تبیان، دستیار زندگی
سرانجام دكتر مفتح در ساعت 9 صبح روز سه شنبه 27 آذر 1358 در حیاط خلوت دانشكده الهیات دانشگاه تهران با شلیك چند گلوله از سوی ضاربین بشدت زخمی شد و معالجات در بیمارستان اثری نبخشید. ایشان حدود ساعت 2 بعد از ظهر همان روز به شهادت رسید
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

معرفی 6 شهید از پیشگامان نهضت


سرانجام دكتر مفتح در ساعت 9 صبح روز سه شنبه 27 آذر 1358 در حیاط خلوت دانشكده الهیات دانشگاه تهران با شلیك چند گلوله از سوی ضاربین بشدت زخمی شد و معالجات در بیمارستان اثری نبخشید. ایشان حدود ساعت 2 بعد از ظهر همان روز به شهادت رسید


معرفی 6 شهید از پیشگامان نهضت

آیت‌الله سید محمد حسینی بهشتی :

سید محمد حسین بهشتی دوم آبان ماه 1307 در محله‌ی لُنبان اصفهان و در خانواده‌ای روحانی متولد شد. تحصیلات خود را در زادگاهش آغاز كرد، اما به شوق فراگیری علوم دینی، دبیرستان را نیمه تمام رها كرد و به مدرسه‌ی علمیه صدر اصفهان رفت و همزمان زبان انگلیسی را نیز آموخت. سپس به قم رفت و درس خود را نزد اساتیدی چون آیت الله بروجردی و حضرت امام خمینی (ره) ادامه داد و همزمان دیپلم متوسطه را نیز گرفت و در دانشكده‌ی علوم معقول و منقول دانشگاه تهران پذیرفته شد. وی در سال 1330 مدرک گرفت و برای تحصیل و تدریس به قم بازگشت. او به عنوان دبیر زبان انگلیسی در دبیرستان حكیم نظامی قم مشغول به كار شد و همزمان به عنوان شاگرد در كلاس‌های علامه‌‌طباطبایی شركت كرد. دكتر بهشتی به منظور ایجاد مركزی فرهنگی برای ترویج افكار اسلامی به همراهی آیت‌الله مطهری و چند تن دیگر، دبیرستان دین و دانش را تاسیس كرد كه اداره‌ی آن تا سال 1342 به طور مستقیم برعهده‌ی خود وی بود.

در سال 1342 به پیشنهاد شورای مركزی، امام خمینی یك گروه چهار نفری را به عنوان شورای سیاسی و فقهی تعیین كردند كه عبارت بودند از : دكتر بهشتی، استاد مطهری، انواری و مولایی.

با هجرت امام (ره) به پاریس، دكتر بهشتی نیز به آنجا رفت و از سوی رهبر انقلاب برای عضویت در هسته‌ی مركزی شورای انقلاب به همراهی آیت‌الله مطهری، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، آیت‌الله موسوی اردبیلی و دكتر باهنر انتخاب شد.

چندی بعد، آیت‌الله مهدوی كنی، مهندس بازرگان، دكتر سحابی و آیت الله خامنه‌ای نیز به این شورا پیوستند. پس از پیروزی انقلاب او به عضویت مجلس خبرگان انتخاب شد و نقش مهمی در تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایفا كرد. بعدها با رسمیت یافتن حزب جمهوری اسلامی دبیر كلی آن را برعهده گرفت و در اسفندماه 1358 به ریاست دیوان عالی كشور منصوب شد و تا پایان عمر این سمت را بر عهده داشت. سرانجام در هفتم تیرماه 1360 در انفجار ساختمان حزب جمهوری اسلامی به دست منافقین به همراه هفتاد و دو نفر از یاران خود به شهادت رسید.

آیت‌الله سید عبدالحسین دستغیب  :

امام جمعه شیراز ازسال 59تا 60، دومین شهید محراب و از مبارزان سیاسی در دوران پهلوی.

او فرزند آیت‌الله سیدمحمدتقی دستغیب بود و در سال 1292 در شیراز متولد شد. تحصیلات خود را در حوزه علمیه شیراز تا «سطح»‌ ادامه داد و جای پدر -كه سالها پیش از این فوت كرده بود– امام جماعت مسجد باقرخان شد.

