستی واقع می‌شود و با همه‌ اسرار جهان و خودش آشنا می‌شود.


قرآن

فاقرؤا ما تَیَسَّرَ مِنَ القُران، پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) در ضمن وصایایشان به امیرالمؤمنین (علیه السلام) می‌فرمایند: "عَلیکَ بِتِلاوَةِ القُران فِی کُلِّ حالٍ؛ در هر حالی قرآن بخوان. با اینکه علی(علیه السلام) مجسّمه قرآن و حقیقتِ آن است ولی همه موظّف به خواندن قرآن هستند. قرآن علم الله است یعنی همه‌ی حقایق عالم در این قرآن است و مصداق آن امام است؛ امام هم علم الله است. گفته شده است اگر وقتی قرآن می‌خوانید شخص بزرگی آمد خواستید به او احترام کنید، قرآن را ببندید سپس بایستید و احترام کنید؛ امام حسین (علیه السلام) وقتی حضرت زینب (سلام الله علیها) بر ایشان وارد شدند همین کار را کردند، چون احترام به مؤمن مانند احترام به قرآن است.

این بحث‌های تجویدیِ اضافی، غیر از گرفتاری چیزی ندارد. قرآن نوراست، ذکر خداست، وسیله‌ی شناخت بهشت، جهنّم، انسان، دنیا و آخرت است، خصوصیّات انبیاء و فراعنه را مشخّص می‌کند. افسانه و داستان نیست، احسن القصص و شرح انسان است؛ می‌گوید انسان این است، مثل ابراهیم(علیه السلام) است یا نمرود، همچون فرعون است یا موسی (علیه السلام)، و می‌گوید مانند موسی(علیه السلام) و ابراهیم(علیه السلام) باشید نه نمرود و فرعون.

این انسان است که می‌تواند عصا را به سنگ بزند آب شود و به آب بزند سنگ شود، و انسان است که در آتش می‌رود سرد می‌شود - که اگر فرمان "یا نارُ کونی بَرداً وَ سَلاماً " نبود حضرت ابراهیم (علیه السلام) از سرما می‌مرد- این بشر است که آهن در دستش نرم می‌شود؛ از این داستان‌ها بین علماء زیاد داریم، یک حجّت الاسلامی در مجلسی نشسته بود، این آیه خوانده شد "وَ ألَنّا لَهُ الحَدید"، یک فرد روشنفکر مآبی گفت: مگر می‌شود آهن در دست نرم شود؟ آن حجّت الاسلام یک مجمعه ی مسی بزرگ و ضخیم را که آن جا بود برداشت و مثل کاغذ پاره کرد و گفت: "من یک آدم عادی هستم این کار را کردم آن وقت تو از پیامبر(صلی الله علیه وآله) این حرف را قبول نداری؟"

قرآن درس انسانیّت می‌دهد ولی مراحلی دارد که مربوط به اشخاص است، هر چه انسان بالاتر برود از آن بیشتر استفاده می‌کند. مثل یک باغ میوه که اگر مهندس کشاورزی آن را ببیند خاک و درختان آن را بررسی می‌کند، دیگری میوه‌ی آن را می‌خورد، یا قیمت باغ را تخمین می‌زند، اطّلاعات اشخاص مختلف است

فریب القاب را نخورید

اگر کسی دنبال القاب باشد بجز رسوایی در عالم آخرت چیزی ندارد. شما مهندسی، دکتری و یا مجتهدی، باید خدمت کنی به مردم؛ مردم هم دوستت دارند و به تو احترام می‌گذارند، وظیفه‌ی ما احترام است. خیلی پستی است کسی دنبال لقب باشد، خیلی کوچک و خودپرست است و در برزخ و آخرت رسوایی دارد.

قرآن برای همه‌ی مردم آمده است نه فقط برای علامه‌ی طباطبایی و ملّاصدرا و فخر رازی و فارابی و فقها؛ ظاهر قرآن را همه می‌فهمند. آب برای همه است، ولی دانشجو چون درس خوانده می‌گوید: آب را ترکیب شده از اکسیژن و هیدروژن، می داند، فرد بی سواد آن را نمی‌داند ، ولی آب را همه احتیاج داریم؛ این قرآن برای همه آب حیات است ولی بهره بری از آن برای متّقین است، کسانی که بخواهند از آن استفاده می‌کنند، مثل اینکه یک مهندس می‌تواند الماس را از معدن استخراج کند و من نمی‌توانم.

