نمایشنامهنویس معروف قرن بیستم
اوژن یونسکو 26 نوامبر سال 1909 در یکی از شهرهای رومانی به دنیا آمد. رومانی کشور پدرش بود. مادر اوژن فرانسوی بود. حتی مذهب آن دو هم با یک دیگر متفاوت بود. این تفاوت فرهنگ و مذهب، ریشهی اختلافات همیشگی آنها شد. اوژن بیشتر کودکی اش را در فرانسه سپری کرد. جایی که به گفتهی خودش، بیشترین تأثیر در نوع نگرش اوژن به دنیا را داشت. راه رفتن زیر آسمان آبی و آفتاب درخشان در ییلاق، کار مورد علاقهاش در آن روزها بود. سالهای کودکیاش در دوران جنگ جهانی اول گذشت و هیچ کس فکر نمیکرد او روزی بزرگترین نمایشنامهنویس قرن بیستم شود.
اختلافات و درگیری پدر و مادر اوژن سرانجام باعث جدایی آنها شد. پس از طلاق، اوژن شانزده ساله همراه پدرش به رومانی برگشت. بعد از پایان تحصیلاتش در دبیرستان، در نوزده سالگی به دانشگاه ملی بخارست رفت و به تحصیل در رشته ی ادبیات زبان فرانسه مشغول شد. اوژن پنج سال در این رشته درس خواند تا به عنوان معلم فرانسه مشغول به کار شد. سه سال بعد او با دختری به نام رودیکا ازدواج کرد. آنها صاحب یک فرزند دختر شدند. در سال 1938 هم زمان با شروع جنگ جهانی دوم، خانوادهی یونسکو به فرانسه رفت تا پدر خانواده آنجا به کار تکمیل تِز دکترایش بپردازد. این مهاجرت به زندگی دائمی اوژن در فرانسه تبدیل شد. او همراه همسر و دخترش در شهر مارسی ساکن شدند تا جنگ تمام شود. در سال 1940 عضو فرهنگستان فرانسه شد. (فرهنگستان فرانسه در قرن هفدهم میلادی تأسیس شد و نویسندگان، شاعران و ادیبان معروفی عضو این فرهنگستان بودند. از وظایف مهم این فرهنگستان، مراقبت از زبان فرانسه و گسترش آن در دنیاست). در این سالها اوژن مشغول نوشتن نمایشنامههای متعددی بود. دو نمایشنامهی اول او که در سالهای 1950 و 1951 نوشته شد، آوازهخوان طاس و درس نام داشت. پس از روی صحنه رفتن این نمایشنامهها، اوژن به شهرت فراوانی دست یافت. گرچه او به نمایشنامهنویسی شهرت دارد، ولی از شعر و نقد ادبی نیز دور نبود و برای روزنامههای گوناگون نقد مینوشت.
سرانجام جنگ جهانی دوم در سال 1945 تمام شد؛ اما آثار جنگ روی مردم، روابط اجتماعی آنها، و تمام زندگیشان هنوز باقی بود. در این شرایط اوژن در کنار نمایشنامهنویسان آن دوره، سبکی را بنیان گذاشت که به آن تئاتر پوچ میگفتند؛ یعنی انسان در زندگی روزمرهاش دچار یکنواختی شده و هر چه تلاش میکند معنایی برای هستی خود پیدا کند، موفق نمیشود؛ زیرا زندگی اش با مرگ تمام میشود؛ بدون آن که موفق به پیدا کردن معنایش شده باشد. این نوع فکر و اندیشه در آن روزها بسیار رایج بود. اوژن یونسکو فکر میکرد، این طرز فکر را بهتر میتوان روی صحنه نشان داد. او با مهارت تمام زندگی این آدمها را روی صحنه میبرد.
یکی از نمایشنامههای معروف اوژن، کرگدن است. او در سال 1960 این نمایشنامه را نوشت. این نمایشنامه بارها و بارها در کشورهای مختلف روی صحنه رفته است.
حتی در ایران نیز برای سالهای پیاپی اجرا شد و میشود. داستان این نمایشنامه در شهری کوچک در اروپا روی میدهد. یک روز صبح، کرگدنی در شهر ظاهر میشود و باعث حیرت و ترس مردم میشود. اما خیلی زود مردم شهر عاشق نیرو و قدرت کرگدن میشوند. به همین دلیل مردم سعی میکنند تبدیل به کرگدن شوند و میشوند. قهرمان داستان برانژه نام دارد و در یک مؤسسه انتشارات کتاب مشغول به کار است. تنها اوست که در مقابل هوس تبدیل شدن به کرگدن مقاومت میکند.
از دیگر نمایشنامههای معروف او صندلیها، مستأجر تازه، شاه میمیرد، عابر هوایی، مکبت و آدمکش است.
نوشتن این نمایشنامهها جوایز زیادی هم برای اوژن یونسکو به همراه داشت:
جایزه ی جامعه ی تئاترنویسان (1966)؛ جایزه ی بزرگ ملی برای تئاتر (1969)؛ جایزه ی بزرگ موناکو (1969)؛ جایزه ی اورشلیم (1973)؛ جایزه ی ادبیات اروپا (1970) و همچنین دکترای افتخاری از دانشگاه نیویورک و چند دانشگاه دیگر.
اوژن یونسکو 88 سال عمر کرد و 28 مارس 1994 در شهر پاریس از دنیا رفت.
بخش کودک و نوجوان تبیان
منبع:هدهد