ترس از تخریب خانه
حضرت صادق آل محمّد صلوات اللّه علیهم حكایت می فرماید: امام حسن مجتبى علیه السلام دوستى شوخ طبع داشت كه مرتّب به ملاقات و دیدار آن حضرت مى آمد و نیز در جلسات شركت مى كرد، تا آن كه مدّتى گذشت ؛ و هیچ خبرى از این شخص نشد. حضرت از این جریان متعّجب شد و از اطرافیان جویاى احوال او گردید، تا آن كه پس از گذشت چند روزى ، مجدّدا آن شخص به ملاقات امام علیه السلام آمد. حضرت جویاى احوال او شد و به او فرمود: چند روزى است كه به این جا نیامده اى ، در چه حالت و وضعیّتى هستى؟ آیا مشكل و ناراحتى خاصّى برایت پیش آمده بود؟ آن شخص در پاسخ اظهار داشت: یاابن رسول اللّه ! در حالتى قرار گرفته ام كه آنچه را دوست دارم، به آن دست نمى یابم ؛ و آنچه را خداوند دوست دارد انجام نمى دهم؛ و آنچه را هم كه شیطان مى خواهد برآورده نمى كنم .
آن شخص گفت: چون خداوند متعال دوست دارد كه من بنده و مطیع و فرمان بر او باشم و معصیت او را نكنم ؛ و من چنین نیستم .
و شیطان دوست دارد كه من در همه كارهایم معصیت خدا را نمایم و نسبت به دستورات خداوند مخالفت و سرپیچى كنم و من چنین نیستم .
و همچنین من مرگ را دوست ندارم ؛ بلكه علاقه دارم همیشه سالم و زنده باشم ، كه هرگز چنین نخواهد بود.
در این هنگام یكى از اشخاصى كه در آن مجلس حضور داشت ، گفت : یاابن رسول اللّه ! چرا ما از مرگ ترسناك هستیم و آن را دوست نداریم ؛ و گریزان هستیم ؟
امام حسن مجتبى علیه السلام فرمود: چون شما دنیاى خود را تعمیر و آباد كرده اید و آخرت را تخریب و ویران ساخته اید.
و سپس افزود: این امر طبیعى است كه چون هیچ انسانى دوست ندارد از منزل و محلّى كه آن را آباد كرده و به ظاهر آراسته و مجهّز است ، از آن دست برداشته و چشم پوشى كند و به محلّى خراب و نامساعد برود، چون خود را در زمره مؤ منین و مقرّبین الهى نمى بیند.
بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
منبع: معانى الاخبار، ص 289، ح 29. (نقل از کتاب « چهل داستان و چهل حدیث از امام حسن مجتبى علیه السلام»، عبداللّه صالحى)