تبیان، دستیار زندگی
آن هنگام که دارایى خود را به دو نیم مى کردى، ذوالفقارى را مى دیدم که جهان را با تیغ تقوا و مظلومیت و کرمش به هیچ مى گیرد. تاریخ مى داند فرو خوردن خشم و طعن و کنایه، چه دردى است! مدارا و فشردن دندان روح بر آنچه مى دانستى و دم نمى زدى، صبر جمیلى بود برتر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اعتراض خاموش

امام حسن

اى کریم اهل بیت! از اعتراض خاموشت مى نویسم که چون نجابت گل هاى محمدى، عطر ایمان را در فضاى تنگ زیستن منتشر کرد؛ آنجا که مظلومیت تو، بى وفایى و سستى یارانت را تنهایى به دوش کشید.

از تو مى نویسم که زهر خیانت، لخته هاى جگرت را از گلوى حق پرستت سرریز کرد و خاک مدینه به خون غربت بخشنده ترین شاخه امامت آشنا شد.

آن که بر زانوان پیامبر مى نشست تا با بوسه اى از نفس هایش جان رسول الله را تازه کند، اینک راه نفس هایش با مکر زنانه اى خاموش شده است.

آن روز که بخشندگى دستانت بر سر زبان ها افتاده بود، تشت ابلیس براى جان عزیزت دهان گشود و تو کریم تر از آن بودى که جعده را از معامله با معاویه مأیوس کنى!

آن جگر پاره، تلخى صلحى بود که ناخواسته فرو داده بودى و اکنون به سرنوشت دانسته خود تن مى دهى تا بقیع که چون سالى، دست خود را براى گرفتن جسمت گشوده است، ناامید باز نگردد.

امشب، زمین بر طبل مصیبت مى زند و این صداى قلب زمین است که در خاموشى تو فرومى ریزد.

دیگر تمام شد طعنه ها و تفسیرهاى ناحق.

اى هم بازى حسین و پیامبر، دیگر تمام شد!

صبرت برتر از زبان شمشیر بود.

آن هنگام که دارایى خود را به دو نیم مى کردى، ذوالفقارى را مى دیدم که جهان را با تیغ تقوا و مظلومیت و کرمش به هیچ مى گیرد. تاریخ مى داند فرو خوردن خشم و طعن و کنایه، چه دردى است! مدارا و فشردن دندان روح بر آنچه مى دانستى و دم نمى زدى، صبر جمیلى بود برتر از زبان شمشیر

هواى شایعه، مسموم تر از زهرى است که به کامت چشانده اند. این بار، شمشیرها جنس دیگرى دارند و آن کلمات شیطان زده آل سفیان است که تو را وارونه جلوه مى دهند، اما وارونگى آینه، تأثیرى در تصویر حقیقت نمى گذارد.

اى ترازوى عدالت على علیه السلام !

آن هنگام که دارایى خود را به دو نیم مى کردى، ذوالفقارى را مى دیدم که جهان را با تیغ تقوا و مظلومیت و کرمش به هیچ مى گیرد.

تاریخ مى داند فرو خوردن خشم و طعن و کنایه، چه دردى است!

مدارا و فشردن دندان روح بر آنچه مى دانستى و دم نمى زدى، صبر جمیلى بود برتر از زبان شمشیر.

شکسته باد دست هایى که با تو بیعت کردند و انصاف را شکستند!

گرچه تو بر شکستگى عادت کرده اى؛ همان روزها که پهلوى زهرا علیهاالسلام و فرق على علیه السلام را شکستند، فهمیده بودى که در مسلک على، فریاد در چاه و نخلستان، انفجار روح بزرگى است که عظمت حقیقت را تماشا مى کند، ولى رسالت او سیاستى است که در آن تنها «مصلحت دین» اجرا مى شود. اینک، کارگردان غیب، نقش تو را در پرده آخر، «شهید» مى نویسد؛ یعنى صدور جواز عبور از عرش و پیوستن به محبوب ازلى.

اى کریم اهل بیت! قلب اندوهگینمان در عزاى تو، دیدار و شفاعتت را در قیامت مى طلبد تا طعم بخشندگى تو را دریابیم.

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


رزیتا نعمتى

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.