وی كم‌كم مخالفت خود را با برنامه‌های ضد مذهبی حكومت آشكار ساخت و در شرایطی كه روزگار سختی را از نظر مادی می‌گذراند، پیشنهاد پیوستن به كادر قضایی دادگستری را نپذیرفت. در زمان اجرای قانون كشف حجاب، مخالفت‌های آشكار او موجب شد كه حكومت اجازه وعظ و منبر را از او بگیرد و سرانجام براثر فشارهای زیاد رژیم درسال 1314 مجبور به ترك ایران و مهاجرت به نجف اشرف شد.

پس از اعلام لوایح شش گانه، او نیز به پیروی ازحضرت امام خمینی(ره‌)‌ به مخالفت با اهداف سیاسی رژیم پرداخت و چنان نقش مهمی درگسترش مبارزات درمیان مردم داشت كه رژیم مجبور شد همزمان با سركوبی قیام 15 خرداد، او را نیز شبانه دستگیر كند. وقتی مأمورین به منزل او هجوم بردند، مردم خود را سپر ساختند و مانع از دستگیری او شدند. مأموران بسیاری را بازداشت كردند و سرانجام شهید دستغیب برای آزادی مردم بی‌گناه خود را به فرمانداری نظامی معرفی كرد

پس از گذراندن دروس خارج، فقه و اصول در نجف، موفق به دریافت اجازه اجتهاد و نقل روایات شد. پس از تبعید رضا شاه از ایران، او نیز به توصیه آیت‌الله محمد كاظم شیرازی به ایران بازگشت و با همكاری مردم‌، ‌مسجد جامع شیراز را كه بیش از هزارسال قدمت داشت و به صورت خرابه درآمده بود‌، بازسازی كرده و آن را به مركزی برای فعالیتهای مذهبی و سیاسی تبدیل كرد. تجدید بنای مدرسه علمیه حكیم و تأسیس دیگر مدارس علوم دینی از جمله فعالیت‌های او در آن دوران است.

پس از اعلام لوایح شش گانه، او نیز به پیروی ازحضرت امام خمینی(ره‌)‌ به مخالفت با اهداف سیاسی رژیم پرداخت و چنان نقش مهمی درگسترش مبارزات درمیان مردم داشت كه رژیم مجبور شد همزمان با سركوبی قیام 15 خرداد، او را نیز شبانه دستگیر كند. وقتی مأمورین به منزل او هجوم بردند، مردم خود را سپر ساختند و مانع از دستگیری او شدند. مأموران بسیاری را بازداشت كردند و سرانجام شهید دستغیب برای آزادی مردم بی‌گناه خود را به فرمانداری نظامی معرفی كرد. مقامات محلی، برخلاف قولی كه داده بودند، او را تحت فشار مركز به تهران اعزام كرده و به زندان فرستادند وپس از آزادی، بلافاصله او را تبعید كردند. درسال 1343، بار دیگر به دلیل ادامه فعالیتهای سیاسی دستگیر و زندانی شد. درطول دوران اقامت اجباری امام درنجف، بارها به ملاقات ایشان رفت و ضمن بیان اخبار ایران و مبارزات مردم، رهنمودهای لازم را كسب كرد. بار دیگر، درگیری خشونت‌آمیز رمضان سال 56 در شیراز، باعث تبعید او از زادگاهش شد.

درهمین دوران، به همراهی چهار تن از دیگر روحانیون، طی اعلامیه‌ای شاه را از سلطنت خلع كرد. پس از پیروزی انقلاب، به عنوان نماینده اول استان فارس به مجلس خبرگان رفت و در تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی مشاركت ورزید. چندی بعد، محبوبیت او درمیان مردم باعث شد به حكم امام به امامت جمعه شیراز انتخاب شود. آیت‌الله دستغیب، صاحب تألیفات و ترجمه‌های بسیاری است كه بیشتر آنها درباره اخلاق، معاد و خودسازی نوشته شده‌اند. از معروف‌ترین كتابهای ایشان می‌توان به «صلاة الخاشعین» ، «معاد»‌ ، «‌گناهان كبیره» ‌، «قلب قرآن»‌ و «‌قیامت و قرآن» ‌اشاره كرد.

