متن گفت و گوی جنجالی دادکان باروزنامه شرق(قسمت اول)
رئیس سابق فدراسیون فوتبال: به بركناری ام افتخار می كنم
خلاصه گفت و گو
من باید از یك گروه از مسئولان تشكر ویژه بكنم.موظفم از آقای احمدی نژاد تشكر كنم. ایشان همیشه نسبت به فوتبال نظر مثبت داشتند. باید از مردم هم تشكر كنم چون همیشه حامی ما بودند. از آقای حدادعادل تشكر می كنم چون به ما آرامش داد. هدیه معنوی ایشان كه همان سفر مكه بود برای ما بسیار لذت بخش بود.
باید از آقای خاتمی و آقای مهرعلیزاده تشكر كنم چون به ما آزادی عمل داد. یك دوره ای می خواستند كه آقای مهرعلیزاده را هم بگذارند جلوی فدراسیون اما ایشان تدبیر داشت.
از جناب سردار طلایی به خاطر زحمات زیادی كه برای فوتبال كشیدند در طول این چهار سال، از جناب سردار كارگر در حوزه نظام وظیفه كه نگذاشت حتی یك بار بازیكنان در فرودگاه بمانند، از رئیس اداره گذرنامه كه حقیقتا یار ما بودند. ما چهار سال فقط به خاطر ارتباط خوبی كه داشتیم تعامل خوبی برقرار كردیم، در حالی كه هیچ كاری هم برای این سازمان ها نكردیم. واقعا از آنها ممنونم. همه این كارها را به خاطر عشق به ورزش كردند.از مدیران باشگا ه ها تشكر می كنم كه زحمت كشیدند.
حرف هایمان كه تمام شد، یاد این گفته بیلی وایلدر كارگردان بزرگ تاریخ سینما افتادیم: «همیشه اینطور نیست كه آدم درست بزند وسط خال، اگر اطراف آن هم بزند خوب است.» و محمد دادكان جزء این دسته از آدم ها بود. دوست داشت تیم ملی ایران در جام جهانی به دور دوم برود تا به همه ثابت كرده باشد برانكو چه انتخاب خوبی بوده، اما آن شكست ها و آن حذف تلخ از جام جهانی سبب شد عملكرد چهارساله او در فدراسیون فوتبال به یك باره زیر سئوال برود. دادكان دو ماه سكوت كرد و حرف نزد اما پس از درخواست گروه ورزش روزنامه شرق راضی شد تا به برخی مشكلات فراروی فدراسیون اشاره كند .
گفت وگو در دفتر شخصی دادكان در میدان كتابی برگزار شد، آن هم در شرایطی كه برخی از اعضای فدراسیون دادكان مثل رضا غیاثی و ناصر نوآموز و شهرام وزیری و همایون شاهرخی در اواخر مصاحبه به رئیس سابق شان پیوستند و هركدام به نوعی از كارهایی كه كرده بودند و دیده نشده بود و كارهایی كه نكرده بودند و دیده شده بود سخن گفتند.دادكان در این گفت وگو می كوشید از عملكرد خودش دفاع كند. تا آنجایی كه زمان اجازه می داد، دفاع هم كرد، اما فضا جوری بود كه نتوانستیم خیلی از سئوال هایمان را بپرسیم و البته با دادكان توافق كردیم كه خیلی از حرف هایش به امانت نزد ما بماند تا وقت دیگری آنها را منتشر كنیم. بقیه سئوال های ما هم ماند برای دفعه بعد كه در فضایی آرام تر از حالا روبه رویش بنشینیم و با او حرف بزنیم با مردی كه هدف گیری اش درست بود اما به اطراف هدف زد، نه به خود هدف.
حدودا دو ماه از حذف ایران در جام جهانی می گذرد و شما در این دو ماه سكوت اختیار كردید. اما حالا قصد دارید صحبت كنید. آیا دلیل خاصی برای انتخاب چنین زمانی داشتید اتفاق خاصی افتاده است
- خوشحالم كه امروز قرار است درباره مسائل گذشته صحبت كنم و سكوت دوماهه خودم و همكارانم را بشكنم. البته دلیل خاصی كه وجود ندارد اما می خواستم از فضای احساسی بعد از جام جهانی دور شویم و در فضایی منطقی تر حرف بزنیم. ضمن اینكه موضع گیری ها و رفتارهای سازمان تربیت بدنی هم مزید بر علت شد. اگر سازمان شفاف عمل می كرد شاید من هیچ وقت دوست نداشتم صحبت كنم، چون اعتقاد دارم كه گذشت زمان بهترین چیز برای قضاوت مردم است. قاعدتا مردم هم قضاوت خودشان را نسبت به كار ما دارند،به همین خاطر این روز را گذاشتم برای گفت وگو با شما. بالاخره مردم باید واقعیت های ورزش و به خصوص فوتبال را از منظر ما بدانند و مسئولان هم بدانند كه كجا هستیم و كجا می خواهیم برویم. در این بحث هم حاضرم همه مسائل را برای همه شفاف بیان كنم.
