
نماز

مقدمه:
می دانیم که شروع روز دانش آموزان با یک برنامه صبحگاهی مناسب علاوه بر پرورش روح معنوی دانش آموزان، در بالا بردن سطح آموزشی آن ها از لحاظ یادگیری تاثیرگذار است.
به عنوان مثال اگر معلم پرورشی مدرسه بتواند هر هفته یک کلاس را برای برگزاری برنامه های صبحگاه مدرسه انتخاب و هدایت نماید:
سوم: مراسم آغازین مدرسه از یکنواخت بودن و احیاناً خسته کننده بودن به پویایی و سرشار بودن تبدیل می شود.

یکی از کارهایی که در اکثر مدارس کشور عزیزمان انجام می شود، خواندن آیاتی از قرآن مجید می باشد، در این زمینه چنان چه دانش آموزان بتوانند علاوه بر شنیدن آیات، با مفاهیم متعالی این معجزه الهی آشنا شوند، بی شک به هدف والای نزول وحی رهنمون گشته ایم.
در این راستا، مرکز یادگیری جهت غنی سازی برنامه های صبحگاه مدارس، به بررسی و تفسیر برخی از آیات قرآن پرداخته است. در این قسمت سعی شده، تفسیر به زبان ساده و قابل درک برای دانش آموزان ارائه گردد.
در این مقالهآیات ١٤٦ تا ١٥٣ سورة مبارکه بقره (صفحه 23 ) مورد بررسی قرار می گیرد...

آیات مربوطه توسط یکی از دانش آموزان قرائت شود. شما می توانید برای شنیدن فایل صوتی آیات این صفحه کلیک نمایید.
جهت دریافت فایل صوتی آیات فوق، کلیک کنید.
نکات تفسیری مربوط به یات در ادامه توسط یکی از دانش آموزان قرائت شود...
در هفتآیة نخست، سخن از تغییر قبله، تعلیم و تربیت و ذكر و شكر است كه توجّه ما، بیشتر بهآیة آخِر اینصفحه میباشد.
آیة ١٥٣ میفرماید: «یا أیُّهَا الَّذینَآمَنوا، اِستَعینوا بِالصَّبرِ وَ الصَّلوه»؛ « ای كسانی كه ایمان آوردهاید، از صبر و نماز كمك بگیرید » و با این دو نیرو، یعنی استقامت و توجّه به خدا، به جنگ مشكلات و حوادث سخت بروید.


«نماز»
پرواز و معراج است و حركت بهسوی خدا. «صبر» نیز دست و پنجه نرمكردن با دشواریها و دندان روی جگر نهادن به هنگام هجوم مصیبتها و پیش آمدن صحنههای فریبنده و لَذّتبخش معصیتهاست تا موانع از سر راه نماز و معراج و پرواز بهسوی خدا برطرف گردد و آدمی، به مقام قُرب خدا كه هدف اصلی از خلقت اوست، نائل شود.در اهمّیّت موقعیّت نماز همین بسكه فرمودهاند: اَلصَّلاهُ عَمودُ الدّین؛ نماز، ستون دین است.

در اینبیان نورانی، دین، به خیمهای تشیبه شدهاست كه روی ستونی استوار است و بهمحض افتادن آن ستون، آنخیمه نیز میخوابد و با این تشبیه لطیف، نشان دادهاند كه تمام خیمه ی دین، روی یك ستون، استوار شده است وآن ستون، نماز است.
و از اینرو، ترك نماز، مساوی است با خروج از دین! انسان بینماز، یعنی انسان بیدین!! از رسول خدا(ص) نقل شده كه: ما بَینَ المُسلِمِ وَ بَینَ أن یَكفُر إلاّ أن یَترُكَ الصَّلاهَ الفَریضَه مُتَعَمِّداً أو یَتَهاوَنَ بِها فَلایُصَلّیها؛ فاصلة میان مسلمان و كافِر همین اندازه است كه نماز واجب را عمداً ترككند یا از روی سبُكشماری،آنرا نخوانَد!
از امام صادق(ع) سؤال شد: ما بالُ الزّانی لاتُسَمّیهِكافِرا وَ تارِكُ الصَّلاه قَد سَمَّیتَهُكافِرا؛ چگونه است شما آدم زناكار را كافر نمینامید، امّا آدم تاركُالصَّلاه را كافر میدانید؟
قال لأنَّ الزّانی وَ ما أشبَهَه إنَّما یَفعَلُ ذلِك لِمَكانِ الشَّهوَه وَ لأنَّها تَغلِبُه وَ تارِكُ الصَّلاه لایَترُكُها إلاَّ استِخفافاً بِها؛
فرمود: این از آن جهت است كه آدم زناكار، روی غلبة شهوت زنا میكند، امّا آدم تاركالصّلاه، انگیزهای جز سبكشماری فرمان خدا ندارد و سبكشمردن خدا و فرمان خدا هم، كفر است.

