تبیان، دستیار زندگی
پیرنگ حوادث را در داستان آن چنان تنظیم و تركیب می‌كند كه در نظر خواننده منطقی و قانع‌كننده باشد. به همین دلیل پیرنگ تنها ترتیب و توالی حوادث نیست بلكه مجموعه‌ای نظام‌یافته از حوادث یا وقایع است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : زهره سمیعی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پیرنگِ داستان

عناصر داستان ( 1 )


پیرنگ حوادث را در داستان آن چنان تنظیم و تركیب می‌كند كه در نظر خواننده منطقی و قانع‌كننده باشد. به همین دلیل پیرنگ تنها ترتیب و توالی حوادث نیست بلكه مجموعه‌ای نظام‌یافته از حوادث یا وقایع است.


کتاب

درآمد

پیرنگ، نقشه، طرح یا الگوی حوادث در داستان است. شرح فشرده و منجر وقایعی كه برای اشخاص داستان اتفاق می‌افتد. حلقه‌های پیوسته رشته حوادثی است كه نویسنده انتخاب می‌كند و به یاری آن خواننده را به جایی كه مدنظرش است هدایت می‌كند. پیرنگ چون و چرایی حوادث را در داستان نشان می‌دهد.

به عبارت دیگر پیرنگ حوادث را در داستان آن چنان تنظیم و تركیب می‌كند كه در نظر خواننده منطقی و قانع‌كننده باشد. به همین دلیل پیرنگ تنها ترتیب و توالی حوادث نیست بلكه مجموعه‌ای نظام‌یافته از حوادث یا وقایع است. در حقیقت پیرنگ نقل حوادث با تكیه بر روابط علت و معلولی است. پیرنگ وابستگی موجود میان حوادث داستان را به طور عقلانی تنظیم می‌كند و ضابطه‌ای است كه بر اساس آن نویسنده وقایع را نظم می‌دهد.

داستان هر چه باشد، حتی اگر نقل ساده ی ماجرایی باشد باید طرح و نقشه ی منظمی داشته باشد تا بر اساس آن به نگارش در‌آید.

تعریف پیرنگ

نقشه و الگوی رویدادهای یك نمایش یا شعر یا اثر داستانی را كه سازماندهی حادثه و شخصیت را به عهده می‌گیرد پیرنگ می‌گویند بدان صورت كه حس كنجكاوی و تحریك خواننده یا بیننده را برانگیزد.

ای.ام. فورستر تعریف ساده اما بسیار مفیدی از طرح (پیرنگ) به دست می‌دهد: داستان، روایت رویدادهایی است كه در توالی زمانی منظم شده باشد. طرح نیز روایت رویدادهاست كه در آن بر تصادف تأكید شده باشد. (كادن، 1386: 332)

طبق تعریف فورستر بین داستان و پیرنگ تفاوت است از این سخن درمی‌یابیم كه داستان نقل رشته‌ای از حوادث است كه تنها بر طبق توالی زمانی، نظم و ترتیب یافته است در حالی كه پیرنگ نقل حوادث با تكیه بر موجبیّت و روابط علی و معلولی است.

تعبیر پیرنگ را به جای طرح (Plot) كه در فنّ شعر ارسطو به كار رفته است، در ایران برای اولین بار محمدرضا شفیعی كدكنی پیشنهاد كرد و جمال میرصادقی آن را به كار برد. پیرنگ در واقع همان بیرنگ است. بیرنگ طرحی است كه نقاشان به روی كاغذ می‌كشند و بعد آن را كامل می‌كنند یا طرح ساختمانی كه معماران می‌ریزند و از روی آن ساختمان را بنا می‌كنند. خلاصه ی فشرده اما كامل و گویایی كه شامل خط مسیر ماجراهاست و ما پس از دیدن یك فیلم یا نمایش یا مطالعه یك داستان برای دیگران بیان می‌كنیم، همان طرح داستان یا پیرنگ است، كه حاصل دیده‌ها، شنیده‌ها، تجربه‌ها و یا تخیل آزاد افرادی است كه ممكن است نویسنده هم نباشند.

به گفته ی سامرست موام «پیرنگ به منزله ی خطی است كه به توجه خواننده جهت می‌دهد و در داستان‌سرایی شاید مهمترین نكته باشد، زیرا با سمت‌دادن به همین توجه است كه نویسنده، خواننده را صفحه به صفحه با خود می‌كشاند و حالت مورد نظر را در او ایجاد می‌كند.»

هر چه پیرنگ فنی‌تر و دقیق‌تر باشد به همان نسبت می‌توان امیدوار بود كه داستان مربوط به آن پركشش‌تر و مؤثرتر خواهد بود.

بنابراین هر چه پیرنگ فنی‌تر و دقیق‌تر باشد به همان نسبت می‌توان امیدوار بود كه داستان مربوط به آن پركشش‌تر و مؤثرتر خواهد بود.

انواع پیرنگ

پیرنگ را به دو دسته «پیرنگ باز» و «پیرنگ بسته» تقسیم كرده‌اند.

1- پیرنگ باز: پیرنگی كه نظم طبیعی حوادث بر نظم ساختگی و قراردادی آن غلبه دارد. در این نوع داستانها اغلب گره‌گشایی[1] وجود ندارد. نویسنده در این نوع داستان‌ها می‌كوشد تا خود را در داستان پنهان كند تا داستان همانند زندگی، ملموس و بی‌طرفانه جلوه كند. «آنتوان چخوف یكی از نویسندگانی است كه به نوشتن داستان با پیرنگ باز توجه داشته است.» (میرصادقی، 1385: 80)

2- پیرنگ بسته: پیرنگی است كه از كیفیتی پیچیده و تودرتو و مختصات فنی نیرومند برخوردار باشد. «به عبارت دیگر نظم ساختگی حوادث بر نظم طبیعی آن بچربد.» (همان: 79)

این گونه پیرنگ‌ها اغلب در داستانهای اسرارآمیز و هیجان انگیز به كار گرفته می‌شود كه گره‌گشایی و نتیجه‌گیری قطعی و محتومی دارد. «بیشتر داستانهای ادگار آلن پو واجد پیرنگی بسته است.» (همان: 79)

نتیجه گیری :

پس پیرنگ را می‌توان به عنوان راهنمای مهمی برای نویسنده و در عین حال نظم و ترتیب متشكلی برای خواننده دانست. چرا که پیرنگ برای نویسنده ضابطه ی عمده‌ای است برای انتخاب و مرتب‌كردن وقایع و در نظر خواننده نیز ساخت و وحدت داستان را فراهم می‌آورد.

ساختمان پیرنگ بر اساس انگیزه ی وقایع صورت می‌گیرد و به همین دلیل حوادثی كه در داستان رخ می‌دهد باید دلیل و انگیزه‌ای داشته باشد و به نتیجه‌ای منطقی منجر گردد.

پی نوشت:

[1]- گره‌گشایی، پی‌آمد موقعیت و وضعیت پیچیده یا نتیجه نهایی رشته حوادث است و نتیجه ی گشودن رازها و معماها و برطرف‌شدن سوء تفاهماست

اکرم نعمت اللهی

بخش ادبیات تبیان


منابع :

میرصادقی ، جمال، 1385 ، عناصر داستان  ، اول ، تهران: سخن

کادن ، جی. ای ، 1380،فرهنگ اصطلاحات ادبی ،کاظم فیروزمند ،اول ، تهران : شادگان