فكر می كنید نقطه شروع این اختلاف ها كجا بود?
- خب ببینید، از همان روزی كه رئیس فعلی سازمان منصوب شد و حكم از ریاست جمهوری گرفت ما با ایشان جلسه داشتیم و بعد با هیات رئیسه رفتیم پیش ایشان. رئیس سازمان از ورزش اطلاعات كافی نداشتند بالطبع سخت بود برای ما. ایشان با 12 نفر ارنج می كرد. وقتی گفتم كه تیم 11 نفره است بحث جدی بین ما شروع شد. ایشان می گفت شش تا لژیونر داریم و شش نفر دیگر هم كنار آنها می گذاریم. من كه متخصص این كار هستم، بازیكن ملی بودم، دكترای فیزیولوژی دارم و در بخش مدیریت ورزش كار كردم چطور می توانستم زیر نظر چنین مجموعه ای كار كنم، دیدید كه شش ماه قبل از مجمع كه به من اختیار و رای دادند گفتم تا جام جهانی هستم بعد می روم. از آنجا دخالت در فدراسیون آغاز شد.
خیلی ها آن موقع متوجه شدند كه مسائل كجاست و چطور من این تصمیم را گرفتم. بعد تغییراتی را خواستند كه من باید در هیات رئیسه ایجاد می كردم. یك دوره ای هم كه می گفتند برای جام حذفی دو تا بازی بگذارید یا سه تا بازی بگذارید. بعد گفتند كه اگر می شود یك مربی اضافه كنیم یا به جای سوئیس برویم اردبیل. من به خاطر اینكه به جایگاه رئیس سازمان و معاون رئیس جمهور خدشه وارد نشود خودم را كشیدم كنار.
مشكل سازمان با هیات رئیسه چه بود چون بعضی از اعضا در كابینه قبلی بودند?
- بله صد درصد درست بود. حالا اسم حزب و این مسائل مطرح نیست اما من دوست دارم با واقعیت ها برخورد كنم. اما اینكه گفتند این افراد نباشند واقعیت داشته. اما من پافشاری كردم. درست مثل داستان مربی و هیات رئیسه پافشاری كردم. هیات رئیسه ما عبارت بودند از:
شریعتمداری وزیر بازرگانی، پل ارتباطی ما و دولت
آقای سازگارنژاد نماینده شیراز
آقای تاجرنیا مشهد
آقای شجاعی برهان
سردار یعقوبی كه رابط ما با نیروی انتظامی بودند.
جعفر كاشانی خبره فوتبال.
آقای آصفی سخنگوی وزارت خارجه.
آقای پورمحمدی معاون وزیر اقتصاد و بقیه.
اینها هیات رئیسه قوی ما بودند كه پیشنهاد من و آقای مهرعلیزاده بوده. حكم هیات رئیسه را باید رئیس سازمان امضا كند. این را باید بگویم كه از آقای مهرعلیزاده تشكر می كنم به خاطر صبر و تحمل ما و همه مسائلی كه به وجود می آمد. ایشان در طول سه سال همه جور همكاری كرد حتی ما مشكلاتی داشتیم اما از ما حمایت كرد و اگر مسئله ای پیش می آمد در اتاق دربسته حل كردیم. به ما گوشزد می كرد. باید از ایشان صمیمانه تشكر كنم. این هیات رئیسه بخش اعظمی از كار را انجام می داد، حالا كجا مشكل داشته نمی دانم اما از نظر فوتبالی هم كمك كرده.
ظاهرا بعضی از اعضای خود فدراسیون هم قرار بود نباشند
- بله، آقای نوآموز، آقای دانشور، درودگر و زمان آبادی. نظر سازمان این بود كه اینها نباشند اما دلایلشان نه منطقی بود، نه كارشناسی. من هم پافشاری كردم كه انجام ندهم.
