تبیان، دستیار زندگی
ابوذر عرض كرد: یا رسول اللّه ! در تب شدید و حالتى كه مشاهده مى فرمائى به سر مى برم .حضرت رسول صلوات اللّه علیه فرمود: اى ابوذر! گویا تو را در یكى از باغات بهشت مى بینم . و سپس افزود: تو غرق در امور دنیوى و مادّى گشته بودى و با این عارضه و ناراحتى كه بر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ملاقات مریض بهشتى

حضرت محمد

جابر بن یزید جعفى به نقل از حضرت ابوجعفر، امام محمّد باقر علیه السلام حكایت می كند:

در زمان حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله ، یك جوان یهودى نزد خانواده خود كه همه یهودى بودند مى زیست .

این جوان در بسیارى از روزها نزد رسول گرامى اسلام صلّى اللّه علیه و آله مى آمد و چنانچه حضرت كارى داشت ، به ایشان كمك و همكارى مى كرد. و چه بسا پیامبر خدا صلوات اللّه علیه ، براى رؤ ساى قبائل و یا دیگر اشخاص نامه مى نوشت و توسّط آن جوان گمراه نامه ها را براى آن افراد مى فرستاد.

پس از گذشت مدّتى بدین منوال ، جوان چند روز به ملاقات حضرت رسول نیامد، به همین جهت حضرت جویاى حال جوان نامبرده گردید؟

گفتند: مدّتى است كه مریض مى باشد و در بستر بیمارى افتاده است ؛ رسول گرامى اسلام صلّى اللّه علیه و آله به همراه بعضى از یارانش براى عیادت ، به سمت منزل آن جوان حركت كردند، همین كه وارد منزل شدند، دیدند كه جوان در بستر خوابیده و چشم هاى خود را بسته است ، و چون حضرت او را صدا زد، جوان چشم هاى خود را باز كرد و گفت : لبّیك یا اباالقاسم !

رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله ، فرمود: شهادت بر یگانگى خدا و رسالت من بده و بگو:

«أشهد أن لا اله الاّ اللّه و أنّ محمّدا رسول اللّه»

پدر جوان كه نیز یهودى بود بر بالین پسرش نشسته بود، جوان نگاهى به پدر كرد و لب از لب نگشود.

حضرت رسول صلوات اللّه علیه فرمود: اى ابوذر! گویا تو را در یكى از باغات بهشت مى بینم . و سپس افزود: تو غرق در امور دنیوى و مادّى گشته بودى و با این عارضه و ناراحتى كه بر تو وارد شده است ، خداوند متعال لغزش ها و خطاهاى تو را مورد مغفرت قرار داد؛ پس اى ابوذر! تو را بر این رحمت و مغفرت بشارت باد

بار دیگر حضرت رسول سخن خود را تكرار نمود و باز جوان نگاهى به پدر خود كرد و همان طور ساكت ماند، در مرحله سوّم حضرت پیشنهاد خود را مطرح نمود و جوان متوجّه پدر خود گردید.

پس پدر به فرزند خود گفت : آنچه مى خواهى انجام ده و هر چه مى خواهى بگو، جوانى كه تا آن لحظه گمراه بود، لب به سخن گشود: «أشهد أن لا اله الاّ اللّه و أنّ محمّدا رسول اللّه» و با اسلام آوردن ، سعادتمند و هدایت یافت ؛ و جان به جان آفرین تسلیم كرد.

پس از آن حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله به همراهان خود فرمود: او همانند ما مسلمان گردید، او را غسل دهید، كفن كنید تا بر او نماز بخوانیم و دفنش نمائیم .

و سپس اظهار داشت : الحمدللّه كه توانستم یك نفر را از گمراهى و آتش جهنّم نجات دهم.(1)

همچنین حضرت امیرالمؤمنین ، امام علىّ علیه السلام حكایت می نمایند:

روزى ابوذر غفارى دچار تَب و لرز شدیدى شده بود، من به محضر مبارك رسول گرامى اسلام صلّى اللّه علیه و آله آمدم و گفتم : یا رسول اللّه ! ابوذر غفارى مبتلا به مرض سختى شده است .

حضرت فرمود: با یكدیگر به عیادت و دیدار او مى رویم ، پس من به همراه پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله حركت كردم و چون وارد منزل ابوذر غفارى شدیم ، كنار بستر او نشستیم .

پس از آن پیامبر خدا صلّى اللّه علیه و آله خطاب به ابوذر كرد و فرمود: در چه وضعیّتى هستى ؟

ابوذر عرض كرد: یا رسول اللّه ! در تب شدید و حالتى كه مشاهده مى فرمائى به سر مى برم .

حضرت رسول صلوات اللّه علیه فرمود: اى ابوذر! گویا تو را در یكى از باغات بهشت مى بینم .

و سپس افزود: تو غرق در امور دنیوى و مادّى گشته بودى و با این عارضه و ناراحتى كه بر تو وارد شده است ، خداوند متعال لغزش ها و خطاهاى تو را مورد مغفرت قرار داد؛ پس اى ابوذر! تو را بر این رحمت و مغفرت بشارت باد.(49)

حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله در حدیثى دیگر فرمود: بسیار تعجّب مى كنم از آن مؤ منى كه براى مریضى خود، جزع و ناراحتى مى كند؛ چنانچه انسان مؤ من ، موقعیّت خود را در پیشگاه خداوند بداند، همانا دوست دارد كه همیشه مریض باشد تا مرگ ، او را دریابد و به ملاقات خداوند مهربان برود.(2)

پی نوشت:

1) امالى شیخ صدوق، ص 324، ح 10؛ مستدرك الوسائل، ج 2، ص 153، ح 26.

2) مستدرك الوسائل، ج 2، ص 56، ح 19؛ بحارالا نوار، ج 81، ص 210، ح 25.

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


منبع: کتاب «چهل داستان و چهل حدیث از حضرت رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله»، عبداللّه صالحى.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.