ابن خلدون و احادیث مهدوى(عج)
عبد الرحمان بن محمد بن خلدون مغربى 732 - 808 ه.
طبق منابع و اخبار موجود اکثریت قریب به اتفاق دانشمندان اهل سنّت، احادیث مربوط به حضرت مهدى(عج) را صحیح ومورد قبول مى دانند. اما تنى چند، آنها را رد نموده یا مورد تشکیک قرار داده اند که از آن جمله (ابن خلدون) است. وى مى گوید:
در میان تمام مسلمانان در طول قرون واعصار مشهور بوده وهست که در آخر الزمان حتماً مردى از خاندان پیامبر ظهور مى کند ودین را تأیید وعدل وداد را آشکار مى سازد، مسلمانان از او پیروى مى کنند، وى بر تمام کشورهاى اسلامى تسلّط پیدا مى کند، این شخص مهدى نامیده مى شود وظهور دجال وحوادث بعدى که از مقدمات مسلّم قیامت است، به دنبال قیام او خواهد بود، عیسى فرود مى آید و دجّال را مى کشد یا در قتل دجّال او را یارى می کند و عیسى پشت سر او نماز مى خواند...
گروهى از پیشوایان حدیث، مانند: ترمذى، ابو داود، بزّاز، ابن ماجه، حاکم، طبرانى، ابو یَعلى احادیث مربوط به مهدى را در کتابهاى خود به نقل از گروهى از صحابه مانند: على، ابن عباس، عبد الله بن عمر، طلحه، عبد الله بن مسعود، ابو هریره، أنس، ابو سعید خُدرى، أُمّ حبیبه، أُمّ سلمه، ثوبان، قرّة بن اًیاس، على هلالى، عبد الله بن حارث، آورده اند.
ولى چه بسا منکران این احادیث، در سند آنها مناقشه کنند در میان دانشمندان اهل حدیث معروف است که (جَرح) بر (تعدیل)(1) مقدّم است. بنابراین اگر ما، در بعضى از راویان این احادیث نقطه ضعفى از قبیل: غفلت، کم حافظگى، ضعف یا انحراف عقیده یافتیم، اصل حدیث از درجه اعتبار ساقط مى شود...(2)
وى آنگاه به نقل تعدادى از این احادیث وبررسى وضع راویان آنها پرداخته وبرخى از آنها را غیر موثق اعلام نموده واضافه مى کند:
این است مجموع احادیثى که پیشوایان حدیث درباره مهدى وقیام او در آخر الزمان نقل کرده اند وچنانکه ملاحظه کردید، همه آنها جز مقدار بسیار کمى مخدوش است.(3)
این بود خلاصه وفشرده نظریه ابن خلدون درباره احادیث مربوط به مهدى منتظر - عجل الله تعالى فرجه -.
دانشمندان صاحب نظر ومتخصصان علم حدیث اعم از شیعه و سنى، سخنان وى را با دلائل روشن رد کرده وآن را بى پایه دانسته اند.(4) ولى ما، در اینجا به عنوان نمونه خلاصه سخنان (شیخ عبد المحسن عباد)، استاد ورئیس دانشگاه مدینه را نقل مى کنیم:
وى در کنفرانسى، زیر عنوان (عقیدة أهل السنّة والأثر فى المهدى المنتظَر)، در ردّ نظریه ابن خلدون چنین مى گوید:
الف - اگر ابراز شک وتردید در مورد احادیث مهدى از طرف شخصى حدیث شناس بود، یک لغزش به شمار مى رفت،
چه رسد به مورّخانى که اهل تخصّص در علم حدیث نیستند. چه خوب گفته است (شیخ احمد شاکر):
ابن خلدون چیزى را دنبال کرده است که به آن آگاهى ندارد و وارد میدانى شده است که مرد آن نیست. او در فصلى که در مقدمه خود به مهدى اختصاص داده، پریشان گویى عجیبى کرده و مرتکب اشتباهات روشنى شده است. اصولاً او متوجه نشده است که مقصود محدثان از این جمله که: (جرح بر تعدیل مقدّم است) چیست؟!