او سرانجام در روز 20 آذرماه 1360، هنگامی كه عازم نمازجمعه بود، به دست یكی از اعضای گروهك منافقین به شهادت رسید.

معرفی 6 شهید از پیشگامان نهضت

آیت الله سید محمود علایی طالقانی  :

آیت‌الله طالقانی در سال 1289 شمسی در یك خانواده‌ی ساده و مذهبی در روستای «كَل یزد» از توابع طالقان دیده به جهان گشود. پدرش سیدابوالحسن طالقانی از مبارزان دوره‌ی رضاخان و همكار و همرزم مرحوم «سیدحسن مدرس» بود و از طریق شغل ساعت‌سازی روزگار می‌گذراند. آیت‌الله طالقانی نیز تحصیلات ابتدایی را در همان روستا و نزد پدر گذراند و پس از آن برای تحصیل علوم دینی به مدرسه رضویه و بعد فیضیه قم رفت و تا سال 1317 مشغول تحصیل بود. پس از آن در مدرسه سپهسالار مشغول تدریس علوم دینی شد. در اولین سال‌های تأسیس حوزه علمیه قم برای ادامه تحصیل در سطح عالی بار دیگر به عنوان طلبه به كلاس‌های درس بازگشت و نزد اساتید بزرگی چون مرحوم آیت‌الله سیدمحمد حجت، آیت‌الله سید محمدتقی خوانساری و نیز آیت‌الله حاج شیخ عبدالكریم حائری (مؤسس حوزه علمیه قم) به فراگیری علوم اسلامی در سطح عالی پرداخت و درجه اجتهاد را از مرحوم حائری یزدی دریافت كرد. آغاز مبارزات سیاسی او به واقعه كشف حجاب و قضیه جواز گرفتن برای عمامه در زمان رضاخان برمی‌گردد كه مخالفت‌های شدید و آشكارش موجب حبس و تبعید وی گردید. در سال 1320 در حالی كه در زندان به سر می‌برد تفسیر قرآن را با در نظر گرفتن نیاز نسل جوان آغاز نمود و پس از آزادی «كانون اسلامی» را بنیان گذارد. ایشان در سال‌های 31 ـ 1330 به پیشنهاد مرحوم آیت‌الله‌العظمی بروجردی، جهت شركت در «كنفرانس كشورهای اسلامی» كه برای تشریك مساعی بین مسلمانان كشورهای مختلف تشكیل شده بود به مصر و اردن سفر كرد و از نزدیك با مسائل دنیای اسلام آشنا شد. این فعالیت‌ها ادامه داشت تا اینكه در 28 مرداد 1332 به علت پنهان كردن نواب صفوی، رهبر گروه فدائیان اسلام، دستگیر و به زندان محكوم شد. در سال 1333، نهضت «مقاومت ملی» را با همكاری جمعی از مبارزین مسلمان تأسیس نمود.

پس از شكل‌گیری نهضت روحانیت به رهبری امام‌خمینی(س) در سال 1341 و طرح مسائلی چون «انجمن‌های ایالتی و ولایتی» و «انقلاب سفید» به پیروی از حضرت امام‌خمینی(س) به مخالفت با رژیم شاه پرداخت و به دلیل فعالیت‌های بسیار در همان سال به زندان افتاد و در اوایل خرداد 1342، به همراه چند تن از روحانیون آزاد گردید ولی بار دیگر در همان سال در ارتباط با وقایع 15 خرداد و انتشار مقاله‌ای از سوی او با عنوان «دیكتاتوری خون می‌ریزد» دستگیر و در زندان قصر مورد شكنجه و آزار قرار گرفت.