دلایلشان چه بود?
-غیرمنطقی و غیركارشناسی.
سازمان موقعیت نظارتی را برای خودش متصور است. به این فكر افتادید كه تغییراتی ایجاد كنید نگاه نظارتی سازمان را قبول داشتید
-قطعا همین طور است. من خودم با سیستم كار كردم. قطعا من خودم قبول دارم كه سازمان باید نظارت كند چه در زمان آقای هاشمی طبا و مهرعلیزاده. چه در زمان فعلی. اما بحث از حالت نظارت و حمایت خارج شده بود و به دخالت تبدیل شده بود. سازمان مدعی بود كه ما از فدراسیون كارشناس تر هستیم. این بحث برای ما قابل قبول نبود. ما هم در مقابل بحث های كارشناسی مقاومت می كردیم.
مثال می زنید.
- تعویض هیات رئیسه... یا مثلا آقای درودگر.
خدا را شكر كه حافظه خوبی دارم. آقای درودگر با یكی از نمایندگان مشكلی پیدا كرده بود. اما كار مربوط به فدراسیون نمی شد. آنها می گفتند درودگر را بركنار كن چون می خواستند نماینده را راضی كنند. بعد دیدم دلایل غیركارشناسی است. آقای درودگر زحمت كشیده. قاعدتا باید جور دیگری این مسئله حل می شد. مثلا درج در پرونده...
یا مثلا در مورد آقای نوآموز چه گفتند?
- می گفتند بچه هایش خارج هستند.
روز اولی كه رئیس فدراسیون شدید اهدافتان را چه گذاشتید. چه از نظر ساختاری، چه از نظر نتیجه?
- وقتی مجموعه ما فدراسیون را تحویل گرفت بنا را بر این گذاشتم كه هیچ وقت به صورت فردی كار نكنم. همیشه دوست داشتم از افكار و نظرات همكارانم استفاده كنم تا به هدفم برسم.
دوست دارم اینها را بنویسید. این برنامه ها از مدت ها قبل در ذهن ما بود كه مهمترین آن سالم سازی محیط فوتبال بود. من هم فوتبال بازی كردم، مسئول ورزش و فوتبال دو وزارتخانه بودم بهداشت و علوم و اعزام هم به عهده خودم بود. می دانستم كه فوتبال چه مشكلاتی سر راه سالم سازی اش است. خدا را گواه می گیرم كه تمام تلاشم در این چهار سال این بود كه بتوانم آلودگی های محیط فوتبال را كمتر كنم و شاید خیلی از همین تركش ها را هم به خاطر رسیدن به هدف به جان خریدم. این را هم بگویم كه خوشبختانه این كار از زمان آقای صفایی فراهانی شروع شده بود و ایشان هم تلاش زیادی برای سالم سازی محیط فوتبال كرد. منتها ما آمدیم و كار را سرعت بخشیدیم. گفتیم هر كسی برای خودش یك جایگاه دارد و شترسواری هم دولا دولا نمی شود.
جایگاه هر كسی را تعریف كردیم. بگذارید از خود شما شروع كنیم. مثلا ما به هیچ یك از خبرنگاران بی احترامی نكردیم، اما برای سالم سازی باید جایگاه او را هم تعریف می كردیم. ببینید در طول چهار سال فعالیت ما 230 خبرنگار به خارج اعزام شدند. در واقع سالی 60 نفر. یك روز هم گفتیم كه 100 خبرنگار را به جام جهانی بردیم. حالا همین خبرنگاران را كه بردیم برای خودمان دشمن درست كردیم اما باز هم قبول كردیم و گفتیم خبرنگاران هم باید در ورزش باشند اما در جایگاه مخصوص خودشان. كسی حق حضور در اردوی تیم ملی را ندارد. حتی دخالت نیست. گفتیم خبرنگاران برای ما عزیز هستند، در این چارچوب. جای ما جدا، جای شما جدا. یكی از دلایل مشكلات ما با خبرنگاران همین بود. خب قبلا بعضی از خبرنگاران بازیكن به تیم ملی معرفی می كردند. اما در این چهار سال فقط كادر فنی تصمیم می گرفت.
در بخش داوران هم همین طور. نمی توانستیم داورانی كه مورد داشتند را بگذاریم توی زمین. بعضی ها را چند هفته محروم كردیم، بعضی ها را هم برای همیشه. پس هدف اصلی ما سالم سازی بود.
