تبیان، دستیار زندگی
آیة 59 سورة نساء ( صفحة 87 )، یکی از مهم‌ترین‌مسائل اسلامی را مطرح می‌کند. این آیة می‌فرماید: «یا أیُّهَا الَّذینَ‌آمَنوا، أطیعُوا الله، وَ أطیعُوا الرَّسول، وَ اُولِی الأمرِ مِنكُم»؛ «ای اهل ایمان، اطاعت‌کنید خدا را و اطاعت‌کنید...
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : خسرو داودی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اطاعت اُولِی‌ الأمر

(برنامه های صبحگاه)

قرآن کریم

مقدمه:

می دانیم که شروع روز دانش آموزان با یک برنامه صبحگاهی مناسب علاوه بر پرورش روح معنوی دانش آموزان، در بالا بردن سطح آموزشی آن ها از لحاظ یادگیری تاثیرگذار است.

به عنوان مثال اگر معلم پرورشی مدرسه بتواند هر هفته یک کلاس را برای برگزاری برنامه های صبحگاه مدرسه انتخاب و هدایت نماید:

اول: تمام دانش آموزان طبق استعداد خود در امور و انجام برنامه ها مشارکت می نمایند.
دوم: طبق ایام اله برای پیدا کردن مطالب مناسب روز اجرای برنامه به دنبال مطالبی از قبیل شعر، مقاله، طنز و غیره هستند.
سوم: مراسم آغازین مدرسه از یکنواخت بودن و احیاناً خسته کننده بودن به پویایی و سرشار بودن تبدیل می شود.

یکی از کارهایی که در اکثر مدارس کشور عزیزمان انجام می شود، خواندن آیاتی از قرآن مجید می باشد، در این زمینه چنان چه دانش آموزان بتوانند علاوه بر شنیدن آیات، با مفاهیم متعالی این معجزه الهی آشنا شوند، بی شک به هدف والای نزول وحی رهنمون گشته ایم.

در این راستا، مرکز یادگیری جهت غنی سازی برنامه های صبحگاه مدارس، به بررسی و تفسیر برخی از آیات قرآن پرداخته است. در این قسمت سعی شده، تفسیر به زبان ساده و قابل درک برای دانش آموزان ارائه گردد.

در این مقاله آیة 59 سورة نساء ( صفحة 87 )،مورد بررسی قرار می گیرد...

آیات مربوطه توسط یکی از دانش آموزان قرائت شود. شما می توانید برای شنیدن فایل صوتی آیات این صفحه کلیک نمایید.

جهت دریافت  فایل صوتی آیات فوق، کلیک کنید.

آیة 59 سورة نساء ( صفحة 87 )، یکی از مهم‌ترین ‌مسائل اسلامی را مطرح می‌کند.

این آیة می‌فرماید:

«یا أیُّهَا الَّذینَ‌آمَنوا، أطیعُوا الله، وَ أطیعُوا الرَّسول، وَ اُولِی الأمرِ مِنكُم»؛

«ای اهل ایمان، اطاعت‌ کنید خدا را و اطاعت ‌کنید رسول را و اُولِی‌الأمر از میان خودتان را».

عبارت«اُولِی‌الأمر» به‌معنای «صاحبان امر و فرمانروایان» است.

در این آیة شریفه خدا و رسول معلومند، امّا «اُولِی‌الأمر»ی که اطاعتشان در ردیف خدا و رسول، به‌طور مطلق ( بدون هیچ قید و شرطی ) واجب است، که هستند؟

در این آیه و حتّی در قرآن مشخّص نیست! و بیان تفصیلی این ‌عنوان ‌کلّی، به‌ گفتار پیامبر (ص) واگذار شده‌است.

رسول خدا (ص) ضمن روایات متعدّدی، افراد مشخّص و معیّنی را تحت عنوان «اُولِی‌الأمر» برای امّت اسلام معرّفی فرموده و تبیین نموده‌است ‌که «اُولِی‌الأمرِ» واجب ‌الاطاعه ‌کیانند.

