تبیان، دستیار زندگی
او روبروی ماست . بازیکنی که شاید تنها چند دقیقه تا دی کارمو شدن فاصله داشت اما حالا قهرمان است برای پرسپولیسی ها.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ایمون زاید از داربی می‌گوید


او روبروی ماست . بازیکنی که شاید تنها چند دقیقه تا دی کارمو شدن فاصله داشت اما حالا قهرمان است برای پرسپولیسی ها.

ایمون زاید-داربی-استقلال و پرسپولیس

ایمون زاید این روزها ستاره لیگ برتر است. این بازیکن ایرلندی ، لیبیایی که قبل از رسیدن دنیزلی به تهران از سوی کادر مدیریتی تیم جذب شده بود ، در این مدت تنها برای تیمش 90 دقیقه بازی کرده و در بازی اولش انتقادهای بسیاری را به همراه داشت. بسیاری او را خریدی بد لقب داده بودند و تعدادی از روزنامه ها ، حتی سردار جمشید زارع ، قائم مقام تیم را برای خرید این بازیکن متهم می کردند اما درخشش او در 10 دقیقه و هت تریکش در دربی همه معادلات منتقدان پرسپولیس را به هم ریخت و از این پس او ستاره درخشان طرفداران تیمش است. صحنه چرخش و گل ایمون در دقیقه 92 بازی استقلال تا مدت ها نه از ذهن استقلالی ها می رود و نه البته پرسپولیسی ها. او به سادگی مدافع و دروازه بان ملی پوش استقلال را مقهور توانمندی خود کرد.

مهاجمی که به رغم دقایق کمی که برای تیمش بازی کرده بود ، روی اعصاب هم تیمی هایش بود. کم نبودند بازیکنانی که می گفتند ، ایمون حاصل تلاش دلالیسم در فوتبال ایران است. مهاجمی که در بی سامانی روزهای پس از اخراج استیلی و نیامدن دنیزلی به پرسپولیس پیوست. این بازیکن 28 ساله اما در ده دقیقه طلایی همه کار کرد. استارت زد ، توانایی شوت زنی اش را به رخ کشید ، دریبل زد و نشان داد با این قامت بلند ، روی هوا هم عالی سر می زند. او حالا ستاره پرسپولیسی هاست. هت تریک در دربی و حماسه سازی از یک کابوس .

*از بازی شروع کنیم؟ گفتی صبح شاید باورم شود که 3 گل زده‌ام!

(خنده) بله... هنوز نمی‌دانم چه اتفاقی افتاده است. بعد از اینکه با هم حرف زدیم، من رفتم در رختکن دیدم همه چقدر خوشحال هستند، مخصوصاً هواداران. واقعاً یک شب رؤیایی بود. هنوز باورم نمی‌شود.

*شنیدی دیشب در اغلب شهرها طرفداران جشن گرفته‌اند؟

نه؛ من چیزی نشنیدم. ولی بعد از بازی دیدم همه بازیکنان در رختکن می‌زنند و می‌رقصند حتی در اتوبوس. برای من کمی عجیب بود. فکر می‌کردم فقط طرفدارها از این کارها می‌کنند. انگار کاپ برده بودند ولی بعد دوستانم به من گفتند که اینجا دربی فرق دارد با همه بازی‌ها.

*بعد از بازی به تو گفتیم الان قهرمان طرفداران شده‌ای، شاید درک نمی‌کردی دقیقاً داریم از چه چیزی حرف می‌زنیم ولی لحظه‌ای که وارد اتوبوس شدی همه بازیکنان بلند شدند و برای تو کف زدند. چیزی که ما دیدیم همه داشتند می‌رقصیدند.

خیلی عالی است که 3 گل زدم. همه بازیکنان از من تشکر کردند. ما 10 نفره بودیم، دو بر صفر هم عقب بودیم. سعی و تلاش همه بازیکنان بود. قابل باور بود می‌بریم. من گل زدم ولی همه بازیکنان تلاش کردند. همه عالی بودند. اولین گلی که زدم نوری پاس داد، می‌توانست بهترین پاس دنیا باشد. سانتر مهدوی‌کیا بی‌نظیر بود. دقیقاً همانی بود که می‌خواستم. گل سوم هم عالی بود. از موقعیت کرنر برای من توپ را فرستاد. سه گل زدم ولی گل‌ها را به حساب تک‌تک بازیکنانی می‌گذارم که در زمین بازی حضور داشتند. ما مستحق این نتیجه بودیم و آن برد بود.

