تبیان، دستیار زندگی
«لطفا یك لحظه صبر كنید»، شما جزو كدام دسته‌اید؟ شاغلید یا خانه‌دار، تامین هزینه‌های زندگی به عهده شماست یا همسرتان یا شاید هر دو؟ درآمد كدام بیشتر است شما یا همسرتان؟ و بالاخره این كه پس‌انداز كدامتان یكی بیشتر است شما یا همسرتان؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چرتکه ی زن و شوهری


«لطفا یك لحظه صبر كنید»، شما جزو كدام دسته‌اید؟ شاغلید یا خانه‌دار، تامین هزینه‌های زندگی به عهده شماست یا همسرتان یا شاید هر دو؟ درآمد كدام بیشتر است شما یا همسرتان؟ و بالاخره این كه پس‌انداز كدامتان یكی بیشتر است شما یا همسرتان؟

چرتکه ی زن و شوهری

شما هر پاسخی كه به این سوالات بدهید به نوعی روابط مالی بین خود و همسرتان را تعریف كرده‌اید، شاید كمتر به این نكته توجه شود كه روابط مالی بین همسران از جمله روابطی است كه می‌تواند پایه‌های یك زندگی مشترك را سست یا محكم کند.  شراکت مالی بین همسران و گلایه مندی یکی از دیگری، به خصوص زن از مرد، با این دیدگاه که زن حس می کند به آن میزانی که در زندگی مشترک خود سهم داشته، در دارایی های مالی خانواده سهیم نیست، این روزها در خانواده های زیادی مطرح است ...

این نوع نگاه باعث می شود که طرف مقابل نیز حس کند که همسر او زندگی مشترک را مانند یک دادوستد مالی می بیند و شاید در مقابل او جبهه بگیرد، اما چرا این اختلاف به وجود می آید؟

قصه از کجا شروع شد؟

همه ماجرا از یک سوال کودکانه شروع شد. نمی دانم چرا قبل از آن، خودم به این موضوع فکر نکرده بودم. نمی دانم چرا قبلا این انتظار را از همسرم نداشتم. اصلا نمی دانم که این انتظار بجاست یا سوءتفاهمی که من مدام آن را در ذهنم بزرگ می کنم...

من و همسرم 12 سال پیش با هم ازدواج کردیم و 3 سال پس از ازدواج، خدا پریا را به ما داد. تا قبل از به دنیا آمدن پریا، من هم پابه پای شوهرم کار می کردم و سعی می کردیم زندگی آرامی داشته باشیم. ماه های آخر بارداری، من و همسرم به توافق رسیدیم که تربیت دخترمان از هر کار دیگری واجب تر است و چون مشکل مالی چندانی نداشتیم، از آن به بعد من به یک مادر خانه دار تبدیل شدم.

7 سال از به دنیا آمدن پریا گذشت، به مدرسه رفت و کم کم خواندن و نوشتن یاد گرفت. یک روز از من پرسید: «این خونه مال کیه؟» گفتم: «مال ما.» باز پرسید: «یعنی مال باباست؟» گفتم: «مال همه مون.» قبض تلفن را که از پشت در برداشته بود، نشانم داد و گفت: «پس چرا اینجا فقط اسم بابا رو نوشته؟»

