پیامی برای همه دیکتاتورهای جهان
این روزها خبرهای زیادی از سرنوشت سقوط دیکتاتورهای جهان میشنویم . بعضی از این خبرها آنقدر دور از باور است که ذهن تحلیلگران سیاسی هم به آن قد نمیدهد . تیتر اول روزنامهها حاکی از شدت اعتراضهای مردمی و فرار دیکتاتورهای کشورهای لیبی، مصر و یمن است . بعضی از اخبار هم آخرین عکسها یادگاری دیکتاتورهای چند روز پیش را به تصویر گذاشتهاند . جنبشهای مردمی برای سرمایه داران به کابوسهای ترسناکی تبدیل شده، سرنوشت دیکتاتورها به دست مردم نوشته میشود .در اوضاع و احوال اینچنینی مردم تعیین میکنند که چه کسی میرود و چه کسی میماند .
سوال مهم اینستکه این موج دادخواهی تا کی ادامه دارد و تا کجا میرود و چه کسانی را با خود میبرد؟
چه افرادی این جریان را هدایت میکنند مردم یا سرمایه داران ؟
تاکنون تحلیلهای متفاوتی را از جامعه شناسان شنیدهایم ، هیچکدام از این تحلیلها جواب قاطعی را به ما نمیدهند . ما از نگاهی جامع و آگاه به این سوالات پاسخ خواهیم داد:
مردم سرنوشت را تغییر میدهند
قرآن کریم پیروزی و شکست حاکمان و تمدنها را در گرو تلاش و سستی مردم میداند. اگر سرزمینی ویژگیها و زمینه های شکوفایی تمدّنی را داشت و مردم آن هم مردم پرتلاش بوده و از توان فکری و جسمی بالایی برخوردار بودند همیشه روند رو به رشدی خواهند داشت و اگر سستی ورزید و تن آسایی پیشه کردند و توان فکری لازم را نداشتند سرزمین آنان رو به نابودی خواهد گذاشت که: خداوندسرنوشت هیچ قومی را تغییر نمیدهد مگر آنان آنچه در وجود خودشان است تغییر دهند (رعد /11).
خداوند چراغ افروخته ملتی را خاموش نمیکند مگر این که خود آن ملت چراغ زندگی خویش را در گذر باد قرار دهند که برابر سنت خداوند به طور قطع چراغ زندگی این ملت خاموش خواهد شد: این(عذاب) بدان سبب است که خداوند نعمتی را که به قومی و ملتی داده بر نمیگرداند مگر آن که خود ایشان آن را تغییر دهند و آن را به خویشتن خویش بگردانند. (سوره انفال آیه 53)
ملتهای صاحب تمدّن نباید به گذشته خود دل ببندند و ازرویدادهای پیرامون خویش چشم فرو نبندد. زمان بسیاری از امور را دگرگون میکند و اگر کالبد و گاه درونمایه جامعه و تمدّنی دگرگون نشود و خود را با زمان هماهنگ نسازد پویایی و درخشش خود را از دست میدهد و به حاشیه رانده میشود.
قرآن در هر حرکتی انسانها را نقش آفرین میداند. اگر جامعه به اوج کمال برسد و یا به خاک مذلت بنشیند بستگی به مردمان آن جامعه دارد. اگر در حال خود دگرگونی مثبت پدید آورند جامعه رو به نیکی و اوج میرود و اگر دگرگونی به منفی باشد جامعه خود را به خاک مذلت خواهند نشاند. خداوند در قرآن به انسانها هشدار داده است که از حصارهای تقلید به در آیند و با اندیشه و خرد راه را از بی راه باز شناسند.
دیکتاتورها نابود میشوند
نابودی دیکتاتورها و حکومتهایشان ماجرای جدیدی نیست . قومها و تمدنهای زیادی بودهاند که که به بیراهه رفتهاند و نابودی را سرنوشت قطعی خود ساختهاند. عوامل متعددی در این نابودی نقش دارد که برخی از آنهاعبارتند ازستم پیشگی،فساد واسراف، تن پروری و پای بندی به تفکرات قدیمی.