*گلی اولی که زدی، شاید بچه‌ها با اکراه پاس دادند. ایمان به اینکه بتوانی توپ گل کنی، بعد از بازی اول کمی غیرقابل باور نبود. اینکه آن‌طور توپ را از مدافع تیم‌ملی رد کردی و به گلر تیم‌ملی گل زدی، همه تو را باور کردند. انگار تو شدی فوروارد هدف...

من 4 هفته بیشتر نیست که آمده‌ام. نباید زیاد از من شناخت داشته باشند یا من از بچه‌ها. این تازه سومین بازی من بود. یک 45 دقیقه داشتم با یک 30 دقیقه. آنها هنوز نمی‌دانند که من می‌توانم خوب باشم یا نه. مطمئناً من می‌توانم بهتر باشم. خوشبینم که این بتواند یک آغاز خوب باشد و بتوانیم خودم را بالاتر بکشم.

من پارسال 24 گل زدم. بهترین گلزن ایرلند بودم و بهترین بازیکن. من اعتماد به توانایی‌هایم دارم. می‌توانم گل بزنم. خوشبینم که بیشتر بتوانم گل بزنم، چه با سر و چه با پا. این بخش کوچکی از توانایی‌های من بود. همه‌چیز دست به دست هم داد و بعضی وقت‌ها این اتفاق‌ها می‌افتد و دیشب هم برای من رخ داد

*پنج‌شنبه روز تو بود. با پا گل زدی، با سر، از عمق زدی. یک نمایش کامل داشتی. کلاً همیشه این‌طور است یا روز شما بود و روز شانس تو؟

من پارسال 24 گل زدم. بهترین گلزن ایرلند بودم و بهترین بازیکن. من اعتماد به توانایی‌هایم دارم. می‌توانم گل بزنم. خوشبینم که بیشتر بتوانم گل بزنم، چه با سر و چه با پا. این بخش کوچکی از توانایی‌های من بود. همه‌چیز دست به دست هم داد و بعضی وقت‌ها این اتفاق‌ها می‌افتد و دیشب هم برای من رخ داد.

*چطور از اروپا ول کردی و به ایران آمدی. این سؤالی است که خیلی‌ها دارند.

من می‌خواستم یک چالش و تجربه جدید در زندگی داشته باشم. می‌دانستم پرسپولیس بزرگ‌ترین باشگاه ایران است. خیلی برایم جالب بود که بیایم این باشگاه بزرگ آسیا را ببینم. فقط چون پرسپولیس بود، آمدم. نمی‌دانم باور می‌کنید یا نه، ولی قرارداد من هم بالا نیست.

*یک سؤال اساسی وجود دارد، چرا وقتی بهترین گلزن شدی، نرفتی در کشوری مثل انگلیس بازی کنی؟

از بین کسانی که در بریتانیا بازی می‌کنند و می‌درخشند، عده‌ای به لیگ‌برتر انگلیس می‌روند که سن‌شان زیر 24 سال باشد. اگر آقای گل بودم و زیر 24 سال، شک نکنید به جای ایران می‌رفتم لیگ‌برتر.

*تا آنجا که می‌دانیم تو قبل از آمدن به ایران، دو سه ماه بیرون بودی.

لیگ ایرلندجنوبی زودتر از لیگ‌‌های دیگر تمام می‌شود. در آن زمان نقل و انتقالات اروپا باز نبود و بهترین زمان این بود که من بیایم شرق و در لیگ ایران یا کشورهای دیگر آسیایی بازی کنم.

*الان اس‌ام‌اس‌‌های جدید برایت می‌سازند. حتماً از دیروز باخبر شده‌ای، مثلاً یک اس‌ام اس درست کرده‌اند که ابتدا نوشته ایمون زاید، بعد نوشته‌اند اگر این اسم را برای سه نفر از دوستانت بفرستی بعد از 10 دقیقه اخبار خوشی می‌شنوی‌‌‌؛ رحمتی شک کرد سه گل خورد!

