تبیان، دستیار زندگی
زن جوان كه چندی قبل به یک نیازمند كمک مالی كرده بود تصور نمی‌كرد این اقدام خداپسندانه وی سرنخی برای پیدا شدن كیف دستی گمشده‌اش باشد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اتفاقی شبیه معجزه


زن جوان كه چندی قبل به یک نیازمند كمک مالی كرده بود تصور نمی‌كرد این اقدام خداپسندانه وی سرنخی برای پیدا شدن كیف دستی گمشده‌اش باشد.


تقدیم محبت

«نسرین» زن جوانی كه چند روز قبل كیف دستی‌اش را گم كرده بود در حالی كه ماجرای پیدا شدن كیف خود را اتفاقی شبیه معجزه می‌دانست در تشریح ماجرا گفت: یک روز عصر در حالی كه مقدار زیادی خرید كرده بودم برای رفتن به خانه سوار یک خودروی مسافربر شخصی شدم اما هنگام پیاده شدن كیف دستی‌ام را داخل خودرو جا گذاشتم كه دقایقی بعد متوجه گم شدن كیفم شدم اما خودرو از محل دور شده و من هیچ نشانی از آن نداشتم. این در حالی بود كه داخل كیفم تمام مدارک مهم شناسایی، كارت‌های بانكی، دسته چک و حدود 200 هزار تومان پول نقد بود. در واقع گم شدن كیفم به منزله از دست رفتن تمام مدارک زندگی‌ام بود. شب تا صبح نخوابیدم و از آنجا كه هیچ شماره تلفن یا نشانی از محل زندگی خود و همسرم داخل كیف نبود هرگز تصور نمی‌كردم كیف و مداركم پیدا شود. در واقع فكر می‌كردم كیفم سرقت شده باشد.

اما غروب روز بعد در كمال ناباوری اتفاق عجیبی برایم افتاد. زن جوانی با تلفن همراهم تماس گرفت و گفت: كیف دستی شما پیدا شده است. در حالی كه از شدت تعجب شوكه شده بودم پرسیدم شما چه كسی هستید؟ كیفم را كجا پیدا كردید؟ اصلاً شماره تماس مرا از كجا آوردید؟ كه زن جوان با خنده گفت: «یادتان می‌آید چند روز قبل شما به من كمک مالی كردید؟» آنقدر ذهنم مشغول بود كه اصلاً یادم نیامد. اما زن جوان با بیان چند نشانه و مشخصات دیگر بالاخره كمكم كرد تا موضوع را به یاد بیاورم. اما این بار تعجبم بیشتر شد و پرسیدم: كیف من دست شما چه می‌كند؟

حالا مطمئن هستم كاری كه برای رضای خدا انجام شود هیچ وقت بی‌اجر و مزد نمی‌ماند

وی گفت: كیفتان را داخل خودروی مسافربر جا گذاشته بودید. راننده هم آن را به یک دكه‌دار در حوالی پل سیدخندان همان محلی كه از خودرو پیاده شدید، داده و از او خواسته بود هر طور شده صاحبش را پیدا كند. مرد دكه‌دار هم محتویات كیف شما را بررسی كرده و فقط یک شماره تلفن پیدا كرده بود.

محبت

وقتی با من تماس گرفت و گفت یک كیف پیدا كرده و اسم شما را از روی كارت شناسایی‌تان خواند به نظرم اسم آشنا آمد با این حال همان موقع شما را به یاد نیاوردم تا اینكه بعد از بررسی شماره تلفن‌هایی كه داخل گوشی تلفن همراهم بود اسم و شماره تلفن شما را دیدم و بلافاصله تماس گرفتم. حالا هم كیف دستی شما پیش همان مرد دكه‌دار است.

پس از پایان این تماس تلفنی با عجله به سراغ مرد دكه‌دار رفتم و پس از معرفی خودم و اثبات هویتم كیف را تحویل گرفتم. مرد دكه‌دار كه همراه همسرش داخل همان دكه زندگی محقر و ساده‌ای داشتند وقتی می‌خواستم برای تشكر و قدردانی از زحمتی كه برای یافتن من و رساندن كیفم كشیده بودند مبلغی به آنها بدهم در حالی كه بشدت از پذیرفتن پول خودداری می‌كرد، گفت: دخترم! لطفاً اجر مرا با مزد، بی‌منت نكن من به خاطر خدا این كار را كردم.

زن جوان در ادامه گفت: حالا مطمئن هستم كاری كه برای رضای خدا انجام شود هیچ وقت بی‌اجر و مزد نمی‌ماند.

بخش اجتماعی تبیان


منبع:ایران