تبیان، دستیار زندگی
تحریمی که از ناحیه کشور های غربی صورت گرفته، تحریم تکنولوژی می باشد
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چگونه اثر منفی تحریم را خنثی کنیم؟


تحریمی که از ناحیه کشور های غربی صورت گرفته، تحریم تکنولوژی می باشد. به این معنا که آنها به دنبال آن  هستند که ایران بیش از پیش از بعد دانش و تکنولوژی از دنیا عقب بیفتد...

تحریم

آنچه که به وضوح مشخص است این است که تحریمی که از ناحیه کشور های غربی صورت گرفته، تحریم تکنولوژی می باشد. به این معنا که آنها به دنبال آن  هستند که ایران بیش از پیش از بُعد دانش و تکنولوژی از دنیا عقب افتاده و از این ناحیه همواره نیازمند به صادرات نفت گردد. هم اکنون تنها 4/0 درصد صادرات ایران، محصولات دانش بنیان است و چنین رقمی در عصر حاضر که به عصر شتاب تاریخ معروف است، برای اقتصاد ایران  مطلوب نیست، چرا که امروز شکل و قالب استعمار تغییر یافته است. استعماری که دیروز  در قالب جنگ بود امروز جای خودش را با  سلطه اقتصادی و وابستگی عوض کرده است. وابستگی قالب جدید استعمار عصر حاضر است. ایران در خطر استعمار نوین قرار گرفته است، استعماری که از طریق وابستگی اقتصادی رغم می خورد. کشورهایی که مستعمره غرب می شوند روزی با سر زمین خواهند خورد چرا که نسخه ی بعدی که استعمار طلب ها برای آنها می پیچند، نابودی کامل نظام اقتصادی و به تبع آن نظام سیاسی آنها می باشد. از آن جا که توسعه نظام اقتصادی وابسته به مدد خارجیان امکان پذیر است، این امکان وجود دارد که  آنها از توسعه اقتصاد مبتنی بر وابستگی ( برای نابودی اقتصادی کشور وابسته )  امتناع ورزند، تا از این رهگذر اقتصاد کشور وابسته  به شدت دچار بحران شده و به گونه ای خود نیز به نابودی خودش کمک کند. به این معنا، شرایطی به وجود بیاورند که تولیدکنندگانی که تا دیروز به خرید کالاهای واسطه ای خارجی می پرداختند تا از این ناحیه تولید انجام دهند، به علت گران شدن کالاهای واسطه ای و محروم شدن از تکنولوژی بالا، محصولات نهایی ارزان قیمت خارجی را خریداری کرده  تا از این رهگذر به سودهای سرشار از گران فروشی در داخل نائل آیند. این عاقبت پذیرفتن استعمار جدید است: وابستگی و در ادامه آن، تحریم تکنولوژی.

مشکل اقتصاد ایران بی سوادی نیست، مشکل اقتصاد ایران عدم کاربرد سواد در درون صنایع اقتصاد ایران می باشد و این مشکل ناشی از وابستگی تولید به خرید فراورده های ناشی از تحقیق و توسعه خارجی می باشد

تحریم معمولا در بخش هایی صورت می گیرد که تنگنای هر کشوری باشد به عنوان مثال رشد اقتصادی چین به رشد تقاضا متکی است به این معنا که اگر تقاضا کاهش یابد رشد اقتصادی چین تهدید می شود، لذا اگر دنیا بخواهد چین را تحریم اقتصادی کند، از خرید کالاهای چینی امتناع می ورزد تا از این ناحیه اقتصادش ضربه بخورد. تنگنای اقتصاد ایران نیز عدم خودکفایی و بومی شدن در تولید داخلی می باشد. آنچه امروز از وابستگی به دانش غرب در ایران مشاهده می کنید نتیجه  استعمار نامرئی غرب است که امروز از طریق تحریم تکنولوژی عیان شده است. تصور این که ما محکوم به شکست هستیم کاملا اشتباه است. تحریم تکنولوژی نشان میدهد که باید بر رفع این تنگنای موجود در اقتصاد ایران همت بورزیم. تحریم ها گاهی برای بیداری لازم است و ایران با داشتن نیروهای جوان مستعد و با استعداد و خلاق به راحتی می تواند در مسیر خودکفایی قدم بر دارد و آن چه روزی عامل سلطه ی اقتصادی غرب بر آنها میشده است را نابود کند.