ب - وى در آغاز فصل مربوط به مهدى اعتراف کرده است که:
در میان مسلمانان در طول قرون واعصار مشهور بوده وهست که در آخر الزمان حتماً مردى از خاندان پیامبر ظهور مى کند
با اعتراف به اینکه موضوع قیام مهدى در میان تمام مسلمانان در طول قرون واعصار امرى مشهور ومورد قبول بوده و هست، آیا صحیح است که او نیز این عقیده مشهور را مثل دیگران نپذیرد؟ ایا نظریه وى، با وجود اعتراف به اینکه همه مسلمانان بر خلاف او عقیده دارند، نوعى کجروى و تکرروى نیست؟ آیا همه مسلمانان اشتباه کرده اند وفقط ابن خلدون درست فهیمده است؟!
اصولاً این موضوع اجتهادى نیست، بلکه یک موضوع نقلى وغیبى است وجایز نیست کسى آن را با دلیلى جز با کتاب خدا وسنت پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم) اثبات کند ودلیل مزبور در اینجا نظریه مسلمانان را اثبات مى کند و آنان در این موضوع نقلى داراى تخصص هستند.
ج - ابن خلدون پیش از نقد و بررسى این احادیث مى گوید: (اینک ما در اینجا احادیثى را که در این باره نقل شده، ذکر مى کنیم).(5) وپس از نقل احادیث مى گوید: (این است مجموع احادیثى که پیشوایان حدیث درباره مهدى و قیام او در آخر الزمان نقل کرده اند). ودر جاى دیگر مى گوید: (آنچه محدثان از روایات مهدى نقل کرده اند، ما همه را به قدر توان در اینجا آوردیم).(6)
در حالى که وى بسیارى از احادیث مهدى را ناگفته گذاشته است، چنانکه این معنا با مراجعه به کتاب (العرف الوردى فى أخبار المهدى)) تألیف (سیوطى) روشن مى گردد. همچنین او از حدیثى که با سند معتبر در کتاب (المناز المنیف) تألیف (ابن قیم) نقل شده، غفلت کرده است.
د - ابن خلدون تعدادى از این احادیث را نقل و به خاطر بعضى از راویان آنها در سند آنها اشکال مى کند، در حالى که راویان یاد شده، کسانى هستند که (بخارى) و(مسلم) یا حداقل یکى از آنها در صحیح خود از آنها نقل حدیث کرده اند ودانشمندان در سند آنها ایرادى نکرده اند.
ه- ابن خلدون اعتراف مى کند که تعداد کمى از احادیث مربوط به مهدى جاى هیچ نقد وایرادى از نظر سند ندارد.
بنابراین باید بگوییم: آن تعداد کم که به گفته وى مورد قبول است، براى اثبات مطلب کافى است وبقیه احادیث نیز مؤید آن تعداد خواهد بود.(7)
پی نوشت ها:
1- جرح وتعدیل از اصطلاحات علم حدیث شناسى است. مقصود از جرح این است که راوى یا راویان یک حدیث از طرف حدیث شناسان با تعبیراتى از قبیل: دروغگو، جاعل حدیث، اهل غلّو وتعبیرات دیگرى که در این علم مطرح شده، معرفى شود که طبعاً آن حدیث فاقد اعتبار خواهد بود.
ومقصود از تعدیل، این است که راوى به عنوان: شخص عادل، موثق ومانند اینها معرفى شود که طبعاً حدیث او مورد قبول خواهد بود. البته اینها معیارهاى جرح وتعدیل از دیدگاه دانشمندان شیعه است. دانشمندان اهل سنت نیز معیارهایى دارند که همه جا با معیارهاى شیعه یکسان نیست.
2- مقدمه، الطبعة الرابعة، بیروت، دار احیاء التراث العربى، ص 311 -312.
3- مقدمه، ص322.
4- ر. ک به: دادگستر جهان، ص 30 - 49، مهدى انقلابى بزرگ، ص 159 - 165، منتخب الأثر، ص 5 - 6، پاورقى.
5- ص.311.
6- ص.327.
7- سخنان مبسوط شیخ عبد المحسن عباد، در مجله الجامعة الاسلامیة چاپ (مدینه) مورخ ذیقعده 1388 ه. ق، شماره 3، سال اوّل منتشر شده وما آن را از: (موسوعة الامام المهدى)) ج 1 نقل کردیم.
بخش مهدویت تبیانمنبع: سیره پیشوایان - مهدى پیشوایى