تبیان، دستیار زندگی
پس شفاعت، همان مغفرت الهی است که وقتی به خود خدا اسناد داده شود مغفرت نامیده می شود و وقتی به واسطه های رحمت منسوب شود شفاعت خوانده می شود و واضح است که هر شرطی برای مشمول مغفرت هست، برای مشمول شفاعت نیز هست، یعنی همان قابلیت داشتن شخص
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مریم جعفری
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اقسام شفاعت

شفاعت


شفاعت، اقسامی دارد که برخی نادرست و ظالمانه و برخی صحیح و عادلانه است. شفاعت غلط، برهم زننده ی قانون و ضد آن است ولی شفاعت صحیح حافظ و تأئید کننده قانون است.


آیات و روایات زیادی از طریق شیعه و سنی وجود آن را اثبات می کند که خود بردو گونه است:

1-    شفاعت "رهبری" یا شفاعت "عمل" که شامل نجات از عذاب و نیل به حسنات و حتی بالا رفتن درجات می شود.

2-    شفاعت "مغفرت" یا شفاعت "فضل" که تأثیر آن در از بین بردن عذاب ها و مغفرت گناهان است و حداکثر ممکن است سبب وصول به حسنات و ثواب ها هم بشود، ولی بالا برنده ی درجه شخص نیست.

 دراین فرصت به توضیح هر یک و ضرورت آن ها می پردازیم:

شفاعت رهبری

اعمال و کردارهایی که انسان در دنیا انجام می دهد، در جهان دیگر تجسم و تمثل پیدا می کند و حقیقت عینی آن ها جلوه گر می شود. در آخرت نه تنها اعمال، بلکه روابط نیز تجسم می یابند، روابط معنوی ای که در این جهان بین مردم برقرار است، در آن جهان صورت عینی و ملکوتی پیدا می کند. زمانی که کسی سبب هدایت دیگری می شود، رابطه ی رهبری و پیروی در میان آن دو، در رستاخیز به صورت عینی در می آید و هادی به صورت پیشوا و امام، و هدایت یافته به صورت پیرو و ماموم ظاهر می گردد. قرآن کریم می فرماید: «یَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ» (اسراء /71)

روزی که هر مردمی را پیشوای ایشان می خوانیم. یعنی هر کس با پیشوای خود، یعنی همان کسی که عملا الگو و الهام بخش او بود محشور می شود و این امر در مورد رهبران ضلالت و کفر نیز مصداق دارد چنان که در مورد فرعون آمده است: فرعون در روز قیامت پیشاپیش اتباع و پیروانش حرکت می کند پس در آتش وارد شان می سازد. (هود/ 98)

پس فرعون، شفیع و واسطه ی قوم خود هم در دنیا و هم در آخرت است، او شفیعی است که در دنیا موجب گمراهی و ضلالت پیروانش شده و در آخرت واسطه ی رساندن آن ها به دوزخ و آتش است. وارد کردن آن ها به دوزخ در آن جهان عینا ظهور و تجسم وارد کردن آن ها در گمراهی در این جهان است.

که در این جهان مکتب امام حسین (ع) بیش از هر مکتبی موجب احیای دین و هدایت مردم شده است و بدین سان معلوم می شود که امام حسین (ع) شفیع کسانی است که از مکتب او هدایت یافته اند، نه کسانی که مکتبش را وسیله گمراهی ساخته اند