دومین هدف تان چه بود?
- دومین هدف استقلال اجرایی و مالی فدراسیون بود. شما بروید فدراسیون های قبلی را ببینید كه چه مشكلاتی به خاطر مسائل مالی داشتند و فدراسیون ما را هم ببینید. در این چهار سال حتی یك بار نگفتیم كه نداریم و تیم اعزام نمی كنیم. یا كسی بگوید پولی از ما طلب دارد. درآمدزایی با فكر و برنامه پیاده كردیم تا فدراسیون را به استقلال مالی كافی رساندیم. البته یك بخش مهمی از این دعواها هم سر پول است. یك قسمتی از این مسائل به خاطر این است كه قرار است پول فیفا برسد و من نباید باشم. دعوا سر آن شش میلیون فرانك سوئیس است.فكر می كنید نمی توانستم رئیس فدراسیون بمانم. باور كنید به راحتی می توانستم دو دوره دیگر رئیس باشم.
كافی بود هرچه می گویند من هم جواب بدهم چشم یا بله قربان. دو تا بازی را سه تا می كنم یا اینكه اگر گفتید تیم را به جای سوئیس ببر اردبیل می گفتم چشم می برم عجب شیر. اما چطور باید جوابگوی این مردم می شدم. فوتبال در این مملكت بزرگ شد اما یك نفر باید سر این فوتبال را می زد. چون سازمان كوچك تر از فوتبال شده بود. دوست دارم این را ثبت كنید.
این واقعیت است و آینده در مورد من قضاوت خواهد كرد. من سازمان را خیلی راحت تر از فدراسیون اداره كنم. از خودم نمی گویم این فوتبال كه این همه مشكل داشت را ما چرخاندیم با این همه دشمن. همه ناراحت بودند كه چرا فدراسیون بزرگ شده.
دو تا اتاق شده یك ساختمان بزرگ. برای استقلال و پرسپولیس ساختمانی می خرد. ورزشگاه بم را در عرض 9 ماه درست می كند. ما به همه قول هایمان عمل كردیم. گفتیم تیم را می بریم جام جهانی و بردیم، با برنامه و كمك همه. ما گفتیم می رویم و به بحرین نمی بازیم و نباختیم. من حتی یك بار هم نگفتم كه بحرین را می بریم. اما بعد موظف بودیم كه ژاپن را ببریم. چون می دانستیم ژاپن را كه ببریم كره شمالی را هم می بریم. بعد كه صعود كردیم به جام جهانی حاشیه ها شروع شد. مسئولان كمیته ملی المپیك گفتند كه تیم ملی مشكل دفاع و دروازه بان دارد. بعد هم مسئولان سازمان گفتند كه رفتن ما به جام جهانی حادثه بود. اینها هم برنامه بود چون می خواستند تیم را تخریب كنند. بعد هم به مدل مو و زیر ابروی بازیكنان گیر دادند.من حق ندارم به عنوان یك شهروند از ورزش دفاع كنم دوست دارم یك نفر تحلیل كند كه این همه مصاحبه به چه درد ورزش می خورد.
مگر از ما نخواستند كه پرتغال را ببریم. اما حكم بركناری ما را هم گذاشتند برای همان بازی. چطور باخت به پرتغال غرور ملی را جریحه دار كرد اما مساوی با سوریه حیثیت ملی را زیر سئوال نبرد و آن هم با خرد جمعی. حالا مساوی كردند و توجیه هم دارند.
حالا دوست دارم آقای رئیس جمهور و آقای رئیس مجلس به این موضوع بپردازند كه ما كجا می رویم.
آقای حداد آمدند سر زمین گفتند همین كه شما به جام جهانی رفتید برای ما بزرگترین افتخار است. از نظر ما نتیجه و امتیاز در آنجا خیلی مهم نیست. اگر بردید كه چه بهتر. حالا از آقای احمدی نژاد می خواهم كه همین الان ورزش ما را كالبدشكافی كنند ببینند كه مسئولان سازمان در یك سال اخیر چه كار كرده اند. كجا بودیم و به كجا می رویم. اما من از حالا به شما می گویم. دو ماه دیگر یا سال دیگر می گویند خداحافظ ما رفتیم. شما كجا دیدید كه رئیس فدراسیونی برود و بعد ذی حسابی، همه نهادهای نظارتی بریزند توی فدراسیون فوتبال بعد از ما. خب بیایند كالبدشكافی كنند. این خیلی خوب است.واقعیت ها را با مدرك به مردم نشان دهند. ما هم سرمان را بالا می گیریم و می گوییم كه كردیم یا نكردیم.