پس از شكل‌گیری نهضت روحانیت به رهبری امام‌خمینی(س) در سال 1341 و طرح مسائلی چون «انجمن‌های ایالتی و ولایتی» و «انقلاب سفید» به پیروی از حضرت امام‌خمینی(س) به مخالفت با رژیم شاه پرداخت و به دلیل فعالیت‌های بسیار در همان سال به زندان افتاد و در اوایل خرداد 1342، به همراه چند تن از روحانیون آزاد گردید ولی بار دیگر در همان سال در ارتباط با وقایع 15 خرداد و انتشار مقاله‌ای از سوی او با عنوان «دیكتاتوری خون می‌ریزد» دستگیر و در زندان قصر مورد شكنجه و آزار قرار گرفت

در سال 1350 در پی ممانعت كمیسیون امنیت شهر از برگزاری نماز عید فطر و مخالفت آشكار ایشان، آیت‌الله طالقانی دستگیر و پس از محاكمه به سه سال تبعید در زابل محكوم شدند. پس از سه ماه محل تبعید ایشان به كرمان انتقال یافت. اما در همان سال، در پایان جشن‌های دو هزار و پانصد ساله بار دیگر به جرم فعالیت سیاسی بازداشت و زندانی شد و بار دیگر محكوم به تبعید در جنوب ایران گشت. پس از چندی به سبب همكاری چند نفر از گروه مجاهدین خلق، با مأموران ساواك عده‌ی زیادی از مبارزان از جمله آیت‌الله طالقانی دستگیر شدند.

در جریان محاكمه و در پی قرائت كیفرخواست دادستان، او دادگاه را غیرقانونی اعلام كرد و در دفاع از خود هیچ سخنی نگفت. دوران سخت شكنجه و زندان آغاز گشت و تا اوج‌گیری مبارزات مردم ایران در سال 1357 ادامه یافت تا اینكه به سبب فشار مردم و درخواست آزادی او در راهپیمایی‌های چند میلیونی، رژیم ناچار به آزاد نمودن او از زندان شد. منزل آیت‌الله طالقانی در حوالی پیچ‌شمیران به مركز فرماندهی انقلاب در تهران و بسیج و هماهنگ كردن توده‌‌ها بدل شد. راهپیمایی‌های بزرگ عاشورا و تاسوعا به دعوت ایشان انجام گرفت. ایشان از سوی امام خمینی به ریاست شورای انقلاب انتخاب شدند و تا پیروزی لحظه‌ای از تلاش باز نماندند. پس از پیروزی انقلاب، ایشان از سوی امام خمینی(س) به امامت جمعه تهران انتخاب شدند و در پنجم مردادماه 1358 اولین نماز جمعه بزرگ تهران را پس از پیروزی انقلاب در دانشگاه تهران اقامه كردند.

ایشان به عنوان نماینده اول مردم تهران به مجلس خبرگان راه یافتند و همچنان در صحنه سیاست فعال بودند. آیت‌الله سید محمود طالقانی در 19 شهریور سال 1358 پس از سال‌ها مبارزه و تبعید و زندانی شدن از زمین خاکی به دیار باقی شتافت.

معرفی 6 شهید از پیشگامان نهضت

آیت‌الله مرتضی مطهری  :

آیت‌الله مرتضی مطهری در سال 1298 در فریمان و در خانواده‌ای روحانی به دنیا آمد و در سال 1310 برای تحصیل علوم دینی به حوزه علمیه مشهد رفت و دروس مقدماتی را آنجا آغاز كرد.

ایشان در سال 1323 برای فراگیری فلسفه -كه به آن بسیار علاقه‌مند بود ـ به حوزه علمیه‌ی قم رفتند و از شاگردان درس فلسفه حضرت امام‌خمینی(س) شدند.

علامه‌طباطبایی در جلساتی كه شب‌های پنج‌شنبه برگزار می‌شد مقاله‌های فلسفی خود را می‌خواندند و درباره آن با شاگردان و حاضران بحث می‌كردند. آیت‌الله مطهری از شاگردان برجسته آن كلاس بود و آن مقاله‌ها، در سال‌های بعد در چهار جلد به نام «اصول فلسفه و روش رئالیسم» با حاشیه‌نویسی ایشان به چاپ رسید.

بعد از فوت آیت‌الله بروجردی در سال 1340، آیت‌الله مطهری به تهران آمد و از همان ابتدا در مدرسه مروی به تدریس فلسفه ملاصدرا برای طلاب پرداخت و به زودی در دانشكده علوم معقول و منقول (دانشكده الهیات) دانشگاه تهران مشغول به كار شد و در آنجا نیز به تدریس كلام و فلسفه اسلامی پرداخت.

