تبیان، دستیار زندگی
عوامل زیادی در پیدایش موضوع جهاد اقتصادی مؤثرند که براساس مبنای مختار، همگی در قالب عوامل مختلف «سیاسی، فرهنگی و اقتصادی» می‏گنجند. البته تمامی این عوامل بنوبه خود قابل تبدیل به شاخصه‏های خردتری هستند. اما مهم این است که....
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جهاد، الگویی برای کار کوتاه‌مدت


عوامل زیادی در پیدایش موضوع جهاد اقتصادی مؤثرند که براساس مبنای مختار، همگی در قالب عوامل مختلف «سیاسی، فرهنگی و اقتصادی» می‏گنجند. البته تمامی این عوامل بنوبه خود قابل تبدیل به شاخصه‏های خردتری هستند. اما مهم این است که....


جهاد اقتصادی

عوامل زیادی در پیدایش موضوع جهاد اقتصادی مؤثرند که براساس مبنای مختار، همگی در قالب عوامل مختلف «سیاسی، فرهنگی و اقتصادی» می‏گنجند. البته تمامی این عوامل بنوبه خود قابل تبدیل به شاخصه‏های خردتری هستند. اما مهم این است که ما بتوانیم کار را از یک «مبنا» شروع و با یک «برنامه» ادامه دهیم. متأسفانه کسانی که در مورد این مقوله به بحث پرداخته‏اند نوعاً به بررسی شاخصه‏های خرد همچون عوامل مدیریتی (اعم از عوامل فرهنگی، اقتصادی و غیر آن) و یا مسئله ارتباطات و... اکتفاء کرده و نقش این عوامل خرد را در پیدایش، توسعه و یا تضییق دایره جهاد اقتصادی مورد دقت قرار داده‏اند؛ غافل از آنکه قبل از طرح چنین بحثهایی، ضرورت داشت از مبانی حاکم بر این عوامل سخن گویند و با تنقیح زیر ساخت اصلی آنها خود و دیگران را به قضاوتی صحیح دراین باب رهنمون سازند.

مسلم است که «هدف» و «مبنا» همان ضابط و شاخص تعیین روابط هستند که براساس آنها می‏توان چارچوب برنامه‏های «خرد، کلان و توسعه» را پی‏ریزی نمود. از اینرو هر کدام از دو نوع انگیزه مادی یا الهی اگر قرار باشد به صورت آثار عینی متبلور شوند محتاج برنامه خاص خود هستند لذا نمی‏توان هر دو نوع انگیزه را با برنامه‏ای واحد محقق کرد چرا که در این صورت بخاطر تناقض دائمی بین خاستگاه آنها حتماً باید شاهد تشتت روحی و تنش عملی در میان افراد جامعه باشیم.

تمامی برنامه‏های کوتاه مدت، میان مدت و دراز مدت ما باید براساس یک مبنا، یک هدف و یک روش، طراحی و به مرحله عمل در آید.

خوشبختانه بخاطر سابقه تاریخی «تشیع» در جامعه ایران، شاهد حضور جهاد اقتصادی در روح افراد جامعه بوده‏ایم ولی مهم این است که اگر این انقلاب روحی (و در واقع سیاسی) تبدیل به یک انقلاب فکری و فرهنگی نشود نمی‏توان انتظار تبدیل چنین انگیزه مقدسی را به برنامه متناسب با آن داشت.

به تعبیر بهتر چون واسطه بین انقلاب سیاسی (تغییر تمایلات) با انقلاب اقتصادی (تغییر آثار و رفتار) همان انقلاب فرهنگی (تغییر ادراکات) می‏باشد لذا اگر تحول فکری متناسب با دو انقلاب مزبور صورت نپذیرد بدون تردید انقلاب سیاسی نیز که در بهمن 57 صورت پذیرفت تداوم نخواهد یافت. در این صورت به هر میزانی که انقلاب فرهنگی واقعی صورت پذیرد به همان میزان نیز انقلاب سیاسی در تداوم راه خود موفق خواهد بود.

تمامی برنامه‏های کوتاه مدت، میان مدت و دراز مدت ما باید براساس یک مبنا، یک هدف و یک روش، طراحی و به مرحله عمل در آید

اکنون در جامعه ما، هم وجدان انقلابی ایجاد شده است و هم در پرتو تبدیلش به وجدان‏کاری کارهای بسیار بزرگی صورت گرفته است که اگر چنین انگیزه انقلابی وجود نداشت و یا قرار بود انگیزه‏ای مادی جایگزین آن شود قطعاً وجود چنین برکاتی را شاهد نبودیم. اما نکته مهم اینجاست که اگر قرار باشد وجدان انقلابی در جامعه ما تداوم یابد و تا حد برنامه‏ریزی توسعه اقتصادی جامعه پیش رفته و در نهایت، جهاد اقتصادی متناسب با چنین برنامه‏ای نیز ایجاد گردد باید انقلاب فرهنگی هماهنگ با آن صورت گیرد والاّ چنین انگیزه‏ای هیچگاه به مرحله برنامه‏ریزی و تحقق عمل اجتماعی متناسب با خود نمی‏رسد.

