تبیان، دستیار زندگی
ستاره کوچولو پنج سالشه. اون به مهد کودک می ره. هر روز صبح مامانش اونو بیدار می کنه تا از سرویسش جا نمونه
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

من خوابم میاد!
من خوابم میاد!

ستاره کوچولو پنج سالشه. اون به مهد کودک می ره. هر روز صبح مامانش اونو بیدار می کنه تا از سرویسش جا نمونه.

ستاره دختر خیلی خوبیه. اما یه عادت خیلی بد داره.

می تونید حدس بزنید چیه؟

شاید بعضی از شماها هم این عادت رو داشته باشید.

ستاره خانم وقتی از مهد میاد می ره سراغ تلویزیون و برنامه های کودک رو می بینه، اما وقتی برنامه های کودک تموم می شه بازم دست از سر  تلویزیون برنمی داره.

اون دلش می خواد برنامه های بزرگترا رو هم ببینه. به خاطر همین همیشه تا دیروقت بیدار می مونه و وقتی همه می خوان بخوابن اونم می ره تو تختش.

مامانش می گه: عزیزم برو بخواب، آخه صبح زود باید بیدار شی.

ستاره می گه: من خوابم نمیاد. من الان خوابم نمیاد.

صبح که می شه مامان ستاره می خواد اونو بیدار کنه. ستاره بیدار نمی شه، می گه خوابم میاد، خستم، نمی خوام برم مهد.

مامان ستاره دیرش شده، آخه اونم باید بره سر کار، ولی ستاره هنوز بیدار نشده. مامان ستاره از دستش خیلی ناراحت می شه و بهش می گه : باید شبا زودتر بخوابی تا بتونی زودتر پاشی.

اون روز ستاره و مامانش تو خونه موندند، چون ستاره خوابش می اومد و بیدار نمی شد.

ستاره وقتی بیدار شد دید مامانش خیلی ناراحته، چون اون روز از همه ی کاراش عقب مونده بود. ستاره که مامانشو خیلی دوست داشت، رفت مامانشو بغل کرد و قول داد دیگه شب ها سر ساعت 9 بره تو تختش تا بتونه صبح ها زودتر بیدار بشه.اون شب ستاره سر ساعت 9 مسواکشو زد، مامان و باباشو بوسید و رفت تو تختش. فرداش هم سر ساعت سرحال و خوشحال بیدار شد و به مهد رفت.

نعیمه درویشی

بخش کودک و نوجوان تبیان


مطالب مرتبط:

گریه ی نیلوفر کوچولو

بچه ی مرتب

پویا کوچولو

خسیس نباش!

از تنهایی در میام

حالم خیلی خوبه!

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.