«مركز تجارت جهانی»
تازه ترین ساخته «اولیور استون»
در آستانه شصت سالگی
«اولیور استون» در آستانه شصت سالگی است و كم كم به یكی از كارگردان های میانسال سینمای آمریكا تبدیل شده. شاید در وهله اول، سن و سال او برای تماشاگری كه صرفا فیلم ها را تماشا می كند تا لذت ببرد، آنقدر كه باید جذاب نباشد. اما واقعیت این است كه سن و سال استون را نمی شود از سینمایش جدا كرد. فیلم های او، همه آن فیلم های عجیب و غریبی كه در طول این سال ها ساخته، جزیی از او هستند، جزیی از كارگردانی كه دیگر جسارت سال های دورش را ندارد و گرد پیری، كم كم روی موهایش نشسته است. حالا قیافه اش به نسبت عكس هایش در سال های میانی ابتدایی دهه 1990، پیرتر است و بعید است همان كارگردانی باشد كه به عجیب و غریب بودن فیلم هایش اهمیتی می داد. اولیور استون پیر شده است، مثل هر آدم دیگری. مثل هر كارگردان دیگری و نشانه های این پیری را در «مركز تجارت جهانی»، تازه ترین ساخته سینمایی اش، می شود دید.
راست و دروغ
در آن سال هایی كه اولیور استون، یكه تاز میدان بود و فیلم هایش یكی یكی روی پرده می رفتند و نقدهای مفصل و تحلیلی درباره شان نوشته می شد، كسانی هم پیدا می شدند كه با دیدن نامش روی ترش كنند و فكر كنند كه باز هم قرار است داستانی پر از دروغ را به اسم واقعیت تماشا كنند. اولیور استون همانقدر كه طرفدار و هواخواه داشت، دشمن هم داشت. هنوز هم دارد. آدمی مثل او كه عادت ندارد سرش به لاك خودش باشد و مدام به این ور و آن ور سرك می كشد، برای خودش دشمن می تراشد. آنها كه اولیور استون را دوست ندارند می گویند فیلم هایش تاریخ مصرف دارند. می گویند همه چیز در این فیلم ها تقلبی است و به ما یادآوری می كنند روزی روزگاری، در سال های ابتدایی دهه 1991، كه جی اف كی یكی از بهترین فیلم هایش و یكی از سیاسی ترین فیلم های دهه 90 را ساخت، جمعی از تاریخ نویس های آمریكایی و تاریخ دان ها مقاله های بلندی نوشتند تا ثابت كنند، فرضیه اولیور استون درباره ترور رئیس جمهور كندی، ربطی به تاریخ ندارد و مشتی توهمات بی پایه و اساس است. اما كم تر كسی درباره خود فیلم حرف زد. همه درگیر حاشیه هایی بودند كه استون، عمدا ساخته بود تا نظرها را جلب كند. جی اف كی، فیلمی طولانی است، نفس گیر است و سراسر دیالوگ است. با این همه حوصله كسی را سر نبرد، چون نشان می داد كه استون و همكاران فیلمنامه نویسش، آداب داستان گویی را می دانند.
فیلمنامه هایی برای دیگران
اولیور استون هم مثل خیلی از كارگردان های دیگر، كارش را با فیلمنامه نویسی شروع كرد. ولی بعد از نوشتن چند فیلمنامه به صرافت كارگردانی افتاد و ترجیح داد خودش دست به كار شود. جمله ای منسوب به او هست كه می گوید هیچ فیلمنامه نویس عاقلی حاضر نیست كارش را به دست كارگردان ها بسپارد، چون می داند آنها چیزی درباره فیلمنامه نویسی نمی دانند و این، شروع یك فاجعه عظیم است.
