نفس انسان داراى حالات مختلفى است، گاهى تمایل به چیزهاى بدى دارد و هیچ ابائى هم ندارد که از این نفس تعبیر به امّاره مىشود. این نفس در همه انسانها وجود دارد و کثیرى از مردم تسلیم اوامر این نفساند.
واذکروااللّه کثیرا لعلکم تفلحون، (جمعه/10) مسئله مورد بحث، ذکر و یاد خدا بودن است. طبق آیات و روایات، انسان باید طورى آمادگى و معرفت داشته باشد که همیشه به یاد خدا باشد.
شیطان همواره در کمین است، اما انسان باید آنقدر تهذیب نفس داشته باشد که اجازه ندهد شیطان در او رسوخ کند و او را فریب دهد، لذا قبل از اینکه پشیمان شوید، شیطان را از خود برانید؛
لذت طلبگی از همه لذتها بالاتر است. طلبه باید همت داشته باشد و خواب را رها کرده و در نیمه شب، خود را به معبود وصل کند کهمزدها در نیمه شب تقسیم میشود.
انّما یخشى اللّه من عباده العلماء انّ اللّه عزیز غفور فاطر/28 خشیت یکى از مقامات اخلاقى و آن یک خوف خاصى است. ممکن است انسان از خیلى چیزها بترسد، و وحشت داشته باشد این ترس از خدا نمىباشد، ولى در مقام خشیت، فرد از خدا و عظمت خدا مىترسد، از ...
و امّا من خاف مقام ربّه و نهىالنفس عنالهوى فانّ الجنة هى المأوى، نازعات/41؛ خداى متعال در این آیه مبارکه، به افرادى که در اثر عرفان به مقام الهى، نفس خود را از هوا و هوسها بازداشتند، بشارت مىدهد که جایگاه چنین افرادى بهشت خواهد بود.
یکى از روشهاى تقویت ایمان، تفکر و یاد نعمتهاى الهى است که آیات بسیارى ما را به این امر مهم راهنمایىمىنماید. برخى از این آیات به این مضمون است که به یاد نعمت الهى باشید، «واذکروا نعمةاللّه علیکم و ماانزل علیکم منالکتاب والحکمة» بقره/231؛
انسان که به دنبال کسب معارف راه مىافتد، آن معارف به انسان هشدار مىدهد که تا چه زمانى مىخواهى به دنبال غیر خدا باشى؟ و هشدار مىدهد آدمى که اخلاص نداشته باشد در آخرت بهرهاى ندارد! بنابراین درصدد اخلاص بر مىآید و سعى مىکند خالص براى خدا باشد.
ایمان از معارف الهى نشأت مىگیرد، پس هرچه قوت شناخت انسان به اسماء و صفات خدا بیشتر شود و آنها را باور کند، ایمان بیشتر مىشود و انسان به طرف صلاح و اعمال خوب و نیک راه مىافتد و حرکت مىکند.
اگر ایمان در دل انسان جاى گیرد برکات بسیارى را به بار مىآورد و عمل صالح هم متفرع بر ایمان است. اگر دل انسان با خداى خود پیوند بخورد، به همراه خود اطاعت و فرمانبردارى را مىآورد و اطاعت از خداى متعال، همان صراط ...
در قرآن و روایات اهلبیت علیهمالسلام براى مسایل اخلاقى، بنیان و اساس خاصى مطرح شده است. خداوند در آیاتى، پارهاى از مسایل اخلاقى را به ایمان ربط مىدهد و جالب اینکه هر کس ایمانش بیشتر شود تخلقش بیشتر شده و از مسایل خلاف اخلاقى اجتناب مىکند.
کمالات؛ انواعى دارد؛ بعضى کمالات غریزى است و خیلى مسبوق به معرفت نیست و علقهاى به قوه عاقله ندارد، مانند اینکه حیوانات بعد از تولد، هر رفتارى که مادرشان انجام مىدهد آنها نیز انجام مىدهند؛
آیا دنیا فى نفسه مورد مذمت است یا مطلوب و از سوى پروردگار نعمت و رحمت آفرین مىباشد؟ ما سه دسته از آیات و روایات داریم که دیدگاههاى مختلفى راجع به دنیا پیش روى ما مىگذارد؛
این سؤال باید در میان همه حوزویان مطرح باشد که این هویت و شخصیت روحانیت چیست و چقدر قیمت و ارزش دارد؟ به حکمت و مسئولیت آن فکر کنیم تا اهمیت و قدر و منزلت روحانیت را متوجه باشیم.
انبياي الهي عليهم السلام پيام خداوند را بدون كم و كاست به مردم ميرساندند تا بدينوسيله هدايت شوند، اما بدعت گذار مردم را گمراه ميكند و موجب پيدايش فتنه هايي در جامعه اسلامي ميشود.
يكي از اوصافي كه حضرت علي عليه السلام در نهج البلاغه براي مبغوضترين خلايق بيان فرموده، اين است كه آنها اهل بدعت هستند [مَشْغُوفٌ بِكَلَامِ بِدْعَةٍ] و شايد بازگشت بسياري از اوصاف ديگر آنان نيز به همين صفت باشد.
قال الصادق علیه السلام: «لا تَدَعْ قِيامَ اللَّيلِ، فإنَّ المَغبونَ مَن غُبِنَ قِيامَ اللَّيلِ»؛ شب زنده دارى را فرو مگذار ؛ زيرا مغبون [ضرر کننده ]كسى است كه شب زنده دارى را از دست بدهد.