(خنده طولانی)

*در اروپا از این‌جور چیزها وجود دارد؟

اتفاقاً من بعد از بازی رفتم هتل که بخوابم، عروسی بود. همه عروسی را ول کردند و آمدند سمت من. با خودم می‌گفتم اینجا چه خبر است.

*می‌توانی دنیزلی را با یکی از مربیانی که داشتی، مقایسه کنی؟

او بزرگ‌ترین مربی است که تا حالا دیده‌ام. نمی‌توانم دنیزلی را با کسی مقایسه کنم. احترام زیادی برای مربیان قبلی قابل هستم ولی دنیزلی یکی از بهترین مربیانی بوده که تا حالا با او کار کرده‌ام. در آینده می‌تواند چیزهای جدید به همه نشان دهد.

*اگر پرسپولیس 5 دقیقه دیرتر گل را می‌زد، ممکن بود اتفاقاتی بیفتد و شعارهای زیادی داده شود. ممکن بود خود تو بشوی هدف شعارها. معمولاً این‌جور مواقع فوروارد سیبل می‌شود، آن هم فورواردی که دو گل نزده است. این اتفاق برای دی‌کارمو یا مهاجمان دیگر افتاده است. در آن لحظه فکر می‌کردی ممکن است بگویند تو بازیکن خوبی نیستی؟

من هرگز به این موضوع فکر نمی‌کنم. اگر فکر می‌کردم که نمی‌توانستم گل بزنم. من مثبت فکر کردم. هر موقع احساس کردم می‌خواهم بروم به زمین، گفتم باید بهترین باشم. باید هر موقعیتی داشته باشم، گلش کنم. اصلاً جایی نبوده که فکر کنم اگر گل نزنم قرار است فحش بشنوم.

ایمون زاید-داربی-استقلال و پرسپولیس

*تو در ایرلند عادت داشتی به هت‌تریک کردن. این عادت توست؟

پارسال دو بار این کار را کردم.

*فاصله زمانی بین هت‌تریک‌ها چقدر بود؟

یک بار در نیمه دوم چهار گل زدم. وقتی 19 سالم بود در لیگ ایرلند هت‌تریک کردم در 7 دقیقه. برای خودم رکوردی دارم! اگر در ویکی‌پدیا هم بروید می‌توانید پیدا کنید که رکوردش مال من است.

*تو که این‌قدر خوب بازی کردی در 20 دقیقه، چرا در آن 45 دقیقه بازی ذوب‌آهن خوب نبودی؟

من یک موقعیت در بازی ذوب‌آهن داشتم، شاید اگر گل می‌شد مقابل استقلال هت‌تریک نمی‌کردم! من تازه آمده‌ام، زمان می‌برد. هنوز صد‌درصد آماده نیستم. هنوز آماده نیستم واقعاً...

*با این سه گلی که زدی، نیمکت‌نشین کردن تو سخت است. بی‌شک بازی بیشتری به تو می‌رسد. لیگ قهرمانان آسیا هم که دارد شروع می‌شود. اگر تایم بیشتری به تو برسد، قطعاً می‌توانی بهتر کار کنی، درست است؟

این تصمیم مربی است که من بازی کنم یا نه. قبلاً گفته بودم که نیاز به زمان دارم. همه بازیکنان دوست دارند بازی کنند. من اطمینان دارم به دنیزلی. دیگر تصمیم مربی است؛ ممکن است دنیزلی من را بگذارد روی نیمکت و بگوید تو هنوز بازیکن 90 دقیقه نیستی.

*تو خودت چه فکر می‌کنی؟ 90 دقیقه‌ای هستی؟

هنوز صد‌درصد آماده نیستم. 45 دقیقه، 70 دقیقه... من می‌توانم بازی کنم ولی باید رو ‌راست به شما بگویم آمادگی 90 دقیقه را ندارم.