روز فاجعه
روزی كه خبرگزاری ها اعلام كردند اولیور استون قرار است فیلمی درباره 11 سپتامبر بسازد، همه آن تماشاگرهایی كه به فیلم های افشاگرانه و معترضانه استون علاقه داشتند، فكر كردند كه با چنین فیلمی روبه رو خواهند شد. اما استون كاری به خواسته این تماشاگرها نداشت و نمی خواست آن اتفاق هولناكی را كه نخستین اتفاق مهم قرن بیست و یكم بود به تصویر بكشد، می خواست فیلمی درباره آن روز بسازد. درباره روز فاجعه و آدم هایی كه در آن روز باید به دیگران كمك می كردند و به جای نجات جان خودشان، باید به نجات جان دیگران فكر می كردند. اتفاقی كه برای جان مك لالین و جی جیمینو افتاده بود، و كوششی كه آنها برای نجات جان دیگران كرده بودند، همان چیزی بود كه به كار استون می آمد. چیزی كه برای او اهمیت داشت، ارزش زندگی بود. آدم ها باید متوجه شوند كه هیچ چیز به اندازه زندگی ارزش ندارد. این چیزی است كه اولیور استون در آستانه ?? سالگی به آن فكر می كند.
یك داستان واقعی
مركز تجارت جهانی، داستان دو م?مور پلیس نیویورك است كه وقتی هواپیماهای تروریست ها به ساختمان های مركز تجارت جهانی خوردند، خودشان را به آن جا رساندند و عملا آخرین آدم هایی بودند كه زنده از زیر آن آوار عظیم بیرون آمدند. داستان فیلم اولیور استون، از صبح روز 11 سپتامبر شروع می شود.
هواپیما را منفجر نكنید
خیلی از آنها كه منتظر نمایش عمومی تازه ترین ساخته اولیور استون بودند، فكر می كردند می شود بین مركز تجارت جهانی و یونایتد 93، ساخته پل گرین گرس كه چند ماه قبل اكران شد، شباهت هایی پیدا كرد. اما چنین اتفاقی نیفتاد. گرین گرس در فیلمش اتفاق هایی را كه در هواپیما افتاده بود، مو به مو تكرار كرده بود و در مصاحبه ای گفته بود كه دلش می خواسته فیلمش چیزی حد فاصل سینمای مستند و سینمای داستانی باشد. ولی اولیور استون چنین آرزویی نداشت. آن چه او می خواست، این بود كه روایتی داستانی و البته سرشار از امید به زندگی را به تماشاگران نشان دهد.
اولیور استون سخن می گوید
فكر می كنم اتفاقی كه در 11 سپتامبر سال 2001 افتاد آنقدر بزرگ و غریب است كه هیچ كارگردان و فیلمنامه نویسی نمی توانند آن را تصویر كنند. حتی اگر این اتفاق بیفتد، باید سئوال كنیم كه دیدن آن منظره هولناك چه فایده ای دارد مگر آن تصویرهایی را كه از تلویزیون ها بارها و بارها پخش شد ندیده ایم چیزی كه از آن غفلت كردیم و درباره اش حرف نزدیم، مردمی بودند كه در خیابان ها می دویدند و می خواستند هرطور شده به مجروح هایی كه زیر آوار مانده بودند كمك كنند. من این وجه داستان 11 سپتامبر را بیش تر می پسندم.
آدم های عادی و انفجار بزرگ
درست یكی دو روز بعد از حادثه 11 سپتامبر، مسئولان كمپانی های سینمایی شروع كردند به بازبینی فیلم هایی كه قرار بود روی پرده سینماها برود. هر فیلمی را كه ردی از برج های دوقلو داشت، دستكاری كردند تا تصویر این برج های ویران شده تماشاگرها را آزار ندهد. چند سالی گذشت تا همه آماده تماشای نسخه های سینمایی این حادثه بزرگ شدند. اولیور استون هم در فیلمش ترفندی به كار برده تا صحنه برخورد هواپیماها را با برج های دوقلو نشان ندهد. سایه هواپیمایی كه روی زمین دیده می شود، خبر از این دارد كه تروریست های القاعده در آسمان نیویورك هستند. استون حتی ویرانی این برج های دوقلو را هم نشان نمی دهد و با استفاده از صدا، ریختن آنها را به تماشاگرش تحویل می دهد. بخش عمده ای از جذابیت فیلم مركز تجارت جهانی به این برمی گردد كه شخصیت های اصلی اش، دو پلیس هستند كه فرق چندانی با آدم های كوچه و خیابان ندارند. و همین باعث شده كه بعضی از طرفدارهای فیلم، آن را روایتی واقعی از یك روز سخت بدانند.