به عنوان نمونه، جابر بن‌ عبدالله‌ انصاری‌ که یکی از اصحاب بزرگوار رسول‌ خدا (ص) است، می‌گوید:

وقتی این ‌آیه نازل شد، ما گفتیم: یا رسولَ الله، ما خدا و رسولش را می‌شناسیم، امّا «اُولِی‌الأمر» و «فرمانروایان»ی‌ که خدا اطاعت ‌آنها را قرین اطاعت خودش قرار داده‌است، کیانند؟

فرمود:

اطاعت اولی الامر

آن ها جانشینان من هستند ای جابر! آن ها بعد از من پیشوایان مسلمانانند. و آن ها اینانند: علیّ‌بن‌ابی‌طالب، سپس حسن، سپس حسین، سپس علیّ ‌بن ‌الحسین، سپس محمّد بن‌ علی‌که در تورات به‌ صفت باقر شناخته شده‌است. و تو بعد از من، او را ملاقات خواهی ‌کرد. پس وقتی او را دیدی، سلام مرا به او برسان.

سپس صادق، جعفر بن ‌محمّد، سپس موسَی‌ بن ‌جعفر، سپس علیّ‌ بن ‌موسی، سپس محمّد بن ‌علی، سپس علیّ ‌بن ‌محمّد، سپس حسن‌ بن ‌علی. و آخِرین ‌آن ها هم ‌نام من و هم ‌کنیة من است. و او آخرین ‌حجّت خدا در روی زمین و ذخیرة او بین بندگان خدا خواهد بود و خدا به ‌دست او، مشرق و مغرب زمین را فتح خواهد کرد.

اوست ‌که از دیدگان مردم غایب خواهد شد. غیبت او، چنان طولانی شود که تنها کسانی درآن ‌زمان با اعتقاد به امامت او باقی می‌مانند که خدا قلبشان را به ایمان امتحان ‌کرده ‌باشد.

در زیارت جامعه نیز، خطاب به همینان (ع) می‌خوانیم:

اَلسَّلامُ عَلَیکُم...وَ أهلِ الذِّکر و اُولِی الأمر؛ سلام و درود و تحیّت و عرض مودّت ما به‌آستان اقدس شما بزرگواران و امامانی ‌که اهلُ‌ الذّکر و اُولِی‌الأمرید.

اکنون، آن ‌چه توجّه به ‌آن لازم است، این است که: ما به‌عنوان مدّعی پیروی از اهلُ‌ الذّکر و اُولِی‌الأمر، در خود بنگریم که تا چه حدّ ‌پیرو اهل بیت هستیم.

این‌ همه بحث‌ها و گفت و شنودها، به این ‌منظور است ‌که ما خود را در مسیر اهلُ‌ الذّکر بیفکنیم و از اُولِی‌الأمر اطاعت‌ کنیم! و گرنه، اگر تنها، به امامان(ع) بگوییم: شما اهلُ‌الذّکرید و اُولِی‌الأمرید و سلام و درود بر شما؛ پدران و مادران ما فدای شما؛ و قبرهای شما زیارتگاه ماست، و از آن ها در مقام عمل پیروی ننماییم، نتیجه‌ای نخواهد داشت .

اطاعت اولی الامر

اگرآن ها اهل ذکرند، ما هم باید در حدّ خودمان اهل ذکر باشیم‌ چراکه فرموده‌اند:

فِی الذِّکرِ حَیاهُ القُلوب؛

در ذکر و یاد خدا و قرآن، حیات دل‌های شماست.

ذِکرُ الله شِفاءُ القُلوب؛

یاد خدا، شفابخش دل‌های بیمار است.

یا در دعای ابوحمزه می‌خوانیم: مَولایَ، بِذِکرِکَ عاشَ قَلبی؛ مولای من، با یاد تو قلب من زنده می‌ماند.

آیا ما واقعاً این ‌حقایق را می‌فهمیم؟

و راست می‌گوییم؟ یا خیر؛

الفاظی را یادگرفته و تکرار می‌کنیم؟

آیا جدّاً یاد خدا، مایة حیات و قوت جان ماست‌ که اگر به ما نرسد، می‌میریم؟

ما این‌را باور داریم‌ که در دنیا، به پول زنده‌ایم. اگر برسد، شادیم و اگر نرسد، افسرده‌ایم! آیا با یاد خدا نیز این چنین هستیم؟

متأسفانه‌ ، دنیا به‌ جای خدا،آن‌ چنان حاکم بر دل ‌ها گشته ‌است‌ که یک مسلمان اگر بخواهد از مجتهدی تقلیدکند، می‌گردد در میان مجتهدین، یکی را پیدا می‌کند که مثلاً در هدیه، خمس را واجب نمی‌داند.