در این زمان او كه در محیط متنوع دانشگاه با مسائل جدید جوانان آشنا می‌شد، نوشتن مقاله‌ها و كتاب‌هایی را برای پاسخ‌گویی به این سؤال‌ها آغاز كرد و به خاطر رواج افكار سوسیالیستی و ماتریالیستی در میان جوانان، تلاش خود را صرف معرفی اسلام به عنوان دینی پوینده و نیز زدودن خرافات و بدعت‌ها از چهره دین كرد.

كتاب‌های بسیاری حاصل این دوره از عمر اوست؛ كتاب‌هایی چون حماسه حسینی، نهضت‌های اسلامی در صد سال اخیر و ...

او از مسائل سیاسی جامعه نیز غافل نبود و با مجامع اسلامی آشنا شد و در این محافل سخنرانی‌ها و بحث‌های مختلفی را ایراد نمود. در همین دوران در رادیو تهران نیز هر هفته یك بار سخنرانی داشت كه مخاطبان وسیع‌تری را جذب افكار و اعتقاداتش می‌كرد. او برای نخستین بار در سال 1342 بعد از وقایع 15 خرداد دستگیر شد و در سال 1344 به همراهی متفكران مذهبی دیگر، نظیر دكتر علی شریعتی به حسینیه ارشاد دعوت شد.در سال 1350 به دلیل سوءتفاهم‌ها و اختلافاتی كه میان او و دیگر گردانندگان حسینیه پیش آمد، كانون فعالیت خود را به مسجد الجواد كه آنجا نیز محل تجمع مردم مشتاق شنیدن از اسلام راستین بود، تغییر داد اما سال 1351 مسجد الجواد نیز تعطیل و او به طور موقت بازداشت شد.

ایشان در سال 1356 «جامعه روحانیت مبارز تهران» را پایه‌گذاری كرد و با آغاز انقلاب نقش مهم‌تری را به عهده گرفت و به فرمان حضرت امام خمینی (ره) رئیس «شورای انقلاب» شد. اردیبهشت 1358 در حالی كه چون همیشه از یك مجلس سخنرانی برمی‌گشت به دست یكی از اعضاء گروهك «فرقان» به شهادت رسید.

از آن پس روز شهادتش را برای گرامی‌داشت یاد مردی كه همه زندگی‌اش را وقف تعلیم و تربیت و آموزش كرده بود «روز معلم» نام گذاشتند و امام او را «حاصل عمر» خویش خواندند و همه‌ی كتاب‌هایش را مفید و سودمند دانستند.

فرزند بزرگ ایشان، كه دانشجوی دانشگاه مشهد و از دانشجویان پیرو خط امام بود، در درگیــری های 17 شهریور مجروح شده بود و پس از انقلاب، در دفتر تحكیم وحدت فعـــالیت می كرد كـــه با شروع جنگ تحمیلی، به كربلای خوزستان شتافت و یكی از 160 شهیدی بود كه در ماجرای هویزه، دسته جمعی بشهادت رسیدند

آیت الله علی قدوسی :

در سال 1306 شمــسی در « نهاوند» چشم به جهان گشود . در سن 15 سالگی بود كه برای ادامه تحصیلات در زمینه علوم اسلامی، به حوزه علمیه قم هـجرت كرد. سال  1321تا آب را، از سرچشمه بیاشامد، و میوه را از شاخه بچیند، و ... چهره اسلام را، بی نقاب و پـرده، و از نزدیك ببیند و بشناسند ...

گرایشات سیاسی او ـ كه از متن مكتب سرچــشمه می گرفــــت ـ او را به صـــحنه مبارزات كشــید و درجریان نهضت نفت، و نیز در ضدّیت با جزب توده آنروز، فعالیتـــی چشمگــــیر، ولـی اكثراً دور و پنهانی از چشم دشمن، داشت .

در نهضت فدائیان اسلام هم، با شهید بزرگ، مرحوم نواب صفوی همكاری و همــــفكری و همـراهی داشت . در عین حال، فعالیت های سیاسی هرگز او را از راه اصلی، كه شناخت اسلام و درك مــــعارف دین و فقه اهلبیت بود بازنداشت. این از ویژگهیای او بود كه در كمتر كسانی یافت می شد .