بحث شخصی را مطرح كرده اند و من هم به همین خاطر سكوت را شكستم. مجبور شدم جواب بدهم.
بارها اعلام كرده اند كه فدراسیون 250 میلیون تومان در سوئیس هزینه كرده. به من گفتند بروید اردبیل كه 250 میلیون هزینه نشود، اصلا چنین چیزی نیست. فدراسیون 90 میلیون تومان برای اردوی سوئیس هزینه كرد. ضمن اینكه من باید تصمیم بگیرم یا سازمان فوتبال دست من، هیات رئیسه فدراسیون و كادر فنی است. ما هم تصمیم گرفتیم برویم سوئیس و رفتیم. مگر اختیار دست شماست كه بدون منطق و كارشناسی نظر می دهید و اصرار هم می كنید. بعد هم این حرف را منتسب می كنید به شخص آقای رئیس جمهور كه ایشان گفته تیم نرود سوئیس و برود اردبیل. من یك بار خدمت آقای احمدی نژاد رسیدم و قبل از هر چیز هم باید از ایشان تشكر كنم كه همیشه نسبت به فوتبال حساسیت داشته اند. وقتی در مورد اردوی سوئیس پرسیدم، گفت اتفاقا تنها كشوری كه دوست دارم تیم ملی برود همین سوئیس است. چون كشور بی طرفی است. حالا ببینید كه همه این حرف ها به خاطر این بوده كه فوتبال بخورد زمین. خب حالا شما شاخ و برگش را بزنید و كوچكش كنید...
ما استقلال مالی فدراسیون را رعایت كردیم. خدا شاهد است كه هیچ وقت نظر شخصی خودم را اعمال نكردم و خوشحالم كه با یك گروه قوی كار كردم.
ما برنامه محور بودیم و انضباط كاری داشتیم. دیدید كه چطور پنج دوره لیگ برگزار كردیم چون در دوره آقای صفایی من رئیس سازمان لیگ بودم.
ارتقای فوتبال در مجامع بین المللی هم هدف دیگر ما بود. روی فوتبال ما حساب باز كردند. آقای بلاتر از فوتبال دفاع كرد و گفت من كاری به سیاست ندارم. ایران باید در جام جهانی باشد. بیلد كاریكاتور كشید باز هم بلاتر گفت باید باشید. فوتبال ایران جایگاه پیدا كرد، نه من. فوتبال ما رشد كرد. در رنكینگ فیفا هم بالاتر از همه آسیایی ها قرار گرفتیم.
حكم من لغو شد اما باعث افتخارم بود. سازمان و كمیته ملی المپیك جلسه گذاشتند و گفتند كه دادكان كفایت ندارد. من به شما می گویم كه همه این جلسات كارشناسی به اندازه یك كمیته ما كار اجرایی فوتبال نكردند. نه توانایی اجرایی دارند و نه فنی. آن وقت اینها ما را بركنار می كنند.
اشكال ندارد من كنار می مانم و اینها ورزش را بچرخانند. حالا من شده ام خائن، اما اشكالی ندارد من دوباره به این چرخه برمی گردم.
من دوست دارم به جامعه خدمت كنم و كارم را هم بلدم. قوانین فوتبال اجازه دخالت نمی دهد. من هم هیچ كس را نمی گذارم رقابت كند. چرا باید اینقدر به دادگاه احضار شوم.
شرمنده آقای رازینی هستم. اگر دستور ایشان را اجرا نكردم عذرخواهی می كنم به خاطر شخصیت والای ایشان چون قوانین را رعایت كردم. الان هم كه كنار رفتم حكم دادگاه برایم آمده، مگر من چه گناهی كردم.