در این معنای شفاعت است که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) شفیع امیرالمومنین (علیه السلام) و حضرت زهرا (سلام الله علیها) است و هر امام شفیع امام و دیگر و شفیع شاگردان و پیروان خویش است و همه معصومین باید به شفاعت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) برسند، در همین حساب است که حتی علما از کسانی که مورد تعلیم و هدایت ایشان قرار گرفته اند، شفاعت می کنند. به این ترتیب، سلسله ی مرتبط و پر انشعابی به وجود می آید که گروه های کوچک به گروه های بزرگتر می پیوندند و در رأس این سلسله حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) پیشاپیش همه می شتابد و دلیل این که در روایات داریم که امام حسین(علیه السلام) از خلف کثیری شفاعت می کند، این است که در این جهان مکتب امام حسین(علیه السلام) بیش از هر مکتبی موجب احیای دین و هدایت مردم شده است و بدین سان معلوم می شود که امام حسین(علیه السلام) شفیع کسانی است که از مکتب او هدایت یافته اند، نه کسانی که مکتبش را وسیله گمراهی ساخته اند. روایت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در همین معنا از شفاعت است که فرمود: "ان القرآن شافع مشفّع و ماحِّل مصدّق" قرآن کریم هم شفیع مومنان و نیکوکاران به سوی بهشت و هم حضم کافران و مجرمان به سوی جهنم است، چرا که آن را دست مایه ای برای ضلالت مردمان قرار دادند."یُضلّ به کثیراً و یهدی به کثیراً و ما یضلّ به الاّ الفاسقین" (بقره / 26) قرآن گروهی را گمراه می سازد و گروهی را هدایت می کند و جز بدکاران را گمراه نمی سازد.

شایسته است این نوع شفاعت را شفاعت رهبری بنامیم و می توان آن را شفاعت عمل نیز نامید زیرا عامل اساسی ای که در این جا موجب نجات یا بدبختی شده، همان عمل نیکوکار یا بدکار است و واضح است که اشکالات معروف شفاعت اصلا به این گونه از شفاعت وارد نمی شود.(2)

بخشش

شفاعت مغفرت

دومین نوع شفاعت صحیح شفاعت در مغفرت و عفو و بخشیدن گناهان است و این معنا از شفاعت است که آماج اشکال ها و ایرادها قرار گرفته است و خواهیم دید که نه تنها ایرادی برآن نیست، بلکه از معارف عمیق الهی است.

ابتدا باید توجه کرد که برای نیل به سعادت علاوه بر جریان اعمال و گام هائی که خود انسان برمی دارد، جریان دیگری نیز هست که همان رحمت سابقه ی پروردگار است "یا من سبقت رحمة غضبة" (3) یعنی در نظام هستی ، اصالت از آن رحمت و سعادت و رستگاری است، و کفر و فسق عارضی و غیر اصیل اند و همواره آنچه عارضی است به سبب جاذبه رحمت تا حدی که ممکن است برطرف می شود. وجود امدادهای غیبی و تأییدات رحمانی یکی از شواهد غلبه رحمت بر غضب است و مغفرت پروردگار و زایل ساختن عوارض گناه یکی دیگر از شواهد آن.

غلبه رحمت الهی در نظام هستی دو نمود فهم دارد: اصل تطهیر و اصل سلامت. در نظام هستی، یکی از جلوه های رحمت الهی نمود تطهیر است. دستگاه آفرینش دارای خصیصه شست و شو و تطهیر است که از نمونه های بارز آن عمل گیاهان در تصفیه هوا و عمل باکتری ها در تجربه لاشه موجودات مرده و مدفوعات موجودات زنده است. همان گونه که در قوانین عالم طبیعت مظاهری از تطهیر و تصفیه هست در معنویات نیز مصادیقی برای آن یافت می شود. مغفرت و محو عوارض سوء گناه از این قبیل است، مغفرت یعنی شست و شوی دل ها و روان ها – تا حدی که قابل شست و شو باشند. از عوارض و آثار گناه هر چند که برخی دل ها قابلیت پاکیزه شدن را مطلقاً از دست می دهند و قرآن از آن به "مهر زده شدن بردل ها" تعبیر می کند.