یا ربا را به‌صورت خرید و فروش اسکناس جایز می‌داند. و خلاصه، دنبال مجتهدی است ‌که راه رسیدن به دنیا را هموار می‌کند و دیگر، اصلاً کاری به اعلم و غیر اعلم؛ و حتّی به فقیه و غیر فقیه ندارد!! و تنها، داشتن عمامه و ریشی را کافی می‌داند!

این، همان‌ بیماری حبّ دنیاست ‌که همچون‌ بیماری مزمنی در دل‌های اکثر ما مردم نفوذ کرده و باورمان هم نشده‌است‌ که به یک ‌چنین بیماری مهلکی مبتلا هستیم.

اگر ما بفهمیم‌ که زخم معده داریم، به فکر عِلاجش می‌افتیم و آن‌قدر به اطبّای داخل و خارج مراجعه می‌کنیم تا بهبودی یابیم.  ولی اکثراً نفهمیده‌ایم ‌که بیماری حبّ دنیا، به‌مراتب، کشنده‌تر از بیماری وبا و سرطان است. چه ‌آن‌ که نتیجه‌اش هلاکت جاودان است!

حضرت عیسی(ع) با یارانش می‌رفتند؛ به شهری رسیدند که به‌کلّی ویران‌گشته و تمام اهالی‌ آن مرده و اجسادشان بر زمین مانده‌ بود! آن ‌حضرت (ع) فرمود: معلوم می‌شود حادثة ویرانگری رخ داده و دفعتاً مرده‌اند؛ اگر تدریجاً مرده‌ بودند، یکدیگر را دفن می‌کردند. یاران عرض‌کردند: شما که یکی از معجزاتتان اِحیای موتی و زنده‌کردن مرده ‌هاست،

یکی از این ها را زنده ‌کنید تا بفهمیم چه شده‌است!

عیسی(ع) از خدا اجازه این کار را درخواست کرد. اذن داده شد.

آن‌حضرت (ع) روی بلندی ایستاد و صدا زد. یکی جواب داد!

حضرت مسیح (ع) فرمود: چگونه بوده‌است حال شما؟

جواب داد: بِتنا فِی عافِیَه و أصبَحنا فِی هاوِیَه؛ ما شب با عافیت خوابیدیم و صبح، خود را در میان جهنّم دیدیم! حضرت عیسی(ع) از حالاتشان پرسید.

گفت: ما گناهان متعدّد داشتیم از جمله، دوستی دنیا که شدیداً در دل‌های ما جا گرفته‌بود!

چرا عیسی کلمه نامیده می شود؟

عیسی(ع) فرمود: نسبت به دنیا چگونه بودید؟

گفت: مانند بچّه به مادرش! همان‌طور که وقتی مادر به سمت بچّه بیاید، او خوشحال می‌شود و می‌خندد و همین که پشت به بچّه ‌کرده و برود، غمگین می‌شود و می‌گرید، ما هم از اقبال (روی آوردن) دنیا خوشحال می‌شدیم و از اِدبار ( پشت کردن ) آن غمگین می‌گشتیم.

حضرت مسیح(ع) فرمود: چرا از میان این ‌همه اموات، تو تنها جواب می‌دهی؟

گفت: آنها قفل ‌های ‌آتشین به دهانشان زده‌اند و قادر بر حرف زدن نمی‌باشند.

فرمود: تو چطور لجام‌ آتشین نداری؟

گفت: من در میانشان بودم، ولی با آنها نبودم. من اهل ‌گناه نبودم، ولی وظیفه داشتم از میانشان بیرون بروم و نرفتم. بلا که آمد، دامن من را هم‌ گرفت و اکنون، بر لب جهنّم، به یک رشتة باریکی‌ آویخته‌ام؛ هیچ نمی‌دانم در میان جهنّم خواهم افتاد یا عفوم خواهند کرد. این‌را گفت و صدا قطع شد.

حضرت عیسی(ع) به یارانش فرمود: اگر انسان در این‌دنیا، در زباله دان زندگی ‌کند و نان خشک با نمک درشت بخورد، بهتر از این‌است ‌که به این‌بدبختی مبتلا گردد! خوشگذرانی دنیا، به این‌عذاب الهی نمی‌ارزد.

اطاعت اولی الامر

مرکز یادگیری سایت تبیان - تهیه: علی هندی، ویراستار: سید علی مرتضوی

تنظیم: یگانه داودی