*شانسی که آوردی این بود که به مرور بازی کردی. استقلال دقیقاً بر عکس پرسپولیس در این زمینه عمل کرد. ساموئل را سریع بازی داد و نگاه‌ها نسبت به این بازیکن برگشت. فکر می‌کنی چنین موضوعی چقدر به تو کمک کرد؟

اگر این سؤال را دو هفته پیش می‌پرسیدید، نظرم مخالف بود. می‌گفتم می‌خواهم بازی کنم ولی الان احساس می‌کنم تصمیم مفیدی بوده است. من دو هفته پیش با دنیزلی حرف زدم، در این رابطه از او پرسیدم. دنیزلی گفت من تشخیص می‌دهم الان بازی نکنی، بهتر است بنشینی و بازی را ببینی و به شرایط نزدیک شوی، آن‌وقت می‌توانی بهتر بازی کنی. الان می‌فهمم دلیل حرف‌‌هایش چه بود.

*بدون رودربایستی، نظر تو درباره کیفیت مهاجمان پرسپولیس چیست؟

هاشمیان بازیکن بزرگی است. در آلمان بازی کرده و تجربه زیادی دارد. هادی نوروزی تازه از مصدومیت برگشته است. مقابل استقلال نتوانست توانایی‌‌اش را نشان بدهد ولی مطمئناً بهتر خواهد شد. اولادی هم در تمرینات من را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. رقابت بسیار تنگاتنگ و سختی داریم. ما چهار مهاجم هستیم، آرزو می‌کنم که بتوانم بازی کنم. برای آنها احترام زیادی قابل هستم.

*درباره سقف قرارداد تا به حال چیزی شنیده‌ای؟ اگر امسال 20 تا هم بزنی، سال بعد دوباره باید زیر سقف بگیری!

قانونی است که لیگ گذاشته و باشگاه‌ها باید آن را رعایت کنند.

*بوده جایی دیگر؟

نه؛ من اصلاً نشنیدم در کشوری چنین محدودیتی وجود داشته باشد. طبیعی است ولی فرق می‌کند اگر 10 گل بزنی یا 100 گل. وقتی بهتر هستی باید پول بیشتری بگیری.

*درباره کارلوس کروش هم دوست داریم نظر تو را بدانیم.

من هوادار منچستر هستم، از بچگی این تیم را دوست داشتم. از خیلی وقت پیش او را می‌شناسم، مخصوصاً از زمانی که مربی منچستر شد. از کاظمیان درباره کروش پرسیده‌ام و دوست دارم بیشتر از او بدانم و با او آشنا شوم.

*فکر می‌کنی حضور این مربیان چقدر می‌تواند کمک کند به فوتبال ما و آیا روی حضور مهاجم‌‌های خوب در ایران تأثیر دارد؟

من تازه به لیگ ایران آمده‌ام، کم‌کم دارم اطلاعاتم را بالا می‌برم و می‌فهمم اینجا چه خبر است. ولی مربیانی مثل کروش که در ایران کار می‌کنند، قطعاً برای بازیکنان خارجی جذابیت دارند که تشویق بشوند و بیایند اینجا. همه بازیکنان دوست دارند فرصتش را داشته باشند تا برای این نوع مربیان بازی کنند.

*تو بعد از بازی خیلی حرف از معجزه می‌زدی. ما مسلمان‌ها به معجزه اعتقاد زیادی داریم. هنوز روی حرفت هستی؟

من هم مسلمانم. پدرم لیبیایی است. قطعاً اعتقاد به معجزه دارم. وقتی تیم 10 نفره است، طرفداران استادیوم را از روی ناامیدی ترک کنند و ما این‌طور می‌بریم... خب می‌توانیم اسمش را معجزه بگذاریم. این‌طور بردن یک معجزه است.

هنوز صد‌درصد آماده نیستم. 45 دقیقه، 70 دقیقه... من می‌توانم بازی کنم ولی باید رو ‌راست به شما بگویم آمادگی 90 دقیقه را ندارم

* وقتی داشتند استادیوم را ترک می‌کردند، نظر تو درباره حرکت آنها چه بود؟

می‌توانم درکشان کنم، بعد از اتفاقاتی که افتاد. از آن طرف طرفداران استقلال خیلی خوشحالی می‌کردند و طرفداران ما ناامید بودند. در آن هوای فوق‌العاده سرد آمدند و ما را تشویق کردند، به همین دلیل حرکتشان قابل درک است. ولی برای آنهایی که ماندند و دوباره تیم را تشویق کردند، احترام زیادی قابل هستم. این سه گل را تقدیم می‌کنم به آنها، حتی آنهایی که از تلویزیون بازی را دیدند.