پریا 7 سال بیشتر نداشت. خیلی جواب ها برای قانع کردن یک دختر بچه 7 ساله وجود داشت ولی مساله فقط این نبود. این سوال به ظاهر ساده مرا هم درگیر کرده بود. نه تنها در قبض تلفن، که در هیچ قبض و سند مالی ای که مربوط به خانواده ما بود، نامی از من نبود و تازه وقتی بیشتر به این موضوع دقت کردم، دیدم همین چند ماه پیش با میل خودم، بیشتر جواهراتم را فروختم تا مقدار پولی که برای خرید اتومبیل کم داشتیم، فراهم شود و امروز حتی همین اتومبیل هم به نام شوهرم است. از آن روز خیلی با خودم کلنجار رفته ام تا این موضوع را فراموش و تصور کنم که همه چیز آرام و عادی است ولی نمی شود. سوال دخترم همه ذهنم را مشغول کرده؛ حتی چند بار غیرمستقیم این موضوع را با همسرم در میان گذاشتم ولی او به هیچ وجه حس مرا درک نمی کند. او می گوید: «همه چیز در این زندگی مال توئه» ولی همه اینها فقط تعارف و حرف است. اگر خدای نکرده روزی صحبت از جدایی بین ما پیش بیاید، من از این زندگی چقدر سهم خواهم داشت؟ اطرافیان می گویند: «موضوع را مستقیم به شوهرت بگو» ولی من نمی توانم. نمی خواهم همسرم تصور کند در روزهای خوش زندگی مان، من به فکر گروکشی روز مبادا هستم، اما چه کسی از فردا خبر دارد؟ شاید ما هم... خلاصه، اعتماد به نفسم را از دست داده ام.

از آنجا که زن و شوهری معمولا از یک نقطه صفر زندگی را شروع و کم کم با هم پیشرفت می کنند، باید نسبت به آینده همسرشان هم درست مانند خود، احساس مسوولیت کنند و نگران احقاق حق او هم باشند

نظر کارشناس

دکتر بهرامی/ مشاور خانواده

هم شریک زندگی، هم شریک اقتصادی

با توجه به اینکه یکی از مهم ترین مسایلی که باعث ایجاد اختلاف بین زن و شوهر می شود، مساله مالی است، بهتر است آنها از نظر مالی، به قولی یک کاسه باشند یعنی مال من و مال تو نداشته باشند تا از احساس صمیمیتی که با این کار به وجود می آید، لذت ببرند.

برای جلوگیری از چنین اختلافاتی، زن و مرد باید از همان ابتدای زندگی مشترک، برای داشتن یک حساب مشترک، که همه هزینه های خانه از همان حساب تامین شود، اقدام کنند و از پس انداز و مانده حساب هم هر چه خریداری شد، به صورت نصف، نصف برای طرفین در نظر بگیرند و سند بخورد. اغلب زوج های امروزی، هر دو شاغل هستند و درآمد خود را در زندگی مشترک هزینه می کنند و وقتی قصد خرید چیزی دارند، با هم مشورت می کنند. گاهی برای خرید ملک، هر دو یا یکی از طرفین از محل کار وام می گیرند و به خاطر گرفتن وام، باید آن ملک به نام وام گیرنده ثبت شود، اینجاست که سکوت طرف دیگر باعث می شود غمی در وجود او مخفی بماند و این نگرانی فاصله ایجاد می کند. این فاصله، به مرور زمان و به دلیل افکاری که در ذهن پرورده می شوند، بیشتر هم خواهد شد: «چرا همسر من فکر نکرد که من هم مقداری از مبلغ این ملک را پرداخت کرده ام؟» «من هم برای بازپرداخت وام ها تلاش می کنم و حق دارم سهمی داشته باشم.» «به اینجا که رسید، زندگی مشترک بی مشترک!» بیشتر افراد از این دغدغه های ذهنی با هم یا با مشاورحرفی نمی زنند. اما مطرح نکردن این موضوع، باعث می شود که همسرشان فکر کند به او اهمیت نمی دهند یا از علاقه شان کاسته شده و او را نادیده می گیرند. از آنجا که زن و شوهری معمولا از یک نقطه صفر زندگی را شروع و کم کم با هم پیشرفت می کنند، باید نسبت به آینده همسرشان هم درست مانند خود، احساس مسوولیت کنند و نگران احقاق حق او هم باشند، اما اگر شرایطی پیش آمد که این موضوع محقق نشد، مثلا خانه شان وام دارد و سالیان بعد وام به اتمام می رسد یا به دلایلی نمی شود بخشی از ملک را به نام طرف دیگر کرد.