از طرف دیگر، از شواهد غلبه رحمت بر غضب در نظام هستی این است که همواره در جهان اصالت از آن سلامت و صحت است و مرض ها و بیماری ها استثنایی و اتفاقی اند. در ساختمان هر موجود زنده، قدرتی هست که به نفع سلامت او فعالیت می کند که وجود گلبول های سفید در خون یا خاصیت ترمیم کنندگی در بدن از مصادیق آن به شمار می روند. از نظر دینی هر نوزادی با فطرت پاک به دنیا می آید، کل مولود یولد علی الفطره....(4) در سرشت هر موجودی که از مسیر اصلی خود منحرف شده، کششی وجود دارد که او را به سوی حالت اولیه باز می گرداند همه ی این موارد شواهدی از چیرگی رحمت برغضب است و وجود مغفرت نیز ناشی از همین اصل است.پس اصل مغفرت، یک پدیده استثنایی نیست، یک فرمول کلی است که از غلبه رحمت در نظام هستی نتیجه شده است. از این جا معلوم می شود که مغفرت الهی عام است و همه موجودات را در حدود امکان و قابلیت آن ها فرا می گیرد و برای رستگاری همه ی رستگاران مؤثر است "هر کس که در آن روز عذاب از او برداشته شود مشمول رحمت خدا قرار گرفته است" (انعام / 16). پس اگر رحمت نباشد، عذاب از احدی برداشته نمی شود. رمز مغفرت خواهی رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) و سایر انبیاء و ائمه (علیهم السلام) نیز در همین عمومیت و مشمول اصل مغفرت است و در حقیقت می توان گفت هر کس مقرب تر است از این اصل بیشتر استفاده می کند.

پس شفاعت، همان مغفرت الهی است که وقتی به خود خدا اسناد داده شود "مغفرت" نامیده می شود و وقتی به واسطه های رحمت منسوب شود "شفاعت" خوانده می شود و واضح است که هر شرطی برای مشمول مغفرت هست، برای مشمول شفاعت نیز هست

اما مغفرت الهی چه ربطی به شفاعت دارد؟ باید گفت مغفرت نیز مانند هر رحمت دیگری دارای نظام و قانون است و همانند هر رحمت دیگری از طریق نظام واسطه ها به انسان ها می رسد. همان گونه که رحمت وحی بدون واسطه انجام نمی شود و همگان به نبوت مبعوث نمی شوند رحمت مغفرت هم باید از طریق نفوس انسان های کامل به گناهکاران برسد و اگر فرضاً دلیلی نقلی بر شفاعت نبود، ناچار بودیم از راه عقل و براهین قطعی همچون برهان امکان اشرف و نظام داشتن هستی، به آن قائل شویم. (5)

پس شفاعت، همان مغفرت الهی است که وقتی به خود خدا اسناد داده شود "مغفرت" نامیده می شود و وقتی به واسطه های رحمت منسوب شود "شفاعت" خوانده می شود و واضح است که هر شرطی برای مشمول مغفرت هست، برای مشمول شفاعت نیز هست، یعنی همان قابلیت داشتن شخص . قرآن کریم سعه رحمت پروردگار را از زبان حاملین عرش چنین بیان می کند: "پروردگارا! رحمت و علم تو همه چیز را فرا گرفته است پس بیامرز آنان را که به سوی تو باز آمده اند و راه تو را پیروی نموده اند و آنان را از عذاب دوزخ حفظ فرما" (غافر/7) از این آیه کریمه می توان هم نامحدود بودن رحمت خدا را فهمید و هم شرط اساسی لیاقت برای استفاده از مغفرت را. (6)

خلاصه سخن..

از جمع بندی مباحث چنین استفاده می شود که شفاعت دو قسم است: شفاعت رهبری که مبنای آن همان تجسم اخروی رابطه ی رهبر با پیرو در این جهان است، و شفاعت مغفرت که ناشی از اصل غلبه رحمت بر غضب و در واقع نظامی است که براساس آن، مغفرت الهی به گناهکاران می رسد و ضرورتش از همان حیث است که خداوند نظامی در عالم هستی قرار داده که همه امور از طریق اسباب و علل خاص خود انجام می شوند، از جمله مغفرت الهی.

پی نوشت ها:

1-    محمد بن مسعود بن عیاش، تفسیر عیاشی، ج1، ص2

2-    شهید مطهری، عدل الهی، ص230-226

3-    علامه مجلسی، بحارالانوار، ج91، ص239

4-    علامه مجلسی، بحارالانوار، ج2، ص88

5-    علامه طباطبایی، ترجمه ی تفسیر المیزان، ج1، ص279-227

6-    شهید مطهری، عدل الهی، ص237-230

جعفری

بخش اعتقادات شیعه تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.