تبیان، دستیار زندگی
تازگی ها دیگر دوست ندارم با اسباب بازی هام بازی کنم. اونا مال بچگی هام بودن من دیگر بزرگ شدم. و اسباب بازی های بچگونه به درد من نمی خوره
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : هدیه آقایان
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

یک فروشنده‌ی موفق می‌شوم
یک فروشنده‌ی موفق می‌شوم

تازگی ها دیگر دوست ندارم با اسباب بازی هام بازی کنم. اونا مال بچگی هام بودن من دیگر بزرگ شدم. و اسباب بازی های بچگونه به درد من نمی خوره.

دیشب که دایی اومده بود خونه ما مهمونی و دید که من حسابی مثل مردا دارم به مامان کمک می کنم، به من قول دادند که تابستان من رو با خودشون ببرن مغازه. تازه بهم حقوق هم میدن. فقط باید یاد بگیرم که چطور می تونم تو مغازه کمک کنم و چه جوری می شه یه فروشنده خوب شد. منم می خواهم از حالا تمرین کنم.

باید حواسم رو جمع کنم و با دقت جای همه ی وسایل رو یاد بگیرم. تا اگه مشتری چیزی خواست بدونم کجاست و سریع بیارم.

توی مدرسه به ما جمع و تفریق کردن رو یاد دادن. باید بدونم که چه طوری پول بگیرم و بقیه پول مشتری رو پس بدم. اگه جمع و تفریقم ضعیف باشه، اونوقت اشتباه می کنم.

دایی می گفت: "یه مغازه دار موفق باید به مشتری احترام بگذاره و باادب جواب سوالهای مشتری ها رو بده، تا همیشه مشتری داشته باشه."

یه مغازه ی خوب باید جنس خوب داشته باشه و با انصاف برای جنسهاش قیمت بگذاره.

من می خواهم به همه ی این حرفها خوب دقت کنم و درست کار کنم تا وقتی بزرگتر شدم یه فروشنده موفق بشم.

هدیه آقایان

بخش کودک و نوجوان تبیان


مطالب مرتبط:

عینک لیلا کوچولو

بچه ی مرتب

نذر مامان

لجبازی مینا کوچولو

خسیس نباش!

حالم خیلی خوبه!

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.