اما آنچه که باید در هر نوع برنامه‏ریزی مد نظر قرارگیرد عدم غفلت از «جهت» کلی حاکم بر برنامه است چرا که برای حرکت بطرف مقصد، مستلزم شناخت وضعیت موجود و مقدورات و موانع عینی، وضعیت مطلوب و بالاخره طریق انتقال از وضعیت اول به وضعیت بعدی هستیم.

حال اگر از جهت حاکم بر هر کدام از برنامه‏های متناسب با این مقاطع، غفلت شده و در هر مقطعی هدفی خاص، چارچوب برنامه را مشخص نماید مسلماً در عمل دچار سردرگمی و حیرت شده و راه بجایی نخواهیم برد. بنابراین تمامی برنامه‏های کوتاه مدت، میان مدت و دراز مدت ما باید براساس یک مبنا، یک هدف و یک روش، طراحی و به مرحله عمل در آید. هر چند که مقدورات ما در برنامه‏ریزی کوتاه مدت، محدودتر و دایره تصرفاتمان کوچکتر است اما مهم این است که همواره باید حافظ «جهت» بود و لحظه‏ای از آن غفلت نکرد. پس اگر جهت برنامه‏ریزی جامعه همسو با هدف نظام سرمایه‏داری بود حتماً «توسعه استکبار» را به دنبال خواهد داشت که بالطبع نمی‏تواند موجد «وجدان‏کاری انقلابی باشد که لازمه درگیری با نظام استکبار در هر سه بعد سیاسی، فرهنگی و اقتصادی است

جهاد اقتصادی

واقعیت آن است که اصولاً اختلاف برداشت در شاخصه‏هایی نظیر شاخصه جهاد اقتصادی و... ناشی از اختلافی ریشه‏ای و زیربنایی است که نمود آن را در ارائه نظرات متفاوت در خصوص شاخصه‏ها و یا اصول برنامه‏های عملی شاهدیم..

ممکن است گفته شود هر چند که به لحاظ تئوریک، مطلب فوق قابل پذیرش است اما وقتی که در صحنه عینیت وارد می‏شویم مجبور به تغییر رویه و اتخاذ شیوه‏ای متفاوت با آنچه در مقام نظر پذیرفته بودیم می‏شویم. مثلاً اکنون در جامعه ما وضع بگونه‏ای است که نه می‏توان کار برنامه و برنامه‏ریزی را کنار گذاشت و شاهدی خاموش بر اختلال نظام بود و نه فعلاً الگوی کاملی برای طراحی و اجرای برنامه‏های سه گانه کوتاه مدت، میان مدت و دراز مدت که مبتنی بر وحی باشد در اختیار داریم. لذا ناچار از تمسک به الگوهای تجربه شده کشورهای دیگر (لااقل در کوتاه مدت و یا میان مدت) هستیم تا بتوان تا زمان تدوین کامل الگوی متخذ از قرآن و سنت، به رتق و فتق امور پرداخته و از رکود حرکت انقلاب مانع شد.

در جواب به این اشکال باید دانست ‏اتفاقاً آنچه در جامعه ما و در میان صاحبنظران وجود دارد نه تنها اختلاف در اتخاذ شیوه‏های عملی است بلکه در خصوص آن موضع تئوریک نیز اختلاف نظر شدیدی وجود دارد. واقعیت آن است که اصولاً اختلاف برداشت در شاخصه‏هایی نظیر شاخصه جهاد اقتصادی و... ناشی از اختلافی ریشه‏ای و زیربنایی است که نمود آن را در ارائه نظرات متفاوت در خصوص شاخصه‏ها و یا اصول برنامه‏های عملی شاهدیم. لذا اگر می‏بینیم عده‏ای برای تقویت جهاد اقتصادی  در جامعه از شیوه‏های مجربی چون اختصاص پاداش اقتصادی برای تولید کنندگان عرصه اقتصاد و یا ... نام برده و به آنها تمسک می‏جویند باید ریشه چنین تفکراتی را در مبنای نظری مورد پذیرش ایشان جستجو کرد.