*تا حالا این‌طوری سه گل به دروازه‌بان اول یک کشور زده بود؟ با این فاصله؟

من نزده بودم. می‌دانستم او گلر خوبی است ولی نمی‌دانستم بهترین گلر ایران است. اونی که 3 تا خورد، شماره یک تیم‌ملی‌تان است؟!

*یعنی اگر می‌دانستی، نمی‌زدی؟

(خنده)

*تو از کدام مهاجم اروپایی بیشتر الگو می‌گیری؟

رونالدوی برزیلی. همیشه دوست داشتم مثل او باشم. شب قبل از بازی چند کلیپ از او دیدم.

*اتفاقاً امروز خبر بدی از رونالدو رسید. اینکه ممکن است به‌خاطر چاقی سکته کند.

اوه، خبر بدی بود.

*ما فکر می‌کردیم کنی داگلیش یا ایان رایت را بگویی...

من لیورپول را دوست ندارم! من در انگلیس، منچستری هستم و خانواده‌ام هم عضو کلوپ هواداران آرسنال هستند.

*از بین تیم‌ها چه تیمی را دوست داری؟

خب معلوم است، بارسلونا.

*بعد از علی دایی در همه این سال‌ها پرسپولیس فوروارد نوک نداشته است. شاید محسن خلیلی کمی این را جبران کرد. فوتبال ما فورواد نوک و هدف کم دارد. الان با این اتفاق که افتاد، پرسپولیسی‌ها امیدوارند تیم دیگر جلو بماند. به این فکر کرده‌ای؟ توانایی 90 دقیقه جنگیدن را داری؟ دنیزلی هم گفته بود من خوابم نمی‌بره چون ساختار دفاعی‌ام مشکل دارد.

شاید. ولی علی دایی که شخصیتی کاملاً شناخته‌شده است. در ایرلند هم همه او را می‌شناسند. من نمی‌توانم خودم را با کسی مقایسه کنم ولی خیلی دوست دارم مفید باشم و بتوانم یک مهاجم نوک و هدف خوب باشم.

*دو سؤال داریم، اول اینکه بعد از بازی و در رختکن که بزن و برقص بود، از حرکت کدام بازیکن تعجب کردی و دوم اینکه علی کریمی به تو چه گفت؟

همه بازیکنان، همه تیم. من نمی‌توانم یک نفر را بگویم. همه خوشحال بودند. علی کریمی هم به من گفت خسته نباشی و تبریک گفت. او می‌توانست خوشحال‌ترین آدم باشد.

*شنیده بودیم گفته است فکر نمی‌کردیم این‌قدر بازیکن خوبی هستی؟

غیرمستقیم شنیدم.

*می‌دانی علی کریمی جادوگر فوتبال ایران است؟

از روزی که آمدم در تمام بازی‌هایی که حالا بودم یا نبودم، همیشه گفته‌ام او بهترین بازیکن زمین بوده.

*می‌دانی او خیلی محبوبیت دارد، نه به‌خاطر کارهایش در زمین، بلکه حتی به‌خاطر کارهای خارج از زمین.

او واقعاً باشخصیت است، در زمین و خارج از زمین. دوست دارم بیشتر علی کریمی را بشناسم.

*برای تو کامنت‌‌های زیادی گذاشته‌اند روی سایت خبرآنلاین. دوست داریم حرف‌‌های طرفداران را برای تو بخوانیم.

حتماً.

ایمون زاید-داربی-استقلال و پرسپولیس

*یکی نوشته زنده باد ایمون تاج...!

(خنده)

*خب اینترنت ما خیلی وحشتناک است و الان دقیقاً اینترنت ما قطع شد. راستی مشکل خانه تو حل شد؟

راضی‌ام از زندگی در هتل. هتل خوبی است.

* وقتی استقلال گل دوم را زد، تو نگاه می‌کردی به کنار زمین؟

بعد از گل دوم، من دیدم مربی استقلال داشت دست می‌زد. صحنه خاصی بود. تصویر او جلویم مانده بود. داشتم خودم را گرم می‌کردم. اتفاقاً دوباره این تصویر را در برنامه 90 هم دیدم. بعد از آن بازی، درست است هنوز استقلال بالای جدول است و پرسپولیس نتوانسته زیاد موفق باشد ولی خیلی خوشحالم که توانستیم ببریم و طرفداران را خوشحال کنیم.