قرآن کریم پیروزی و شکست حاکمان و تمدنها را در گرو تلاش و سستی مردم میداند. اگر سرزمینی ویژگیها و زمینه های شکوفایی تمدّنی را داشت و مردم آن هم مردم پرتلاش بوده و از توان فکری و جسمی بالایی برخوردار بودند همیشه روند رو به رشدی خواهند داشت و اگر سستی ورزید و تن آسایی پیشه کردند و توان فکری لازم را نداشتند سرزمین آنان رو به نابودی خواهد گذاشت
قرآن کریم در آیات گوناگون، سبب فروپاشی جامعه و ملتها و افول تمدنها را ستم ذکرکرده است :
ما پیش از شما گروهانی پسِ یک دیگر هلاک کردیم چون که ستم کرده بودند و فرستادگان ما با پیغامهای آشکار به آنها آمده بود و ایمان نیاوردند بدین گونه ما گناهکاران را کیفر میدهیم (سوره یونس/آیه 13)
آری ، ستم گامها را میلغزاند و نعمتها را میستاند و امتها را بر اندازد.(1) ستمگری خانه برانداز است(2). کاخها و بناها ویران نمیشوند مگر با آه های جگرسوز مردمان.تمدّن آفرینان پس از چندی به خاطر رفتارهای نامناسب در نگاه مردم به چهره های زشت و نفرت انگیز دگرگون میشوند و نفوذ مردمی و پایگاه اجتماعی خود را از دست میدهند; از این روی رو در روی مردم قرار میگیرند و به ناگزیر برای حفظ پایگاه خود و از اریکه قدرت به زیر نیامدن به ستم روی میآورند و ستم نیز پایه های کاخ تمدّن را سست میکند و فرو می ریزاند.در دنیای امروزی ما ستم به مردم، چهره وحشتناک خود را به وضوح نشان داده است . سقوط چهاردیکتاتور را چه کسی پیش بینی میکرد! این عکس یادگاری در تاریخ به یادگار میماند .داستانی تکراری که بزودی همه قدرتهایِ مستبد را فرا میگیرد… هنوز یکسال از زمان گرفتن این عکس دسته جمعی نگذشته، که همه این چهار دیکتاتور، از قدرت به زیر کشیده شدهاند. ظلم هر چه باشد بنیان کن است ، بحران اجتماعی میآفریند بد عاقبتی و بد عافیتی بار میآورد. منشا ظلم و هلاکت به عمل ظالمان برمی گردد،آنها این سرنوشت را با دستان خود رقم زدهاند، دستانی که روزانه یا آن جان هزاران بیگناه را گرفتهاند:ما هلاکت کننده جامعهها نبوده ایم مگر اینکه مردم آنها ظالم بودند. (سوره قصص/آیه 59 ). آیا مگر غیر از ستمکاران هلاکت میشوند؟(سوره انعام /آیه 47)
دیکتاتورهایی که همیشه به ارتش و تجهیزات نظامی مجهز بودند، محافظانی مسئولیت امنیت جانشان را به عهده داشتند وتنهایی را در خواب هم نمیدیدند، پروردگار به تنهایی آنها وعده داده است :و اگر خدا میخواست قطعا آنان را امتی یگانه میگردانید لیکن هر که را بخواهد به رحمتخویش درمیآورد و ستمگران نه یاری دارند و نه یاوری (سوره شوری/ آیه 8) خواری، تنهایی و مرگ سرنوشت دنیایی آنهاست که باید در جهانی دیگر قصاص همه ظلمهایشان را ببینند واین است قانون الهی: هر کس کارش را با ظلم پیش برد خداوند در نابودیش سرعت به خرج میدهد.(3)
وپیامی برای همه دیکتاتورهای ظالم ووابسته: سرانجام شوم قذافی میتواند درس عبرتی برای تمامی رژیمها و احزاب و گروه های وابسته به غرب باشد. آمریکاییها بعد از فرو غلتیدن قذافی از حاکمیت لیبی، نه فقط دست از حمایت پیشین وی برداشتند، بلکه مرده متحد سابق و گوش به فرمان خود را بر زنده ماندن وی ترجیح دادند و این ماجرای همه کسانی است که با شیطان دست میدهند. خدای سبحان درباره اینگونه افراد و جریانات میفرماید:
«کمثل الشیطان اذ قال للانسان اکفر، فلمّا کفر قال ا نّی بری منک انی اخاف الله رب العالمین ؛ مانند شیطان که به انسان گفت کفر بورز و هنگامی که کفر ورزید، به او گفت؛ من از تو بیزارم،من از خدای عالمیان بیم دارم»(سوره حشر/آیه 16)
________________________________________
1- میزان الحكمه ج 5 ص 595
2- غرر الحكم ص 36 حدیث 1110 .
3-نهج البلاغه صبحى صالح ص 559
نویسنده: مهدیه خانی
شبکه تخصصی قرآن تبیان