نیكلاس كیج سخن می گوید
وقتی اولیور استون گفت كه می خواهد فیلمی درباره 11 سپتامبر بسازد مطمئن بودم كه سراغ بخشی از اتفاق های آن روز می رود كه دیگران از آن غافل اند. این خاصیت استون است. بازی در مركز تجارت جهانی اصلا آسان نبود. وقتی فكر می كردم كه بازمانده های آن روز آن را می بینند و كسانی كه عزیزانشان را در آن انفجار از دست داده اند تماشایش می كنند، می ترسیدم. نگران بودم كه فیلم واقعی به نظر نرسد. ولی نگرانی بی جایی بود چون خود استون قبلا به آن فكر كرده و راه حلی پیدا كرده بود.
به روایت یك منتقد
ای. ا. اسكات، منتقد سینمایی روزنامه نیویورك تایمز، در ریویویش راجع به مركز تجارت جهانی نوشته است كه در بین كارگردان های آمریكایی، فقط اولیور استون می تواند اینقدر سریع و قاطعانه درباره حادثه ای اینقدر عظیم و حماسی تصمیم بگیرد و آن را طوری بسازد كه حتی وقتی صحنه های سكوتش را تماشا می كنیم حس كنیم پر از احساسات و عاطفه های انسانی است. اسكات، در بخش دیگری از ریویویش، دست به تشبیهی غریب می زند و می نویسد كه شیوه اولیور استون در تدوین مركز تجارت جهانی را می توان به شیوه آهنگسازی بتهوون شبیه دانست، چون استون هم مثل این آهنگساز، احساس ها و عاطفه های انسانی را در مجموعه ای به ظاهر پریشان جای داده است و این كار در نهایت استادی انجام شده است.
در اهمیت زندگی
برگردیم به بند اول این نوشته. اولیور استون در آستانه 60 سالگی فیلمی درباره یك انفجار عظیم، یك اتفاق هولناك ساخته كه عملا دعوتی است به زندگی و داستانی است درباره اهمیت زنده ماندن و در كنار دیگران بودن. شاید همه چیز به سن و سال برنگردد، شاید در طول همه این سال ها هزار و یك اتفاق برای استون افتاده باشد كه نگاهش به زندگی، به آدم هایی كه در خیابان ها قدم می زنند، اینقدر تغییر كرده است. كسی نمی داند، ولی هرچه هست، واقعا مبارك است. حالا می شود با خیالی آسوده چشم به راه فیلم بعدی اولیور استون ماند و ضعف های كارنامه اش در صدر همه فیلم بی ربط اسكندر را نادیده گرفت. مبارك است.
شناسنامه فیلم
مركز تجارت جهانی WORLD TRADE CENTER
كارگردان: اولیور استون، فیلمنامه نویس: آندریا برلوف، مدیر فیلمبرداری: شیموس مك گاروی، سازنده موسیقی متن: كرگ آرمسترانگ، تدوینگرها: دیوید برنر و جولی مونرو، انتخاب بازیگرها: كری باردن و بیلی هاپكینز، بازیگرها: نیكلاس كیج، مایكل پنا، ماریا بلو، كانر پائولو، آنتونی پیچینی، الكسا گراسیموویچ، مورگان فلین، جی هرناندز، جون برن تال، ژانر: درام، درجه نمایش عمومی: PG-13 ، مدت: 125 دقیقه، محصول: ایالات متحد آمریكا، 2006
محسن آزرم – روزنامه شرق