واقعیت آن است که اصولاً اختلاف برداشت در شاخصه‏هایی نظیر شاخصه جهاد اقتصادی و... ناشی از اختلافی ریشه‏ای و زیربنایی است که نمود آن را در ارائه نظرات متفاوت در خصوص شاخصه‏ها و یا اصول برنامه‏های عملی شاهدیم

بنظر می‌رسد در یک مرحله، منشأ چنین موضعگیری ناقصی را باید در مرزبندی بین دو حیطه مربوط به «انگیزه‏های اسلامی» با «برنامه توسعه» دانست که چون قادر به جمع بین این دو مسئله نیستند لذا برای هر کدام یک حوزه جداگانه قائل می‏شوند. البته قول به چنین انفکاکی بنوبه خود ریشه در اعتقاد به جدایی «دین» از «علم» دارد که قرنها به عنوان مدلی ناقص مورد استفاده نظریه‏پردازان شرق و غرب بوده است. اما ما چنین بینشی را که برای تلاشهایی چون برنامه‏ریزی و طراحی الگو، ارزشی علمی قائل می‏شود و دین را از ورود در این وادی برحذر داشته و آنرا در عرض علم پذیرا می‏شود باطل می‏دانیم..

به تعبیر دیگر این نگرش، قائل به انفکاک کامل و دائمی دو حوزه مربوط به دین از طرفی و عقل و حس از طرف دیگر می‏باشد که بالطبع منجر به تفویض بخشی از امور به عقل و حس بشری شده و دین را از دخالت در آن منع می‏کند لذا حکم جواز اخذ الگو از هر کسی و از هر جایی را برای خود صادر می‏نماید. حال تمام کلام در اینجا همین است که اگر ما قائل به چنین جوازی شویم حتماً در اتخاذ شیوه و یا طراحی انواع برنامه‏ها اعم از کوتاه مدت و یا دراز مدت نیز از الگوهایی که هیچ تلائمی با نظام حساسیت حاکم بر جامعه ندارد بهره خواهیم برد. لذا چرا ما را از انکار صحت چنین برنامه‏هایی برحذر داشته و بطور مطلق از جهت‏گیری صحیح حاکم بر آنها دفاع می‏نمایند در حالی که نگرش مزبور از ریشه، محکوم به بطلان و زوال است؟!

پس این تصور صحیح نیست که چون کار کوتاه مدت، مجالی برای عرض اندام ندارد لذا می‏توان از هر الگویی برای طراحی آن بهره جست اما برای برنامه‏های دراز مدت حتماً باید از الگوهای متناسب با آرمانهای جامعه استفاده کرد! مسلماً چنین بینشی قابل دفاع نیست.

پس می‏پذیریم که سازماندهی مقدورات موجود جامعه در کوتاه مدت امری ضروری است اما این نوع سازماندهی بخاطر اختلاف در سیاستگذاریهای کلان جامعه متفاوت می‏شود

مثلاً اگر گروههایی چون جبهه ملی و یا لیبرالیستها بخواهند برای ایجاد جهاد اقتصادی در جامعه ما برنامه کوتاه مدتی ارائه دهند حتماً مسیری را که برای رسیدن به چنین برنامه‏ای قرار می‏دهند غیر از آن چیزی است که هم اکنون وجود دارد و یا باید باشد چرا که آنها ارزشهای انقلاب و اسلام را قید برنامه خود نمی‏دانند. همچنین اگر کسی توهّم کند که مبانی نظام سرمایه‏داری و یا الگوی اقتصاد آزاد هیچگونه تنافی و غیریتی نسبت به نظام اقتصاد اسلامی ندارد و اگر هم تغایری به چشم بخورد قابل اغماض است حتماً در کوتاه مدت، برنامه دیگری را برای اجراء ارائه می‏دهد چرا که همین اعتقاد، زاویه نگرشی را برای او ایجاد کرده است که در زیر بنا و روبنا با ما هم آوا نباشد. اما اگر سیاست کلی خود را جریان انقلاب فرهنگی در جمیع جهات قرار دهیم باید برنامه کوتاه مدت و درازمدت خود را نیز هماهنگ با همین استراتژی فرهنگی طراحی نماییم لذا نمی‏توان در کوتاه‏مدت بگونه‏ای متغایر (بلکه متناقض) با برنامه نهایی خود عمل نمود.

پس می‏پذیریم که سازماندهی مقدورات موجود جامعه در کوتاه مدت امری ضروری است اما این نوع سازماندهی بخاطر اختلاف در سیاستگذاریهای کلان جامعه متفاوت می‏شود.

سیده زینب لواسانی

بخش اقتصاد تبیان


لینک مرتبط:

به فرمایشات رهبری عمل شده است؟

جهاد اقتصادی و افق 14 سال پیش رو

بازار سکه و شعار جهاد اقتصادی

کسب روزی حلال نوعی جهاد

جهاد اقتصادی و پیشرفت بومی

جهاد اقتصادی با تکیه بر مبانی دین

ملزومات تحقق جهاد اقتصادی

آیا شرایط حاضر عادلانه است؟