احتمالاً راز عظَمتِ منزلت نماز، ایناستكه حقیقت دین، همان دلبستگی به خداست كه در فطرت و سرشت انسان نهاده شده. آدمی، فطرتاً خداجو و خداطلب است.
از آن جا كه خود را سراپا فقر و تهیدستی مییابد، پس دست حاجت بهسوی بی نیاز مطلق دراز كرده و میكوشد خود را به دامن او بیفكند و او جز خدا، كسی نمیباشد كه خودش فرمودهاست: یا أیُّهَا النّاس، أنتُمُ الفُقَراءُ إلَی الله وَ اللهُ هُوَ الغَنِیُّ الحَمید؛ ایآدمیان، شما نیازمندان به خدایید و خدا، بینیاز مطلق است.

پس، دین فطری، همانسرشت خداطلبی استكه فرمودهاست: فَأقِم وَجهَكَ لِلدّینِ حَنیفا فِطرَتَ اللهِ الَّتی فَطَرَ النّاسَ عَلَیها...ذلِكَ اَلدّینُ القَیِّم.
و پس از آن كه خدا را یافت و صفاتكمال او را شناخت، اعتقاد به معاد و نبوّت و امامت پیدا میكند و در این مقام بر میآید كه با آن غنیّ مطلق ارتباط برقرار كند و او را از خود راضی نگهدارد و برنامة زندگی خود را از او بگیرد كه همان دین است.
در این مرحله، مییابد كه بارزترین جزء برنامة دینی او، نماز استكه تنهاراه ارتباط با آن معبودِ بینیاز است. و لذا دین، با نماز تحقّق مییابد و بدون نماز از بین میرود. از اینروستكه فرمودند: اَلصَّلاهُ عَمودُ الدّین؛ ستون برپادارندة خیمة دین، نماز است. و با افتادن نماز، دین نیز، افتادهاست.
اینجا، تذكّری مناسب است ، به جوانان و نوجوانان عزیز عرض شود : شما در هر حال و در هر راه و كاریكه هستید،
دست از نماز بر ندارید.
البتّه، روشن است كه نباید مرتكب گناه شد چرا كه گناه، سمّ مُهلِكی برای روح آدمی است. ولی اگر خدای ناكرده، آلوده به گناه شُدید، این فكر را نكنید كه دیگر، نماز من، چه فایدهای به حال من خواهد داشت؟
خیر، این فكر، از هرگناهی خطرناكتر است و راه نجات را بهكلّی، به روی انسان میبندد.

آری؛ در هر نوع آلودگی هم كه باشیم، نباید دست از نماز برداشت كه همین نماز، عاقبت، دستمان را میگیرد و از لجنزار گناه، بیرونمان خواهدآورد.
اینحدیث شریف، شنیدنی است كه خدمت رسول خدا(ص) عرض كردند: إنَّ فُلاناً یُصَلّی بِالنَّهار وَ یَسرِق بِاللَّیل؛ فلان آدم، روز، نماز میخوانَد و شب، دزدی میكند! قال: إنَّ صَلاتَه لَتَردَعُه؛ فرمود: عاقبت، روزی، نمازش او را ازگناه باز خواهد داشت؛ فَلَم یَلبث، إلاّ تاب؛ و چندی نگذشتكهآنمرد، توبهكار شد و به راهآمد.
قرآن هم فرمودهاست: إنَّ الصَّلاه، تَنهی عَنِ الفَحشاءِ وَ المُنكَر؛ از جمله فوائد و خصائص نماز، ایناستكه جلوی فحشا و منكر را میگیرد.
البتّه، این نوع سخن گفتن، با جوانان است. امّا سخن با بزرگسالان، نوع دیگری است! به جوان باید گفت: ای جوان، گناه نكن