قرآن درس انسانیّت می‌دهد ولی مراحلی دارد که مربوط به اشخاص است، هر چه انسان بالاتر برود از آن بیشتر استفاده می‌کند. مثل یک باغ میوه که اگر مهندس کشاورزی آن را ببیند خاک و درختان آن را بررسی می‌کند، دیگری میوه‌ی آن را می‌خورد، یا قیمت باغ را تخمین می‌زند، اطّلاعات اشخاص مختلف است. قرآن باغی است که همه چیز دارد، علم الله است که به صورت لفظ آمده و مصداقش امام است. لا رطبٍ ولا یابسٍ الّا فی کِتابٍ مُبین، قرآن کُد همه‌ی حقایق عالم هستی است. نسل جوان توجّه کنند اگر کسی با قرآن آشنا شود در قله‌ی هستی واقع می‌شود و با همه‌ی اسرار جهان و خودش آشنا می‌شود.

درحدیثی آمده در مورد پیامبر(صلی الله علیه وآله) که "وَ کانَ خُلقُهُ قرآن" ، قرآن خُلقِ پیامبر(صلی الله علیه وآله) است، اگر کسی می‌خواهد پیامبر(صلی الله علیه وآله) را بشناسد، قرآن را بشناسد و برای شناخت قرآن باید شاگرد پیامبر(صلی الله علیه وآله)، یعنی علی(علیه السلام) را بشناسد که علم اوّلین و آخرین را دارد

مرحوم آیت الله حکیم در حقایق شرح کفایه آورده است که با بعضی از اساتید (منظور آیت الله نایینی است) رفته بودیم خدمت مرحوم آخوند ملّا فتحعلی، ایشان این آیه را بیان کرد " حَبَّبَ إلَیکُمُ الإیمان "؛ یعنی خدا ایمان را برای شما محبوب کرده است، و آن را تفسیر کرد تا سی شب و به سی طریق مختلف و صحیح و از خود آیه نه این که حاشیه برود، آخرش فرمود: "سی تایش را من بلدم، هفتاد بطن دارد که بعضی‌ها هستند که بلدند"، منظور ایشان امام نیست بلکه دیگر انسان‌هاست. عمق قرآن تمام شدنی نیست و اگر کسی بخواهد شرح قرآن را بداند باید نهج البلاغه بخواند، که خیلی روشن است و نیاز نیست اعلم علماء آن را بخواند. پدر علّامه مجلسی یعنی ملّآ محمّد تقی مجلسی که صاحب کرامات است در ترجمه ای که از شرح کتاب مَن لا یَحضُرُهُ الفَقیه کرده است می‌گوید: "در آیه ای هرچه فکر می‌کردم به نتیجه نمی‌رسیدم و تفاسیر و روایات موجود مرا قانع نمی‌کرد، در حالت خواب و بیداری پیامبر(صلی الله علیه وآله) را دیدم که نورش همه‌ی عالم را گرفته...، به حال آمدم در آیه فکر کردم، به خدای عزّوجلّ، علومِ لا تُحَدُّ ولا تُحصی یکباره بر قلبم ریخت". "لا یمسّه الّا المطهّرون" یعنی شرط طهارت است؛ انسانی که پاکیزه بشود و موانع را بردارد فیوضات بی نهایت بر او نازل می‌شود. ما اهلش نیستیم، معدن طلاست تو برو و کشفش کن، بی نهایت معنا و مطلب می‌توان از قرآن فهمید.

در حدیثی آمده در مورد پیامبر(صلی الله علیه وآله) که "وَ کانَ خُلقُهُ قرآن"، قرآن خُلقِ پیامبر(صلی الله علیه وآله) است، اگر کسی می‌خواهد پیامبر(صلی الله علیه وآله) را بشناسد، قرآن را بشناسد و برای شناخت قرآن باید شاگرد پیامبر(صلی الله علیه وآله)، یعنی علی(علیه السلام) را بشناسد که علم اوّلین و آخرین را دارد.

فرآوری : زهرا اجلال

بخش قرآن تبیان


منبع :

بیانات آیت الله امجد