به صورت خیلی خلاصه باید گفت ایران باید خالق R&D شود نه خریدار آن، و این امکان پذیر است. باید مسیر وابستگی به مسیر خودکفایی تغییر یابد. امروزه متاسفانه آنچه در ذهن خیلی ها نقش بسته است این است که خودکفایی امر مهمی نیست چرا که حتی خود آمریکا و کشورهای پیشرفته نیز در همه ابعاد خودکفا نیستند و غیره. مساله مهمی که این تحلیل گران از آن غفلت به عمل می آورند این است که این کشورها همه در یک سطح ( تقریبا) از لحاظ دانش و تکنولوژی قرار گرفته اند و همین عاملی می شود که کشوری نتواند بر کشور دیگر مسلط شوند. مساله این است که وجوه دانش و خلاقیت و نوآوری آن قدر پیچیده و گسترده است که هر کشوری نمی تواند در همه امور خودکفا شود. چرا که کشورهای جهان با محدودیت مغز های جوان رو به رو هستند. برای همین است که به جذب نیروهای خبره کشورهای در حال توسعه همت می گمارند.

امروز شکل و قالب استعمار تغییر یافته است. استعماری که دیروز  در قالب جنگ بود امروز جای خودش را با  سلطه اقتصادی و وابستگی عوض کرده است

حال آیا ایران با خیل عظیم نیروی جوان و مستعد سزاوار است که نه تنها نتواند در امر بکاربردن دانش و تکنولوژی  با  دیگران رقابت کند، بلکه خودکفایی را نیز به بهانه ی عدم خودکفایی کشورهایی که  سرمایه انسانی محدود تری دارند، رها کند؟؛ در حالی که به پشتوانه مغزهای سرشار جوان می تواند در همه ابعاد نوآوری  اول شود؟ مساله مهم این است که پیش از این در ایران به علت آن که غرب همت بر وابستگی اقتصادی ایران گذاشت، به ایجاد کارخانه ها ی مونتاژی و وابسته به کالاهای سرمایه ای خودش همت گماشته است ( نظیر صنعت خودرو سازی، لاستیک سازی و غیره ) و نتیجه این شد که با وجود آنکه دانشجویان ایرانی از علم روز و دانش مطلع می شدند( البته دانشی که غرب می خواست ) ولی عملا نمی توانستند در داخل و در به کار بردن تکنولوژی در صنعت داخلی کاری انجام دهند و نتیجه آن می شود که ایران، جوانی را تا سطوح بالایی پروش می داد و بعد آن را تقدیم خارج می کرد تا مغز او نوآوری و اکتشاف های جدیدی را برای آنها انجام دهد.

تحریم

چه می خواهم بگویم؟ می خواهم بگویم که مشکل اقتصاد ایران بی سوادی نیست، مشکل اقتصاد ایران عدم کاربرد سواد در درون صنایع اقتصاد ایران می باشد و این مشکل ناشی از وابستگی تولید به خرید فرآورده های ناشی از تحقیق و توسعه خارجی می باشد. این سد باید شکسته شود، سدی که نیروی انسانی نتواند کارآفرین شود، و چیزی که این سد را می شکند، توسعه شرکت های کوچک مقیاس 200 تا 300 نفری است، شرکت هایی که با مدیریت صحیح بر مغزها می تواند وابستگی اقتصادی را برای همیشه ریشه کن کند.  ایران با داشتن نیروهای جوان خود می تواند معجزه کند و این شوخی نیست.

حال چه اتفاقی افتاده است؟ تولیدی که مبتنی بر صادرات نفت برای خرید کالاهای سرمایه ای خارجی بوده است هم اکنون با گرانی واردات مواجه شده است که این خود عاملی برای رکود اقتصادی را فراهم آورده است، البته متاسفانه دیده می شود که برخی از تولید کنندگان به جای آنکه بر اهمیت قطع وابستگی پی ببرند و برای آن به دنبال راهکار باشند از شرایط رکود تورمی سوء استفاده کرده و به واردات ارزان و فروش گران در داخل مشغول شده اند. نتیجه ی این فعالیت ها، نابودی خود از طریق اقدامات خودی خواهد بود. تحریم زمانی اثر خویش را می گذارد که خود مکمل راه آنها را انجام دهیم. تکمیل کردن راه آنها یعنی این که به جای توجه به کارآفرینی به واردات، دلالی و غیره پناه ببریم.