در درس خارج مرحوم آیت الله بروجردی و حضرت امام خمینی، از شاگردان فاضــل و مورد توجّه بود . فلسفه و تفسیر را هم، نزد عارف وارسته و فیلسوف بزرگ مرحوم علامه طباطبائی فـــرا گرفت و تا حدّی لیاقت و شایستگی و استعداد نشان داد كه مورد توجّه مرحوم علامه قرار گـــرفت و او را به دامادی خود پذیرفت.در این وادی، هم حوزه و هم دوره با عزیزانی چون شهید بهشتی و شهیــــد مطهری بود پا به پای هم در صحنه های علمی و مبارزاتی و آموزشی بودند تا « شهادت »

در سال 44 توسط ساواک دستگیر و پس از مدّتی كه آزاد شد، مجدداً در تعبیب همان افكار و اهداف بود و با چهره های مبارز دانشگاهی هم مرتبط بود و پذیرفتن مدیریت مدرسه منتظریه( حقانی) در راستای همین اهداف بود كه در آنجا به تربیت شاگردانی پرداخت كه در جمهوری اسلامی، از بازوهـــــای پرتوان دستگاه قضائی و اجرائی شدند.

شهید قدوسی، در كنارجهاد، به اجتهاد می اندیشید و می گفت: روحانی باید دقیق و عمیق، منظّم و وقت شناس باشد و متقّی و مبارز، درس خوان و آگاه به زمان، متجهد و مجاهد، ادیب و مؤدب، با شور و شعور، فقیه و فیلسوف، ناطق و كاتب، « زبان» دان و « زمان» شناس و ... خود، تجسمّی از ارزشهای متعالی بود .

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ابتدا مدّتی در « قم» در ستاد انقلاب، و امور قضائی فعالیت می كرد، كه طی حكمی از سوی امام به « دادستانی كل انقلاب» منـــصوب شد. و در این سنـــگر، چه خوب از عهده كار برآمد! ...

فرزند بزرگ ایشان، كه دانشجوی دانشگاه مشهد و از دانشجویان پیرو خط امام بود، در درگیــری های 17 شهریور مجروح شده بود و پس از انقلاب، در دفتر تحكیم وحدت فعـــالیت می كرد كـــه با شروع جنگ تحمیلی، به كربلای خوزستان شتافت و یكی از 160 شهیدی بود كه در ماجرای هویزه، دسته جمعی بشهادت رسیدند .

بدنبال شهادت آیت الله بهشتی و یارانش در 7 تیر و بدنبال شهادت رئیس جمهور رجائی و نخـــــسـت وزیر باهنر این دو ققنوس عشق و دو پرنده مهاجــــر خونین بال، در 8 شهــــریور، شهـــید قدوسی، حالتِ«انتظار» داشت .نزدیكانش می گویند: در روزهای آخر حیات، یك حالتِ عرفانی خاصّی داشــــت و دائـــماً در انتظار شهادت بود سرانجام، او هم به آرزوی خویش رسید .

14شهریور 60، سبح در ساختمان دادستانی انقلاب بود كه با انفـــــجار بمـــــب، كه عوامل سرسپرده منافقین كار گذاشته بودند، به شـــــــــهادت رســـــید و به لقاء الله و دیدار یارانش شهیــــدش شتافت  نامش جاوید و خاطره اش معطّر باد.

معرفی 6 شهید از پیشگامان نهضت

آیت الله دكتر محمد مفتح :

در سال 1307 در خانواده ای روحانی در همدان به دنیا آمد. در 15سالگی برای پیشرفت در علوم دینیه وارد قم شد و از محضر اساتید بزرگی همچون حضرت آیت الله العظمی امام خمینی، مرحوم آیت الله علامه طباطبائی، مرحوم آیت الله داماد، مرحوم آیت الله حجت و ... استفاده كرد و بزودی دوره كامل خارج علوم مختلف حوزه را گذارند تا اینكه به درجه اجتهاد نائل آمد و به عنوان مدرسی در حوزه به تدریس پرداخت، به نحوی كه حوزه های درسی ایشان در زمینه های مختلف به خصوص فلسفه از رونق خاصی برخوردار بود و از پراستفاده ترین حوزه های درسی برای فضلای قم محسوب می شد.