كمیته ملی المپیك در فرم ارزیابی اش همه فدراسیون ها را ارزیابی كرد و ما را هم جزء هفت تای اول گذاشت اما بعد سازمان گفت این طور نباشد و كمیته ملی المپیك هم قبول كرد و ما به جشن صدا و سیما دعوت نشدیم. باید بگویم كه وقتی كمیته ملی المپیك ارزیابی خودش را هم قبول ندارد، چطور برای ما جلسه می گذارد. آقایان تا حالا از اتاقشان بیرون نیامده اند چطور می توانند ورزش را بچرخانند. گفتند دادكان حصار كشیده بود و كسی را راه نمی داد. حالا با بعضی از آقایان جمع شده اند و اسمش را هم گذاشته اند خرد جمعی. من هم به عنوان یك شهروند افتخار می كنم اگر موفق بشوند. بروند كار كنند و برای فوتبال پیشرفت بیاورند. چطور وقتی جلوی سوریه مساوی كردیم گفتند بازیكنان این تیم تازه به هم رسیده اند. كجا این بازیكن ها تازه به هم رسیده اند. اینها كه همه در اردوی جام جهانی بودند. آوردن قلعه نویی را قبول دارم. ما خودمان هم با نظر كادر فنی موافقیم. اما قلعه نویی هم وسیله است. به خودش هم گفتم. گفتم تو را برای تیم ملی نیاورده اند. برای ساكت كردن یك عده ای آوردند. به او گفتم امیدوارم همان قدر كه من از نظر فنی قبولت دارم اینها هم تو را قبول داشته باشند. اما فكر می كنم این هم یك جریان است كه می خواهند استقلال و پیروزی پرسپولیس را از دست نفراتش خارج كنند. حالا شما آینده استقلال را ببینید.
كارشناس كسی است كه قبل از اتفاق حدس بزند. اصلا به همین دلیل خواستم پیش از بازی با سوریه صحبت كنم چون می دانستم كه چه چیزی در چنته تیم ملی است در برابر سوریه. همه فكر می كنند كه تیم ها فقط با كار فنی توی زمین برنده می شوند. نه، این طور نیست. اینها همه در دنیای امروز تعریف شده و سهم همه معلوم است. چند درصد كار فنی، چند درصد پشتیبانی و چند درصد بار روانی. اینها همه مشخص است. همه اینها یك مجموعه می شود.
قبل از جام جهانی را ببینید. روی سایت ها آمده بود كه بهترین مربی و بازیكن دنیا از طرف فیفا چه كسانی بودند آقای بروكنر و رونالدینیو. مربی چك را موفق ترین مربی دنیا معرفی كردند كه می تواند تیم را بیاورد جزء سه تای اول اما اولین تیمی كه اوت شد همین تیم چك بود. ضعیف ترین نمایش هم مال بهترین بازیكن دنیا یعنی رونالدینیو بود. چه اتفاقاتی افتاد
شما در نظر بگیرید كه همه این دوستان به اضافه كمیته ملی المپیك و معاونان سازمان را اگر بگذارید در یك كفه ترازو، چه از نظر فنی و چه از نظر مدیریتی به اندازه یكی از كمیته های ما نمی توانند در مورد فوتبال بحث كنند. همین جا اعلام می كنم كه بیایید بنشینیم و بحث مدیریتی و فنی بكنیم، ببینیم چه كسی توان بیشتری دارد. اما خب ابزار قدرت دست آقایان است می توانند عزل كنند، بیاورند یا ببرند.
بیش از ده نفر از روسای فدراسیون ها به من زنگ زدند و گفتند ما متاسف شدیم اما نمی دانستیم چه باید بگوییم. من هم گفتم چرا نمی توانید، خب حرفتان را بزنید. این میزها به كسی وفا نمی كند همان طور كه به ما وفا نكرد. تازه ما كه ورزشی هستیم و به قول معروف ریگ در جوی هستیم. اینها آب هستند، رد می شوند و می روند.