به عقیده ی نگارنده تحریم می تواند عاملی بیداری اقتصاد ایران باشد، هم اکنون صادرات نفتی ایران به علت گران تر شدن قیمت نفت در حال افزایش است، به این نکته خوب است به شدت دقت کرد که آمریکا از صادرات نفت ایران ناراحت نیست از اینکه درآمدهای نفتی صرف توسعه کارآفرینان و بستر سازی برای آنها بشود ناراحت است و لذا تا زمانی که درآمدهای نفتی در مسیری که او دوست دارد خرج شود، در مسیر توسعه صادرات نفتی ایران مشکلی ایجاد نمی کند، ایران باید هوشیار باشد که در کدام مسیر قدم می گذارد، تشدید وابستگی یا حرکت به سمت استفاده از نیروی انسانی؟ تاکید مقام معظم رهبری و امام عزیزمان همواره  بر استقلال صنعتی، خودکفایی تولید، رشد و شکوفایی کشاورزی بوده است. به گونه ای که حتی امام خمینی چنین جمله ای بیان فرموده اند: " اگر خود کالای ناقصی تولید کنیم بهتر از آن است که کالاهای کامل از خارجی ها بخریم"

تحریم ها گاهی برای بیداری لازم است و ایران با داشتن نیروهای جوان مستعد و با استعداد و خلاق به راحتی می تواند در مسیر خودکفایی قدم بر دارد و انچه روزی عامل سلطه ی اقتصادی غرب بر آنها میشده است را نابود کند

حال راه حل کنونی چیست؟ آیا با تزریق پول به بخش های تولیدی می توان این مسیر را طی کرد؟ پول زمانی می تواند نقش مثبتی در امر خودکفایی و رهایی از وابستگی موثر واقع شود که در مسیر درستی خرج شود. بخشهای تولیدی به علت قرار گرفتن در فشار هزینه و ریسک بالای ناشی از ناامنی موجود در اقتصاد ایران تمایل خرج کردن پول در راستای ارتقاء ظرفیت جذب ندارند؛ چرا که تولید کننده نیز مانند هر کس دیگر به دنبال کسب سود است و پول را در مسیری خرج خواهد کرد که کم ترین ریسک و بیشترین سود دهی را داشته باشد که می توان به سفته بازی، واردات، واسطه گری و غیره اشارکرد. لذا باید پول توسط کسی خرج شود که آن را در مسیر درست خرج نماید. شاید گزینه ی بعدی دولت باشد، به این معنا که دولت یارانه های تولید را به آنها ندهد و خود مسئولیت بسترسازی کارآفرینی را بر عهده گیرد. واقعیت امر این است که هم اکنون دولت  گرفتار کسری بودجه های فراوانی شده است این کسری بودجه ها هم در ناحیه اعطای یارانه نقدی به مردم و هم در ناحیه افزایش هزینه ها و افزایش کسری بودجه دولت می باشد. لذا راه کار چیست؟

تحریم

به عقیده ی نگارنده باید نهادی دیگر مسئولیت ارتقاء ظرفیت جذب اقتصاد ایران را بر عهده گیرد و آن نهاد پول ها و بودجه های مربوطه را صرف توسعه شرکت های کوچک مقیاس و ارتقاء توان بخش خصوصی خرج کند. این نهاد به هیچ عنوان نباید دولتی باشد و باید جمعی نخبگان صنعتی( اساتید دانشگاه و...)، اقتصادی متولی آن باشند.

دولت نیز در این راستا باید به حمایت از بخش های تولیدی بیاید، جنس حمایت دولت از تولید کنندگان با جنس حمایت نهادی که در بالا ذکر شد متفاوت است. دولت باید تمام هم و غم خویش را در ثبات دهی در سیاست های اقتصادی قرار دهد چرا که ثمردهی فعالیت های نهاد ذکر شده در دراز مدت خواهد بود و از این رهگذر نقش دولت در کمک به عدم گسترش بستر دلالی و سوداگری از طریق ثبات و امنیت بخشی به اقتصاد خواهد بود تا  در آینده بتوان از ثمر ساخته شده استفاده کرد. به این معنا که نهاد ذکر شده شرایط مطلوب را در آینده ی نه چندان دور ایجاد خواهد کرد، دولت نقش راننده ای را بازی می کند که باید اقتصاد ایران را از شرایط نامطلوب به شرایط  مطلوب ساخته شده توسط این نهاد برساند. بسترهای کارآفرینی توسط این نهاد ایجاد خواهد شد و تا آن زمان دولت از طریق کمک به عدم گسترش قاچاق، دلالی و واسطه گری از طریق عدم استمرار سیاست های شوک دهی می تواند به سلامت مسیر گذار را طی کرده و بسترهای سوداگری و دلالی را به بسترهای کارآفرینی تبدیل نماید و این جاست که با غرور خواهیم گفت: چه خوب شد تحریم شدیم!

محمد شهاب

بخش اقتصاد تبیان


لینک های مرتبط:

چین و تحریم نفتی ایران

تحریم بانک مرکزی و اقتصاد آمریکا

چرا تحریم نفت ما غیرممکن است؟

اعمال تحریم‌ها به ضرر کیست؟

تحریم ایران و تهدید نفتی ما