شهید مفتح در كنار تحصیل  در حوزه به تحصیل علوم جدیده پرداخت و مدارج مختلف تحصیلات جدیده را نیز گذراند وی  پس از مدت نسبتاً كوتاهی موفق به اخذ درجه دكتری (P.H.D) در رشته فلسفه گردید.

با شروع قیام حضرت امام خمینی(ره) شهید مفتح كه یكی از شاگردان نزدیك ایشان بود، از روز اول قیام پشت سر امام مبارزات خود را اوج بیشتر داد. منبرهایی كه ایشان در شهرهای آبادان، خرمشهر، اهواز و... می رفتند بارها منجر به دستگیری و تبعید ایشان گردید ولی شهید مفتح مجدداً در مناسبت بعدی برای منبر به آن شهرها می رفتند تا بالاخره در آخرین بار ایشان دستگیر،  تبعید وبه استان خوزستان ممنوع الورود شد.

غنای علمی استاد، تبحر و تسلط ایشان به علوم جدیده و قدیم، بیان شیوا و قلم قدرتمند ایشان، دانشكده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران را بر آن داشت تا به طور رسمی از ایشان دعوت به عمل آورد تا به تدریس در آن محل بپردازد. شهید مفتح به شوق همكاری با استاد شهید آیت الله مطهری تدریس در دانشكده الهیات را پذیرفت و از سال 1349 در تهران اقامت گزید.

شهید آیت الله دكتر مفتح با قبول امامت مسجد جاوید در سال 1352 هسته ای دیگر را در جهت تجمع نیروهای مسلمان مبارز و سنگری برای ارائه اسلام راستین و جبهه ای برای مبارزه با رژیم پهلوی ایجاد كرد. وی ابتدا اقدام به تشكیل كتابخانه ای در مسجد كرد و سپس با تشكیل كلاسهای مختلف از جمله اصول عقاید، فلسفه، اقتصاد، تفسیر قرآن، نهج البلاغه، عربی، تاریخ ادیان، جامعه شناسی و... برای دانشجویان و نیز كلاسهای دیگری در سطح دانش آموزان اقدامی مؤثر برای بالابردن سطح آگاهی های مذهبی به صورتی منظم و سیستماتیك و همچنین ایجاد زمینه برای آشنایی در جهت پیشبرد انقلاب اسلامی نمود تا این كه در سوم آذر ماه 1353 با دستگیری شهید آیت الله مفتح و آیت الله العظمی سید علی خامنه ای مسجد جاوید تعطیل شد . شهید مفتح حدود 2 ماه در زندان رژیم زیر شدیدترین شكنجه ها به سر برد .

حدود 2 سال پس از آزادی از زندان شهید آیت الله دكتر مفتح امامت مسجدی در نزدیكی حسینیه ارشاد را پذیرفت و آن مسجد را قبا نامید و بدین صورت مسجد قبای دیگری در راستای مسجد قبا در صدر اسلام بنیاد نهاده شد تا سنتهای اصیل رسول خدا و خاندان پاكش را احیا كند.

وی این مسجد را به عنوان بزرگترین سنگر در جریان مبارزات انقلاب اسلامی درآورد. جمعیتهای چندین صدهزار نفری كه در سالهای 56 و 57 در سخنرانی های ماه مبارك رمضان در مسجد گرد می آمدند، تا آن زمان بی سابقه بود و رعب و وحشت زیادی در دل رژیم منفور پهلوی ایجاد می كرد.

