مرگ و اثر آن بر زندگی
آیا صدای آن منادی دهنده را شنیدهاید که بارها و بارها ما را به یاد مرگ انداخته که ای انسان روزی طعم مرگ را خواهی چشید؟ ای انسان سفر طولانی پیش رو داری؟ یقین داریم که روزی داستان زندگی ما به سر خواهید رسید اما دلیل این همه بی تفاوتی را چه باید دانست؟
مرگ حقیقتی است که، دیر یا زود هر یک از ما آن را تجربه خواهد کرد. کم یا زیاد درباره مرگ و حالت آن و حوادثی که پیش روی میت قرار میگیرد شنیده و یا خواندهایم، از معاد و روز حشر نیز کم خبر نداریم. مرگ فرآیندی عالم گیر است و نهایت آن به معاد ختم میشود. انسان میتواند آینده نگر باشد و برای آن برنامه ریزی کند. امّا آیا مرگ یکی از رویدادهایی نیست که در آینده ایی نه چندان دور با آن مواجه خواهیم شد؟
فکر کنید سفر دور و درازی پیش رو دارید که حتماً بدان سفر خواهید رفت و زمان آن نیز به طور قطعی تعیین شده است. بسته به اهمیت سفر از چندین روز قبل خودتان را برای آن آماده ساخته و وسایل و امکاناتی که در طول سفر بدان نیاز خواهید داشت را مهیّا میسازید. اما آیا صدای آن منادی دهنده را شنیدهاید که بارها و بارها ما را به یاد مرگ انداخته کهای انسان روزی طعم مرگ را خواهی چشید؟ ای انسان سفر طولانی پیش رو داری؟ یقین داریم که روزی داستان زندگی ما به سر خواهید رسید اما دلیل این همه بی تفاوتی را چه باید دانست؟
یاد مرگ
«پسرکم فراوان به یاد مردن و به یاد پیشامدهای بعد از مرگ که ناگاه به آن در آیی باش و مرگ را جلو چشمان خود تصور کن تا آنگاه که نزد تو میآید خود را آراسته و آماده نموده و کمر خود را بسته باشی که مبادا ناگهان بیاید و تو را مغلوب سازد و در حالی که فریفته شدگی تو را دریابد. فراوان به یاد آخرت و نعمتها و عذاب دردناک آن باش که همانا یاد آخرت زهد ورزی در دنیا را به تو میآموزد و دنیا را نزد تو کوچک و خوار میسازد. و مبادا دلگرمی اهل دنیا که به دنیا دل بستهاند بر سر دنیا به یکدیگر میپرند تو را فریفته سازد. چه آن که خدا تو را از دنیا خبر داده و دنیا نیز وصف خویش را با تو در میان نهاده و از زشتیهایش به رایت پرده گشاده.» ( نهج البلاغه، نامه 31)
حضرت در این نامه فرزند خویش را به یاد مرگ دعوت میفرمایند چرا که از تأثیر یاد مرگ بر رفتار و روان آدمی خبر دارند و میدانند یاد مرگ چگونه زندگی انسان را تحت الشعاع قرار میدهد. یکی از بزرگترین مشکلات امروزه بشر این است که مرگ را از خاطر برده و یا اگر به مرگ و حقیقت آن در زندگیاش باور دارد در عین حال کمترین توجهی بدان نداشته و نمیخواهد آن را بپذیرد.
علت غفلت از مرگ
زمانی که کودکی گریه سر میدهد برای اینکه او را او را آرام سازند سعی میکنند او را متوجه چیز دیگری سازند تا علت بی قراریاش را فراموش کرده و بهانههای قبلی را سر نگیرد مثلاً اسباب بازیهایش را به او نشان داده و یا سعی در خنداندن او دارند در هر صورت سعی میکنند به نحوی او را سرگرم و مشغول سازند که بهانه گیریاش و یا آنچه را که به خاطر آن گریه سر داده را از یاد ببرد. حکایت فراموشی یاد مرگ نیز از این قاعده خارج نیست. آدمی خود را سرگرم امری نموده است که او را از یاد مرگ غافل کرده و آن چیزی نیست جز دنیا. دنیایی که آباد کردن آن تمام همّ و غمّ انسانها شده. دنیایی که دیگر وسیله و واسطه نیست بلکه خود به تمامه هدف و مقصود آدمیان گشته است. او خود را در این دنیا ابدی و پایدار فرض میکند و مر گ را جز توهمی بیش نمیداند. آنقدر سرگرم دیروز و امروز و فردای دنیایی خود است که فراموش میکند این دنیا ایستگاهی نهایی دارد که سرانجام در آنجا توقف خواهد کرد و از آنجا راهی دیار دیگری خواهد شد.
تأثیرات یاد مرگ
مراقبه و محاسبه از عواملی هستند که در تربیت انسانی تأثیر فراوانی دارند. انسانی که همیشه به یاد مرگ و روز رستاخیر بوده همیشه خود را در حالت بیدار باش نگه میدارد و به این امر آگاهاست که کسی مراقب اوست و همه احوال او را زیر نظر دارد و از آن بالاتر اینکه اسرار درون وی در برابر او آشکار است و در آخر روزی خواهد آمد که تمامی اعمال کوچک و بزرگ، نیک یا بد او حسابرسی میشود و پاسخ عادلانهای به هر کدام داده خواد شد و این سبب میشود که آدمی هیچ کاری را ساده و کوچک نشمارد و به همان اندازه که نیروی مراقب و حسابرسی دقیق است او هم در انجام کارها دقیق و سخت گیر باشد.
یاد مرگ سبب میشود انسان در کارهای خویش دقیقتر شده و تمام تلاش خویش را صرف زندگی چند روزه دنیاییاش نسازد و برنامهای نیز برای آخرت خویش داشته باشد تا با آمدن مرگ غافلگیر نشود همانگونه که حضرت فرمودند: مبادا ناگهان بیاید و تو را مغلوب سازد و در حالی که فریفته شده ایی تو را دریابد.
یکی دیگر از اثرات یاد مرگ خوار و کوچک شمردن دنیاست دنیایی که آخرش ناکامی و کوچ و رحلت است چه ارزشی میتواند داشته باشد. آدمی فطرتی دارد که او را به سوی ابدیت و فناناپذیری سوق میدهد و از مرگ گریزان است؛ اما دنیای که در آن به سر میبرد روزی او را در مواجهه مستقیم با مرگ قرار خواهد داد که آدمی از آن خشنود نیست لذا این دنیایی نیست که آدمی کام خود را از آن گیرد و مقصود او در جای دیگری قرار دارد و آن آخرت است و مرگ دروازهای به سوی آن است پس این دنیا برای آدمی حکم مقدمهای از یک کتاب را بیشتر ندارد که همانا « یاد آخرت دنیا را در نزد تو کوچک و خوار میسازد»
مریم پناهنده
بخش نهج البلاغه تبیان
منابع:
نهج البلاغه ترجمه دشتی
انواری از نهج البلاغه، محمد جعفر امامی
پند جاوید ج 1 ، مصباح یزدی