*واقعاً وسوسه نشدی که آن صحنه را جبران کنی؟ حرکت تحقیر‌آمیز بود، همین وسوسه‌ات نکرد؟

موقعی که اولادی از زمین بازی اخراج شد، فکر کردم دیگر غیرممکن باشد ببریم. وقتی مهدوی‌کیا آمد تو زمین، یکی دو کرنر به‌دست‌آوردیم. مهم‌ترین لحظه بازی وقتی بود که من اولین گل را زدم. به محض اینکه زدم، آن روحیه و انگیزه در تیم ایجاد شد که می‌توانیم ببریم. کل تیم به این اعتقاد رسیدند. وقتی گل دوم را زدم، بچه‌ها گفتند قطعاً می‌بریم. به آن فکر نکردیم که دیگر چند نفریم، یکی کم است یا کسی اخراج شده. با قلب‌مان بازی کردیم و بردیم.

* خب الان اینترنت کمی درست شد. پای صحنه شادی تو نوشته‌های زیادی وجود دارد، مخصوصاً تبریزی‌ها کیف کرده‌اند! ظاهراً قلعه‌نویی هم تو را دیده و کلی حال کرده.

خب من که قیافه‌ها را نمی‌شناسم ولی خیلی‌ها در هتل می‌گفتند دمت گرم!

*یکی دیگر گفته هرچند دلاری که گرفتی نوش جانت.

(خنده)

*یکی دیگر نوشته می‌دانی چه کار بزرگی کردی و حیات دوباره‌ای به طرفداران بخشیدی؟

خوشحالی همین هواداران، بهترین احساس را به من می‌دهد.

*تو یک‌شبه راهی را رفتی که شاید یک مهاجم در 10 سال در فوتبال ایران می‌رود. بی‌شک به‌خاطر شرایط خاص دربی بود...

واووو!

*یکی برایت نوشته دستت درد نکند با کولاکی که کردی. از این بعد استقلالی‌ها هر وقت اسم خودشان را بیاورند، اسم تو را هم می‌آورند.

(خنده دوباره بدون پاسخ)

*یکی نوشته خودت را ایرلندی می‌دانی یا لیبیایی؟

ایرلندی. من ایرلند را دوست دارم.

*درباره سیاست دوست داری حرف بزنیم؟ درباره قذافی از تو پرسیده‌اند.

وحشتناک بود. چه بلاهایی سر کشورمان آورد. از وقتی که رفته، حالا خیلی چیزها بهتر شده.

*بعد از اینکه رفتی تیم‌ملی لیبی و صحنه‌ها را دیدی، فکر می‌کردی که مردم بتوانند پیروز بشوند؟

نه؛ وقتی اولین‌بار سال 2010 رفتم آنجا و اولین بازی را مقابل زامبیا انجام دادم، پسر قذافی یعنی محمد آمد برای ما صحبت کرد. موقعی که آمد حرف بزند، جو سنگین و وحشتناکی بود. می‌گفتند کسی نباید حرف بزند چون این دارد حرف می‌زند. واقعاً وحشتناک بود و نمی‌توانستیم نظراتمان را بگوییم.

* سعدی قذافی آن موقع رئیس فدراسیون فوتبال لیبی بود و الان جزو کادرفنی نیجر است. حس مردم نسبت به آنها چطور بود؟

واقعاً؟

* بله، الان در جام ملت‌های آفریقا هست.

نمی‌دانستم. من فکر می‌کردم اینها رفته‌اند و چیزی ازشان باقی نمانده است.

* روزی که اعلام شد قذافی مرده و اتفاقات خوبی در کشورش افتاده، چه حسی داشتی؟

خانواده‌ام واقعاً خوشحال بودند، خودم هم همین‌طور. می‌دانستیم آن روزها تمام شده...

*فکر می‌کنی لیبی می‌تواند یک کشور موفق اسلامی شود و حتی پدر و مادرت تصمیم بگیرند که برگردند به کشورش خودشان؟

مادرم ایرلندی است ولی به مرور همه‌چیز بهتر می‌شود. صد‌درصد در چند سال آینده همه‌چیز بهتر می‌شود.

بخش ورزشی تبیان

منبع : خبرآنلاین