امام مهربون؛ سلام
امام زمان خوبم سلام
من خیلی خیلی شما را دوست دارم و به قول بابام آرزویم دیدن روی شماست.
مهدی جان پس کی می آیی؟
وقتی شنیدم که شما هم سن من بودید که پدرتان را شهید کردند، خیلی دلم سوخت. آخه خیلی حیف است که یک پسری، فقط 5 سال با پدرش باشد.
خیلی کم است که یک پدر مهربان پسر زیبایش را، فقط تا 5 سالگی در بغل بگیرد.
اما آقا جان! غصه نخور. ما همیشه دوستت داریم و به یادت هستیم.
اِاِاِ.... راستی!!! براتون نگفتم شعری رو که یاد گرفته بودم، دیروز تو مهمونی با چند تا از دوستانم خواندم. شعرش این طوری بود
حالا که با هم جمع شدیم پروانه و شمع شدیم بیاید با هم دعا کنیم رو به سوی خدا کنیم که ای خدای مهربون مهدی ما رو برسون(2)
فکر کنم که خوشتان آمده باشد.
به قول مادرم، مشتاق دیدار شما هستیم.
خدا نگهدار.
علیرضا عمرانی
بخش کودک و نوجوان تبیان