قلب من
بی گمان شبیه معجزه است
مثل یک مسافر صبور
توی سینه ام
شبانه راه می رود
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : دوشنبه 1390/11/10
معجزهی قلب
قلب من
بی گمان شبیه معجزه است
مثل یک مسافر صبور
توی سینه ام
شبانه راه می رود
گرچه قایقش شکسته
گرچه دست و پای خسته اش
همیشه بسته است.
قلب من
روی صندلی
کنار پنجره
می نشیند و به کوچ این همه پرنده ی دقیق
سلام می کند
روی تخت خالی کناری ام
قصه های تازه ی بهار را
مو به مو
رج به رج
تمام می کند.
قلب من
بسته های قرص را
با شروع آفتابِ صبح زود
شاعرانه هضم می کند.
با تپیدن اذان ظهر
چند سی سی از امید تازه را
مثل نقشه راه بادبادکی سپید
در رگ دقایقی که زندگی ست
رسم می کند.
قلب من
دلنشین تر از سرود رود
در کنار درد و رنج و خستگی
تپنده است
شکر می کند خدای آسمان و ماه را
چون هنوز زنده است
بخش کودک و نوجوان تبیان
منبع:هدهد(بهاره مهرجویی)