چرتکه ی زن و شوهری

باید در مورد این موضوع صحبت شود. از آنجا که این نگرانی ها باعث فاصله می شود پس بهتر است آنها را در دل نگه نداشت و بیان کرد، اما چگونه تا سوءتعبیر نشود؟

چون هر رابطه ای برای تداوم یافتن به مراقبت نیاز دارد، باید بحث مراقبت از رابطه زناشویی و همسرداری را پیش کشید؛ یعنی باید گفت: «عزیزم! اگر این ملک به نام تو باشد، پدر و مادرت و اگر به نام من باشد، پدر و مادر من، از آنچه حاصل دسترنج ما دوتاست، ارث می برند، اما اگر به نام هر دوی ما باشد، فقط فرزندان ما از تلاش مان سود خواهند برد. پس مواظب باش که حق فرزندان مان ضایع نشود.» بهتر است یک وکالت برای سه دانگ این ملک به نام طرف مقابل تنظیم شود که در صورت بروز حادثه، حق بچه ها ضایع نشود. حتی اگر همسر بگوید من تمام ملک را به نام تو خواهم زد یا وکالت برای تمام ملک به نام تو تنظیم می کنم همسر باید مخالفت کند و بگوید که این بحث مالی من یا تو نیست، بحث مراقبت از رابطه ماست و خیلی مهم است که مواظب باشیم حق بچه ها ضایع نشود. اگر بچه هم نداشته باشند، می توانند بگویند باید مراقب تضییع شدن حق همدیگر باشیم چون ما قدرت دخل و تصرف در برخی مسایل را نداریم و عقل سلیم حکم می کند به تمام مسایل و جوانب زندگی فکر کنیم.

هرگز گمان نکنید این موضوع در گذر زمان فراموش می شود، بلکه کهنه و عمیق خواهدشد. در حال حاضر یک زوج به من مراجعه کرده اند که خانم دندان پزشک و آقا فوق لیسانس مکانیک است. این زوج دچار طلاق عاطفی شده اند و انگار فقط جسمشان کنار هم است. داستان از جایی شروع شده که خانم چند سال پیش خانه ای خریده و هنگام خرید خانه، حدود 40 میلیون تومان از آقا گرفته است. او نه تنها بخشی از خانه را به نام همسر نکرده، بلکه به شوهرش گفته این پولی که دادی، معادل آن است که این خانه را از من رهن کرده باشی و حالا هم باید اجاره آن را به من بدهی تا بتوانم اقساط وام بانکی خانه ام را بدهم! در حالی که اینجا صحبت حساب و کتاب است و این خانم باید معادل پولی که شوهرش داده، بخشی از خانه را به نام او سند بزند.

این اشکالی ندارد که پدر و مادر متوفی از تارک ارث ببرند اما مشکل اینجاست که وقتی ملکی را شما و همسرتان با هم خریده اید، در اصل پدر و مادر متوفی از سهم یک زن بی سرپرست یا مردی تنها ارث می برند و این ضایع شدن حق همسرتان تقصیر شماست

این آقا به من مراجعه کرده اند و به نظر می رسد چون در مورد این دلخوری، صحبتی با همسرش نکرده و سال ها آن را در دل نگه داشته و اندوهی در دلش مانده و او را آزرده است. دلخوری های دیگری در اثر این مساله پیش آمده و این بدون مراقبت رهاشدن رابطه، آنها را از هم دور و دورتر کرده است. نکته مهم این است که اگر شوهر فوت کند، فرزندان و پدر و مادر متوفی از ماترک استفاده می کنند. این اشکالی ندارد که پدر و مادر متوفی از تارک ارث ببرند اما مشکل اینجاست که وقتی ملکی را شما و همسرتان با هم خریده اید، در اصل پدر و مادر متوفی از سهم یک زن بی سرپرست یا مردی تنها ارث می برند و این ضایع شدن حق همسرتان تقصیر شماست.

فرآوری: نسرین صفری

بخش خانواده ایرانی تبیان


منابع:آفتاب/جام جم آنلاین همراه با تغییرات

مطالب مرتبط :

خوشبختی در دقیقه نود

شوهرتان را رمز گشایی کنید!

از زنان خسته نمی شوید اگر...

حریم صمیمی و مستقل با همسر

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.