و اگر اَحیاناً مبتلا بهگناه شدی، از نماز دست برندار كه نماز، عاقبت، دستت را خواهد گرفت!
امّا به بزرگسالان باید گفت: ای كسانی كه چهل پنجاه سال و شصت هفتاد سال است كه نماز میخوانید و هنوز دست ازگناه و عصیان برنداشتهاید، این، نماز نیست كه شما میخوانید.
رسول خدا (ص) فرموده است: مَن لَم تَنهَه صَلاتُهُ عَنِ الفَحشاءِ وَ المُنكَر لَم یَزدَد مِنَ الله إلاّ بُعدا؛ آن كس كه نمازش او را از زشتكاریها باز نداشته است، در واقع، جز دور شدن از خدا، چیزی عایدش نشدهاست.

و باز فرمودهاند: لا صَلاهَ لِمَن لَم یُطِعِ الصَّلاه؛ نماز ندارد آن كس كه مطیع نماز نمیباشد! وَ طاعَهُ الصَّلاه، أن تَنهی عَنِ الفَحشاءِ وَ المُنكَر؛ و اطاعت نماز، ایناستكه از بدعملیها باز میدارد!
یعنی، نمازخوان بدعمل، اطاعت از فرمان نماز نمیكند! قرآن نیز اعلام خطر كرده كه: فَوَیلٌ لِلمُصَلّین، اَلَّذینَ هُم عَن صَلاتِهِم ساهون؛ وای بهحال نمازگزارانی كه از حقیقت نماز و خواستههای نمازشان در حال غَفلتند و اصلاً توجّه ندارند كه نماز، از آنها چه خواسته است.
در روایتی، معیار قبولی نماز، چنین آمده كه: مَن أحَبَّ أن یَعلَمَ أ قُبِلَت صَلاتُه أم لَم تُقبَل فَلیَنظُر هَل مَنَعَتهُ عَنِ الفَحشاءِ وَ المُنكَر؟ فَبِقَدرِ ما مَنَعَتهُ، قُبِلَت مِنه؛ هركس دوست دارد كه بداند آیا نمازش مقبول درگاه خدا شده یا نه، پس باید بنگرد آیا نمازش او را از زشتیها بازداشته است یا نه؟ به هر مقداری كه ازگناه بازش داشته، قبول شدهاست.

و بالاخره، در حدیثی، هدف از انجام تمام اعمال عبادی، چنین بیان شدهاست:
إنَّما فُرِضَتِ الصَّلاه وَ اُمِرَ بِالحَجِّ وَ الطَّواف وَ اُشعِرَتِ المَناسِک لإقامَهِ ذِکرِ الله، فَإذا لَمیَکُن فی قَلبِکَ لِلمَذکورِ الَّذی هُوَ المَقصود وَ المُبتَغی عَظَمَهٌ وَ لا هَیبَه، فَما قیمَهُ ذِکرِک؛
اینكه دستور نماز و حجّ و طواف و مناسك عبادی دادهاند.
تمام این ها، به این منظور است كه یاد خدا، در دلها زنده شود و حاكم زندگی، خدا باشد. حال، وقتی بنا شد این اعمال

انجام شوند، ولی یادی از خدا و عظَمت او در دل پیدا نشود، پس، انجام این ظواهر، چه فایدهای خواهد داشت؟!
مرکز یادگیری سایت تبیان - تهیه: علی هندی، ویراستار: سید علی مرتضوی
تنظیم: نوربخش