در جریان جنگهای داخلی لبنان كه رژیم صهیونیستی اشغالگر با همكاری رژیمهای مرتجع منطقه برای سركوبی شیعیان و فلسطینی های مسلمان به پا خاسته مقیم لبنان برپا كرده بود، شهید آیت الله دكتر مفتح اقدام به جمع آوری اعانه به مقدار زیاد كرد و آنها را به لبنان فرستاد. او معتقد بود اساسی ترین كار برای پیشرفت هرچه بیشتر شیعیان لبنان، بالاتر بودن سطح آموزش و فرهنگ آنان است، علیهذا برای جنگ زدگان لبنان دو برنامه كوتاه مدت و درازمدت داشت. در برنامه كوتاه مدت سعی بر آن داشت تا مخارج تحصیلی كودكان شهدای لبنان را تأمین كند و در این راه موفق شد عده زیادی از بازماندگان شیعیان جنگ زده را با تأمین مخارج تحصیل و پوشاك و غذا راهی مدارس بكند. هدف وی از اجرای برنامه درازمدت این بود كه یك مركز و مجتمع آموزشی شیعی در لبنان ایجاد كند و با این اقدام دست به اساسی ترین كار در جهت از بین بردن عقب افتادگی شیعیان لبنان زد.

در جریان محاكمه و در پی قرائت كیفرخواست دادستان، او دادگاه را غیرقانونی اعلام كرد و در دفاع از خود هیچ سخنی نگفت. دوران سخت شكنجه و زندان آغاز گشت و تا اوج‌گیری مبارزات مردم ایران در سال 1357 ادامه یافت تا اینكه به سبب فشار مردم و درخواست آزادی او در راهپیمایی‌های چند میلیونی، رژیم ناچار به آزاد نمودن او از زندان شد

پس از روزهای سازندگی ماه رمضان 56 شهید آیت الله دكتر مفتح اعلام كرد كه نماز عید فطر را در زمینهای قیطریه خواهد خواند.

ساعت 8 صبح پنجشنبه 16 شهریور دكتر مفتح به زمینهای قیطریه آمد و مشاهده كرد كه سر تا سر زمین توسط نیروهای مسلح ارتش شاهنشاهی اشغال شده است.در اوائل راه ،ارتش شروع به شلیك تیر هوایی و گاز اشك آور به سوی جمعیت مؤمن و مبارز كرد اما مردم با روشن كردن آتش و سوزانیدن مقوا در اطراف شهید مفتح مانع از آسیب رسانی گاز به ایشان شدند.

نظامیان شاه به كمی پائین تر (خیابان دكتر شریعتی، سر راه شهید كلاهدوز) حمله كردند و دكتر مفتح را با سرنیزه و قنداق تفنگ به سختی مجروح و مضروب كردند به طوری كه امكان حركت از وی سلب شد.

شهید مفتح كه صبح جمعه 17 شهریور برای مداوا و پانسمان زخمهای ناشی از تظاهرات دیروز به بیمارستان رفته بود، موقع بازگشت به منزل به وسیله ساواك دستگیر شد. بدین ترتیب در اولین ساعات حكومت نظامی وی با تن و بدنی مجروح دستگیر و روانه زندان كمیته ضد خرابكاری شاه گردید.بعد از 2 ماه كه رژیم سابق در اثر اوجگیری انقلاب ناچار به گشودن در زندانها شد شهید آیت الله دكتر مفتح از زندان آزاد شد.

پس از پیروزی انقلاب دكتر مفتح در ادامه سالیان دراز كوشش و تلاش برای وحدت فیضیه و دانشگاه كه اسلام بر جامعه حاكم و كشور تحت رهبریهای حضرت امام به پیش می رفت به كوشش خود در این زمینه افزود. در سالگرد شهادت آیت الله حاج سیدمصطفی خمینی اقدام به تشكیل سمینار وحدت حوزه و دانشگاه در دانشكده الهیات نمود كه این اولین سمیناری بود كه تحت این عنوان برگزار می شد.

سرانجام دكتر مفتح در ساعت 9 صبح روز سه شنبه 27 آذر 1358 در حیاط خلوت دانشكده الهیات دانشگاه تهران با شلیك چند گلوله از سوی ضاربین بشدت زخمی شد و معالجات در بیمارستان اثری نبخشید. ایشان حدود ساعت 2 بعد از ظهر همان روز به شهادت رسید.

روحشان شاد و یادشان گرامی

فرآوری : رها آرامی

بخش فرهنگ پایداری تبیان


منابع :

سایت رشد

ویژه نامه شهادت آیت الله مفتح

ویژه شهادت آیت الله قدوسی

ویژه شهادت دکتر بهشتی