تبیان، دستیار زندگی
فیلم یک سطر واقعیت،ساخته ی علی وزیریان در روز های جشنواره ی فیلم فجر به نمایش در امد ،به لزوم احترام به شعور مخاطب در این فیلم بی توجهی شده است
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مجتبی شاعری
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

توهین به روزنامه نگاران در یک فیلم


فیلم یک سطر واقعیت،ساخته ی علی وزیریان در روز های جشنواره ی فیلم فجر به نمایش در امد ،به لزوم احترام به شعور مخاطب در این فیلم بی توجهی شده است.


یک سطر واقعیت

گروهی بر این عقیده اند که هر هنری، فارغ از مفهوم اجتماعی، فلسفی و یا اخلاقی که ارائه می کند، اگر به اهل هنر پایبند بماند، برای امتیاز هنرمند خالقش، کافی خواهد بود. مثلاً وقتی کسی نقاشی می کشد، حتی اگر به مفهومی ورای آنچه دیگران اندیشیده اند، نپردازد و صرفاً الگو و مدل نقاشی را خوب به تصویر بکشد، نمره ی قبولی را خواهد گرفت، در داستان نویسی هم همین طور است بسیاری از منتقدین ادبی، پایبندی نویسنده به اصل داستان گویی را لزوم هدف نویسنده می دانند. حتی اگر این پیش فرض را برای شکل گیری اثری هنری بپذیریم، اندیشه ی خالق اثر، در چارچوب های منطقی باید مشخص باشد. این اصل حتی در هنر انتزاعی، هنر ابزورد یا گونه های سورئال هم وجود دارد. هر چند که گونه های ذکر شده شاید با اصول منطق مشایی و هنر افلاطونی در تضاد باشد یا دست کم از مواد آن استفاده نکند، با این حال اندیشه ی خالق اثر در سطح، عمق یا پس زمینه ی آن قابل رویت است. وقتی از اندیشه ی خالق اثر سخن به میان می آید قسمت عمده ی آن، احترامی است که به  اندیشه ی مخاطب گذاشته می شود. برای نوشتن داستان یا نمایش نامه و یا ساختن یک فیلم ، روند اتفاقات و مولفه های ساخت هویت شخصیت ها، فارغ از نتیجه گیری اخلاقی، اجتماعی یا فلسفی، نشانه ی احترام به شعور مخاطب است.

یک سطر واقعیت ساخته ی علی وزیریان با فیلم نامه ای از خود کارگردان است. حضور بازیگران شناخت شده ای چون حسینی یاری، مهراوه ی شریفی نیا، همایون ارشادی و رضا ناجی این تصور را به ذهن می دهد که فیلم خوبی، خواهید دید اما...

با این وجود برای جامعه ای که ارزش های مشخصی دارد و گفتمان ضامن این ارزش ها،محل بحث اندیشمندانی فراتر از مرزهای میهنی است،زدن پنبه ی صنف یا گروهی تا این حد جانبدارانه،بی انصافی است.

داستان فیلم، حکایت مدیر مسئول یک مجله ی فرهنگی است که به جهت نداشتن مخاطب با مشکلات مالی مواجه شده است. همین مشکلات، مجله فرهنگ فاخته را به مرز تعطیلی می کشاند، که به ناگهان تماسی تلفنی از سوئد، اوضاع را دگرگون می کند. خانمی، قوامی نام ادعا می کند که از طرف یک شرکت معتبر قرار است جایزه ای به مبلغ پانصد هزار یورو به مجله مذکور پرداخت کنند به شرط آن که بخشی از مبلغ اهدایی به فعالان وبلاگ نویسی پرداخت شود. شایگان (مدیر نشریه) با استقبال از این پیشنهاد، عازم استانبول می شود تا جایزه اش را دریافت کند. شایگان تصمیم می گیرد با گرفتن مبلغ جایزه و ندادن سهم وبلاگ نویسان به کانادا مهاجرت کند. در استانبول، شرط پرداخت جایزه را، پرداخت 25 هزار یورو از طرف خودش عنوان می کنند. او هم می پذیرد. 25 هزار یورو را می پردازد و بعد می فهمد که سرش کلاه رفته است. همین! این قصّه ی فیلمی است که نه در قالب تله فیلم که برای سینما تهیه شده است به هزینه ی سنگین فیلم، سفر به خارج از کشور و هزینه ی اقامت عوامل فیلم را هم باید اضافه کرد.

یک سطر واقعیت

حتی اگر به پایبندی به اخلاق و احترام به صنوف یک جامعه معتقد نباشیم، پذیرش منطقی اتفاقات رویداده در فیلم، نوعی توهین به شعور مخاطب است. کارهایی که مدیر مجله می کند نشانه ی بدذاتی او نیست نشانه ی بلاهت او و اطرافیانش است. برای وعده ای که نمونه ی قبلی نداشته و وابسته به منطق نیست، هیجان زده می شود و به همه ی خواسته های طرف مقابل تن می دهد. کارگردان و تهیه کننده باید از حضور در جشنواره، خوشحال نباشند. شاید اگر در فصول اکران سینماها این فیلم پیش از دیده شدن در جشنواره ی فیلم فجر، به روی پرده می رفت امیدی به فروش نسبی وجود داشت، امّا با امواج منعکس از اکران جشنواره ای و نظر اهل فن و مخاطب عام، سرنوشت این فیلم در گیشه تا حدود زیادی مشخص می شود.

یک سطر واقعیت

با این وجود برای جامعه ای که ارزش های مشخصی دارد و گفتمان ضامن این ارزش ها، محلّ بحث اندیشمندانی  فراتر از مرزهای میهنی است، زدن پنبه ی صنف یا گروهی تا این حد، جانبدارانه، بی انصافی است. تحلیل شخصیتی صنف مطبوعاتی براساس آنچه از افعال شان مشخص است یا پیش از این دیده شده با اغماض، شاید پذیرفته شود ولی آنچه در این فیلم به خورد مخاطب داده می شود، نوعی اتهام است. رشوه گرفتن آن هم از اتباع کشوری بیگانه، توسط یک نفر از جامعه مطبوعات و رسانه، در همان یک نمونه ی به تصویر کشیده شده هر چند خیالی و غیرواقعی، خلاصه نمی شود. اشاعه ی ذهنیت غلط است. شایعه سازی برای قشری است که بار عمده ی فرهنگی جامعه را هم سو با مراکز آموزشی و دانشگاهی بر دوش می کشند. از میان آراء اهل رسانه، آن نظریاتی مورد توجه قرار می گیرد که پدید آورندگانشان از مراکز علمی آمده باشند. هر چند که اگر بپذیریم که از طرف بیگانگان تلاش هایی که معطوف به تطمیع مالی برای برخی گروه ها، صورت می گیرد امّا برخورد ابلهانه و بدون فکر از طرف شخصیت اول فیلم، بیش از آن که بی توجهی یا حتی اعتراض از طرف تماشاچی فیلم ایجاد کند، به خنده ای بلند تبدیل می شود.

مجتبی شاعری

بخش سینما و تلویزیون تبیان