اما ما را در مجامع بین المللی كوچك كردند. غصه من فقط همین است. خدا شاهد است كه بركناری برای من افتخار بود. اما غصه من این است كه وقتی حكم بركناری من را زدند، آقای بلاتر به من گفت حزب سبزها، آمریكا و اروپا می خواستند نگذارند شما به جام جهانی بیایید. ما ایستادیم و اجازه ندادیم، اما داخل كشور خودتان از همه بدتر برخورد كرده است. شما فوتبالتان را كوچك كردید. خدا شاهد است بلاتر گفت در طول جام جهانی هیچ رئیس فدراسیونی عوض نشد جز فدراسیون شما. شده كه مربی یا ساختار فدراسیون عوض شده باشد اما رئیس فدراسیون عوض نشده. من دلم از این می سوزد. جایگاه فوتبال ما لطمه خورد نه من. من كه رفتم. شما بروید بسازید. شما ببینید آن نظمی كه ما راه انداختیم و برای خودمان هم دشمن درست كردیم به هم ریخته. تیم فوتسال استقلال پنج هفته از لیگ گذشته تازه می گوید كه می خواهیم بازی كنیم. می گویند بیا از اول بازی كنید. اگر من بودم محال بود بگذارم. یا مثلا گفتند لیگ 32 روز عقب افتاد، برای چی شما فكر می كنید برای اینكه تیم ملی با سوریه بازی داشت این اتفاق افتاد، نخیر. حتما یادتان می آید در دوره ما، یكشنبه سخت ترین بازی ملی در برابر اردن بوده كه اگر نمی بردیم حذف می شدیم. ما یكشنبه لیگ برگزار كردیم، چهارشنبه با اردن مسابقه گذاشتیم و جمعه و شنبه اش هم بلافاصله دوباره لیگ را برگزار كردیم. فكر می كنید برای ما چه كار داشت كه بگوییم لیگ دوماه تعطیل برگزاری هفت ماهه لیگ مگر كار ساده ای است. حالا فكر می كنید این تعطیلی برای تیم ملی بود. والله كه اگر لیگ برگزار می شد وضع تیم ملی هم بهتر می شد، اما اینها می خواستند ساختارشان را تقویت كنند.
بروید بپرسید، در طول 10 ، 11 ماه مدیریت جدید سازمان حتی یك بار هم بازیكنان تیم ملی را نپذیرفتند. اینها درد است. به من نگفتند كه بازیكنان تیم ملی را قبل از جام جهانی بیاور، اما بوقچی ها و لیدرها دو بار در اتاق رئیس سازمان حضور پیدا كردند، آن هم خصوصی. چرا جایگاه معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان تربیت بدنی این است كه بوقچی ها را دعوت كند اما بازیكنان را دعوت نكند فوتبال دارد به این سمت می رود. یعنی آقایان به فكر بقای فوتبال نیستند. من در طول چهار سال یك بار هم با این گروه جلسه نگذاشتم با آنكه به آنها احترام هم می گذارم.
متاسفانه كار دارد كوچك می شود. من از رئیس محترم جمهور و رئیس مجلس خواهش می كنم كه دوران مدیریت جدید سازمان را بررسی كنند و كارشناسی كنند، نه سه سال دیگر. اگر ایشان درست می روند كه به من بگویند حرف نزن. جایگاه رئیس كمیته ملی المپیك هم طراز رئیس سازمان تربیت بدنی است اما شما ببینید كه امروز موقعیت كمیته ملی المپیك در چه حدی است ضعیف تر از ضعیف ترین فدراسیون تابعه سازمان اقدامی در جهت ورزش نمی كنند، فقط چه چه و به به. مگر من از پشت میز رفتم چه شد این افراد هستند كه به میزها شخصیت می دهند. ولی ما امروز سرمان را بالا می گیریم و به كارهایی كه كردیم افتخار می كنیم، این پایگاه استعدادیابی كه درست كردیم مایه افتخار است اما ببینید با تیم ملی جوانان و نوجوانان چه كار كردند. هم و غم همه شده بود كه سوریه را ببرند. نوجوانان و جوانان رها شدند، تیم هایی كه شانس داشتند بروند جام جهانی. تیم هایی كه سه سال برایشان زحمت كشیده شد. من برای آقای هاشمی كیومرث نامه نوشتم، البته ایشان را فرد مثبتی می دانم. درست است كه كارشناس فوتبال نیست اما هرچه هست فرد مثبتی است. به هر حال در نامه ای كه به ایشان تبریك گفتم نوشتم كه آقای هاشمی، به عنوان یك شهروند دو چیز را از شما تقاضا دارم. نگذارید از بین برود. یكی استقلال فدراسیون و دوم تیم های پایه ای كه برایشان سه سال هزینه شده. الان می بایست به هند و سنگاپور بروند، كو اگر ببازند كار ما است و اگر هم ببرند به حساب خودشان می گذارند. اما این تیم ها راحت می روند جام جهانی. سه سال برای آنها زحمت كشیده شده. اما مربی اش گفته كه سفر خارج خواستیم به ما گفتند بروید بندرانزلی با این تفكر می خواهیم برویم جلو خرد جمعی این است با كسانی كه چهار سال به دلیل سابقه ناموفق شان به مجموعه فدراسیون راه نداشتند. درد فوتبال ما این است
ادامه دارد